بیگانه


عاقبت این کنج قفس، خانه زدم
دیوانه شدم،...
عاقبت این کنج قفس، خانه زدم دیوانه شدم، دور از تو به ویرانه زدم همه گفتند که عشق خرج زیادی دارد منِ ساده، خیالم که کمی چانه زدم مثل قطره بارانی که سرگردان است دیوانه شدم، که ندانسته بهشاعر:ارمان ضیایی فر
عاقبت این کنج قفس، خانه زدم
دیوانه شدم، دور از تو به ویرانه زدم

همه گفتند که عشق خرج زیادی دارد
منِ ساده، خیالم که کمی چانه زدم

مثل قطره بارانی که سرگردان است
دیوانه شدم، که ندانسته به بیگانه زدم

یک شهر نگاه از منِ دیوانه بدزدد
من همان عاقلم و خود را به دیوانه زدم

کاش فقط آغوش بودم آن شب سرد
نه همانی که شبی راه، به میخانه زدم

جان من دست به موهای پریشانت نزن
به همه گفته ام این را که خودم شانه زدم

"ای کاش اصلا"عینکش را بر نمی داشت
چشمهایش را بدیدم که دو پیمانه زدم...!

#آرمان_ضیائی