معلمی که خواندن و نوشتن نمی‌دانست


جان کورکران پس از فارغ‌التحصیل‌شدن از دانشگاه در دهه 1960 به مدت 17 سال معلم بود؛ اما راز بزرگی را از همه پنهان می‌کرد: خواندن و نوشتن بلد نبود! داستان زندگی این معلم آمریکایی را بی‌بی‌سی پس از سال‌ها از زبان خودش منتشر کرد. کورکران درباره دوران...

جان کورکران پس از فارغ‌التحصیل‌شدن از دانشگاه در دهه 1960 به مدت 17 سال معلم بود؛ اما راز بزرگی را از همه پنهان می‌کرد: خواندن و نوشتن بلد نبود! داستان زندگی این معلم آمریکایی را بی‌بی‌سی پس از سال‌ها از زبان خودش منتشر کرد. کورکران درباره دوران کودکی‌اش در نیومکزیکو همراه با شش خواهر و برادرش توضیح داده است که از پایین‌ترین سنین مشکل تکلم داشته است و در اولین سال دبستان تنها کاری که از او می‌خواستند، «صاف‌نشستن، دهان را بستن و به‌موقع به دستشویی رفتن» بود. در سال دوم انتظار داشته است که خواندن یاد بگیرد؛ اما «وقتی سعی می‌کردم چیزی بخوانم، مثل این بود که به روزنامه‌ای به زبان چینی نگاه می‌کنم! نمی‌دانستم چگونه این مشکل را برای دیگران توضیح بدهم». با آنکه سال‌های اول دبستان را روی «نیمکت خنگ‌ها» گذراند و معلم‌ها به والدینش اطمینان‌ خاطر می‌دادند که او «باهوش است و بالاخره درس را یاد می‌گیرد»، در سال پنجم خودش ناامید شد و بعد از آن «هر روز از خواب بیدار می‌شدم، لباس می‌پوشیدم و انگار به میدان جنگ می‌رفتم. از کلاس متنفر بودم. جای پرتخاصمی بود و من دنبال راهی برای زنده‌ماندن می‌گشتم». در کلاس هفتم بیشتر روز را در دفتر مدرسه می‌گذراند؛ بااین‌حال مهارت‌های ورزشی، مهارت‌های اجتماعی، مهارت در حساب و شمارش پول و آموختن روش استفاده از جدول زمانی به کمکش آمد. هم‌کلاس‌هایش مشق شب را برایش می‌نوشتند. بالاخره توانست نام خود و چند کلمه را بنویسد؛ اما نمی‌توانست جمله‌ای بنویسد. با انواع روش‌های تقلب که به تفصیل آنها را شرح داده است و مقداری خوش‌شانسی بالاخره توانست از کالج فارغ‌التحصیل شود، درحالی‌که «شب‌ها دعا می‌کردم معجزه‌ای بشود و بتوانم بخوانم». وقتی او از کالج فارغ‌التحصیل شد «کمبود معلم وجود داشت» و شغل آموزگاری به او پیشنهاد شد. با وجود اینکه به نظرش «دیوانگی» می‌آمد که «وقتی از قفس شیر خارج شده، دوباره به قفس شیر برگردد»، این شغل را پذیرفت؛ چون «بدون آنکه گیر بیفتم، از دبیرستان و کالج گذشته بودم؛ بنابراین معلم‌شدن مکان خوبی برای پنهان‌شدن به نظر می‌رسید؛ چون هیچ‌کس به یک معلم مشکوک نمی‌شود که خواندن نداند». او در شغل معلم تربیت‌بدنی چیزهای بسیاری توانست «یاد بگیرد»؛ از‌جمله مطالعات اجتماعی، تایپ‌کردن (کپی‌کردن از روی کلمات با سرعت 65 کلمه در دقیقه). «هرگز روی تخته ننوشتم و هیچ کلمه چاپی در کلاسم نبود. ما خیلی فیلم تماشا می‎کردیم و بحث می‌کردیم». البته بزرگ‌ترین وحشت او جلسات هفتگی هیئت علمی بود که قصد داشت در صورت لزوم از ترفند بیمارشدن و به آمبولانس تلفن‌زدن استفاده کند و خوشبختانه هرگز وادار به این کار نشد. بالاخره با آنکه هنگام ازدواج به همسرش اعتراف کرده بود که نمی‌تواند بخواند و او تصور کرده بود «خوب» نمی‌تواند بخواند، این دخترش بود که موقع خواندن کتاب داستان مچش را گرفت! بالاخره این معلم با کمک همسرش توانست خواندن و نوشتن را یاد بگیرد. جان کورکران هشت سال بعد از ترک شغل معلمی در 1986 این راز را در برنامه‌ای تلویزیونی برملا کرد. «متأسفانه ما هنوز کودکان و نوجوانان را در مدرسه تحت فشار قرار می‌دهیم، بدون آنکه مهارت‌های اساسی خواندن و نوشتن را به آنها بیاموزیم... . من 48 سال در تاریکی بودم؛ اما بالاخره این مشکل را حل کردم و پشت‌ سر گذاشتم».


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

هشدار رونالدو از النصر: از رئال الگو بگیرید