![آرزوهای نافرجام بارزانی آرزوهای نافرجام بارزانی](https://img.tebyan.net/big/1396/12/372351872112211881742282102120324021013747.jpg)
در جوانی به رمهداری مشغول بود. ملامصطفی سواد و اطلاعات مذهبی خود را در مکتبخانههای دهکدهاش به دست آورد. 29ساله بود که نخستین بار علیه حکومت بغداد طغیان کرد ولی دستگیر شد و از بارزان و استان سلیمانیه در شمال شرقی بغداد تبعید شد.
این اعتراض در 1931 میلادی هنگامی رخ داد که انگلیسیها و ایتالیاییها تصمیم گرفتند ارامنه و آسوریهای اخراجی از ترکیه را در منطقه بارزان اسکان دهند. رهبری این مبارزه برعهده محمود بارزانی، پدر ملامصطفی بود.
ملامصطفی در 1944م. از نوری سعید نخست وزیر حکومت سلطنتی عراق خواستار خودمختاری کردستان عراق شد. این خواسته از سوی دولت عراق رد شد و این آغاز یک نبرد سخت و پرتلفات میان قوای ملامصطفی با دولت عراق بود.
در این نبرد قسمت اعظم نیروهای ملامصطفی تار و مار شد و وی همراه با 2000 تن از یاران باقیماندهاش با تحمل مشقات فراوان به سوی مرزهای ایران گریخت. ملامصطفی پس از فرار از عراق در ایران نیز بیکار ننشست و به یاری تشکیلات سیاسی شورشیان کرد در استان کردستان ایران پرداخت. ملامصطفی توسط قاضی محمد رهبر شورشیان کردستان ایران مدال شجاعت دریافت کرد و حتی مدتی نیز به فرماندهی قوای وی در ایران منصوب شد.
ملا مصطفی بارزانی به تدریج سایر طوایف کرد را با خود متحد ساخت و تاریخ کردستان عراق را در مسیری جدید قرار داد. او با بهره برداری از شرایط جنگ دوم جهانی و کاهش حمایت های انگلیس از دولت عراق، اقدامات خود را شدت بخشید و جنگ خونینی را با حکومت مرکزی عراق آغاز کرد اما با واکنش شدید دولت عراق سرکوب شد.
کوچ بارزانی به ایران
سرکوب بارزانی ها، ملا مصطفی را وا داشت که دستور به کوچ دسته جمعی سی و پنج هزار بارزانی در سال 1945 میلادی به خاک ایران دهد.
تهاجم ارتش پهلوی در 1947 م. به کردستان و سپس به آذربایجان که وضع مشابهی داشت، پایان رؤیاهای بارزانی در ایران بود. پس از این حمله ملامصطفی و افرادش گام به گام و شهر به شهر از برابر قوای دولتی ایران عقب نشست. اما چون وی مورد تعقیب عراق نیز بود چارهای جز فرار به شوروی از طریق راههای کور و صعب العبور مرزی نداشت.
ملامصطفی به خاطر حمایتش از جمهوری مهاباد، مورد استقبال روسها قرار گرفت و موفق به دریافت پناهندگی شد. او 11سال یعنی تا کودتای عبدالکریم قاسم، در شوروی و یا پایتختهای اروپای شرقی زندگی کرد.
با وقوع کودتای1958 عراق وبازگشت آرامش به این کشور، وی به دعوت عبدالکریم قاسم از پراگ عازم عراق شد. او 80 روز پس از وقوع کودتا وارد بغداد شد وکاخ نوری سعید از سوی عبدالکریم قاسم در اختیار وی قرار گرفت.
بارزانی با وجود استقبالی که از سوی قاسم برای وی بعمل آمد، به سرعت عازم کردستان شد و احزاب متفرق کُرد رامجدداً تشکیل داد و سازماندهی کرد. سپس در 1961 از قاسم خواست به کُردها خودمختاری دهد. این خواسته، قاسم رابه خشم آورد و به 12 سال آرامش در شمال عراق پایان داد. مجدداً آتش جنگ با به حرکت درآمدن تانکها و هواپیماهای عبدالکریم قاسم به سوی نواحی کردنشین شعلهور گردید.
یکی دیگر از مصائب بارزانی ها در این دوران قطع حمایت های ایران بود. دولت شاه که با صدام پیمان امضاء کرده بود، از میزان حمایت های خود از بارزانی ها به شدت کاسته و فعالیت های آنان بالاخص هسته مرکزی شان که در کرج سکونت داشتند را نیز محدود ساخته بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بارزانی های ساکن کرج آزادی عمل بیشتری یافتند.
ملامصطفی در دوران حکومت عبدالسلام عارف، عبدالرحمن عارف و حسن البکر نیز با تکرار برخوردهای مشابهی کم و بیش مشغول نبرد با دولتهای عراق بود.
پی نوشت:
1-نگاهی به نقش «ملامصطفی بارزانی» در تحولات کردستان عراق، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2-بارزانی کیست و چگونه به قدرت رسید، مشرق نیوز