حذف، ابتدا از خود


مخاطب‌عام عنوان ستونی است که از این به بعد، از منظرگاه یک مخاطبِ عمومی تئاتر سعی دارد تجربه تماشاهایش را به اشتراک بگذارد. باید اعتراف کنم که تا هفت ‌سال پیش حتی مخاطب پیگیری نبودم و نوشتن از تئاتر را هم از سال گذشته شروع کردم. اما احساس می‌کنم در...

مخاطب‌عام عنوان ستونی است که از این به بعد، از منظرگاه یک مخاطبِ عمومی تئاتر سعی دارد تجربه تماشاهایش را به اشتراک بگذارد. باید اعتراف کنم که تا هفت ‌سال پیش حتی مخاطب پیگیری نبودم و نوشتن از تئاتر را هم از سال گذشته شروع کردم. اما احساس می‌کنم در کنار دیگر منتقدانی که به زوایای زیباشناسانه، فنی و اجرای این هنر آشنا هستند، بد نیست که دیدگاه مخاطبانی همچون من که اتفاقا خیلی بر زوایایِ فنی آشنا نیست و به عنوان یک محصول فرهنگی و در معنایی دیگر خوراک ذهن به این پدیده نگاه می‌کند، هم منعکس شود. شاید هم برای اهل تئاتر مفید افتد یا مخاطبانی که کمتر با نقدهای تخصصی می‎‌توانند ارتباط بگیرند. سال گذشته حدود 20 اجرا را تماشا کردم و هر از گاهی در همین صفحه از آن نوشتم. در میان اجراهای سال گذشته دو کار را بسیار بالاتر از سطح استانداردهای ایران دیدم که بسیار شگفت‌زده‌ام کرد. به امید اینکه سال‌ِتئاتری خوبی داشته باشم، با نمایش «حذفیات» شروع کردم، کاری از «مهدی ضیاء چمنی» و گروهش که در شهر مشهد فعالیت‌های هنری خود را دنبال می‌کنند. اولین نکته‌ای که در فضای پرهیجان و شلخته مجازی درباره این نمایش جلب‌توجه می‌کند، حمایت دو چهره معروف تئاتر و سینما از این کار است؛ سنتی که از سال‌ها قبل در دیگر کشورها و به‌ویژه‌ در هالیوود وجود داشته است. در این رویکرد شخصیت معروفی اعتبار خود را برای جلب نظرها به سمت اثری در میان می‌گذارد. حمایت افراد سرشناس در جامعه‌ای که دیگر به یمن شبکه‌های مجازی به‌شدت سلبریتی‌محور است، این حسن را دارد که کارهای افراد کمترشناخته‌شده، به‌ویژه‌ با سیطره جریان شهرستان-تهران که همان داستان پیرامون-مرکز «والر اشتاین» است، دیده شود. از میان این دیده‌شدن‌ها استعدادها سریع‌تر می‌توانند رشد کنند و وارد جریان‌های اصلی شوند. از سوی دیگر این کار برای مخاطب هم این مزیت را دارد تا با نگاه به کارنامه پشتیبان اثر و سلیقه او به یک برداشت نسبی از اثر و در کل به این نتیجه برسد که مثلا این اجرا سلیقه او است یا نه؟ البته پدیدآوردندگان اثر باید به این نکته توجه کنند که حمایت چهره‌ها تا یک جایی می‌تواند به دیده‌شدن آنها کمک کند و از آن به بعد خود اثر است که مستقلا مورد توجه قرار می‌گیرد و به صرف اینکه فلان‌چهره از آن حمایت کرده است آن را صاحب اعتبار بدانیم، کاملا خطاست. مانند مغالطه‌ای که بسیاری در رابطه با همین اثرِ حذفیات انجام دادند و در تبلیغ آن می‌گفتند: «کاری که فلانی و فلانی از آن پشتیبانی کند، حتما دیدن دارد!» در جواب این جمله باید گفت خیر، چنین نیست و صرف حمایت شخصی یک اثر را دیدنی نمی‌کند. پس در وهله اول بهتر است اگر کار خوبی را تقلید می‌کنیم با تمام آداب آن این کار را انجام دهیم تا اثرگذاری‌اش حفظ شود و به یک سنت تبدیل شود، نه مانند بسیاری دیگر از چیزها به‌واسطه استفاده بد و غلط، به‌کل حذف شود. به‌هرحال حمایت دو چهره سرشناس توانست این تئاتر را به قول معروف بر سر زبان‌ها بیندازد و مورد توجه قرار دهد. اشغال تمام صندلی‌ها، حداقل در روزی که من به تماشای اجرا رفته بودم، شاهد همین مدعا بود. از همان ابتدا مشخص می‌شود که نمایش کاملا گفت‌وگومحور و قرار است که کاراکتر و رابطه‌ها از دل همین گفت‌وگوها بیرون بیاید. گفت‌و‌گوهایی که با حذف و کوتاه‌ترشدن دائم تکرار می‌شود. تکراری که قرار بوده با حذف آنچه به نظر حذف‌شدنی می‌رسد، لب‌الباب بحث را نگه دارد و توجه مخاطب را به سمت شخصیت‌های نمایش ببرد. اقدامی که انگار پدیدآورنده را به دام فرمی بی‌منطق و ناکارآمد کشانده است. هنگامی که نمایش می‌خواهد چنین گفت‌وگومحور و همه بار نمایش بر دوش کلمات باشد، باید که برای تک‌تک کلمات احترام و ارزشی به اندازه کل نمایش قائل شد. شما را ارجاع می‌دهم به اثر درخشان سیدنی لومت یعنی «دوازده مرد خشمگین» که ازقضا تک‌لوکیشن‌بودن آن و دکوپاژ کاملا ساده این فیلم را به تئاتر نزدیک می‌کند.
وقتی به تک‌تک کلمات این فیلم نگاه می‌کنید، می‌بینید که اگر هرکدام از آنها حذف می‌شد یا جایگزین دیگری پیدا می‌کرد، منطق روایی فیلم درهم می‌ریخت. قطعا از تئاتر حذفیات انتظار نمی‌رود که به آثار لومت تنه بزند، اما عدم دقت در متن که تنها بازتاب یک کل‌کل است، نه مسئله‌ای را طرح می‌کند و نه نقطه عطفی را بیان، به همراه کارگردانی ضعیف حذفیات را به یک کار نازل تبدیل کرده است. اثری که اساسا تنها بر پایه گفت‌وگو قرار بوده که استوار باشد، گفت‌وگوهایش آنچنان ناشیانه تند ردوبدل می‌شوند که انگار هرشخصیتی از روی متن سخنرانی گفته‌های خود را بیان می‌کند. گویی که ذهن اصلا نیازی به پردازش سخنان شنیده‌شده ندارد و هنوز سخن طرف گفت‌وگو تمام نشده است، آن یکی جواب را داده است. از دیگر ایرادات عمده کار شخصیت کاملا اضافه کیانوش است. نه به پیشبرد داستان کمک کرد و نه اساسا کاراکتر قابل‌اعتنایی بود. حذفیات اگر ابتدا با نگاهی حذفی به خود نظر انداخته بود حاصلی بهتر از این می‌توانست داشته باشد.


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

آواز ماندگار؛ تمرین آواز استاد محمدرضا شجریان با همایون در 9 سالگی/ بنازم به این صدا ک...