فشار بر ایران از جیب اعراب؟


استفاده ایالات‌متحده از برخی کشورهای خاورمیانه در راستای تأمین منافع مالی دولت ترامپ، موضوعی آشکار است. البته نمی‌توان این استفاده را صرفا یک‌سویه قلمداد کرد. برای مثال، عربستان سعودی نیز از این نوع همکاری‌ها، منافع اقتصادی و دریافت خدمات فنی و...

استفاده ایالات‌متحده از برخی کشورهای خاورمیانه در راستای تأمین منافع مالی دولت ترامپ، موضوعی آشکار است. البته نمی‌توان این استفاده را صرفا یک‌سویه قلمداد کرد. برای مثال، عربستان سعودی نیز از این نوع همکاری‌ها، منافع اقتصادی و دریافت خدمات فنی و مهندسی را دنبال می‌کند. به‌هر‌حال ایالات‌متحده ظرفیت‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی دارد و تصور هیئت حاکمه جدید سعودی، نزدیکی به ترامپ برای استفاده از فضاهایی است که آمریکا در رقابت‌های منطقه‌ای به سود عربستان ایجاد می‌کند. اما رویکرد ترامپ کاملا مشخص است؛ با به‌پایان‌رسیدن دلارهای نفتی سعودی و ضعیف‌تر‌شدن اقتصاد این کشور، آمریکا علاقه‌مند به ارتباط در این‌ سطح با کشوری که سیاست داخلی بسته‌ای دارد، نخواهد بود. به‌همین‌دلیل، باید هماهنگی‌ها و همراهی‌های فعلی میان عربستان و آمریکا را کاملا مقطعی ارزیابی کرد. در‌عین‌حال نباید این سطح رابطه میان بن‌سلمان و ترامپ و داماد وی را دست‌کم گرفت چراکه ظرفیت افزایش تنش‌ها به ویژه ضد‌ ایران را دارد؛ آن هم در شرایطی که هیئت حاکمه کم‌تجربه سعودی، منافع خود و منطقه را نادیده گرفته و چشم‌انداز روشنی از این منافع ندارد. با وجود کسری بودجه داخلی و به‌راه‌افتادن پرونده‌های جاستا علیه عربستان که فعلا معلق مانده اما بسته نخواهد شد و دولت و مسئولان عربستان را درباره حادثه 11 سپتامبر پای میز دادگاه‌های آمریکا خواهد کشاند و مسئله یمن و سوریه، این کشور به بن‌بستی سخت برخورد خواهد کرد. در حوزه سیاسی، امنیتی و منطقه‌ای نیز در برابر افکار عمومی دنیا، شرایط مساعدی ندارد. حرکت‌های کور اخیر برای ساختن دشمن فرضی و ایجاد یک ائتلاف ضد ایران را باید در همین راستا ارزیابی کرد. عربستان علیه مردم عراق، سوریه، لبنان، یمن و حتی گروه‌های معارض خود در خاک عربستان اعم از شیعه، سنی، روشنفکر، مذهبی، سلفی و اخوانی جنایاتی را مرتکب شده و به‌سوی عادی‌سازی کامل رابطه با اسرائیل حرکت می‌کند که به خودی‌خود، نادیده‌گرفتن فلسطین به عنوان بخشی از جهان عرب را نشان می‌دهد. سخنان اخیر بن‌سلمان درباره اسرائیل، حتی پدر او را وادار به تکذیب تغییر موضع عربستان در قبال مسئله فلسطین کرد. در این شرایط تغییر در هیئت حاکمه آمریکا، بن‌سلمان را به سمت درگیری بیشتر با ایران سوق داده است. عربستان در منطقه غرب آسیا با پشتیبانی آمریکا، تنش و درگیری کاملی را به‌راه انداخته است چراکه بن‌سلمان برای تثبیت جایگاه خود در برابر اعضای خاندان سعودی، بهبود شرایط عربستان در میان کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس، استفاده از فعال‌نبودن سوریه، عراق و مصر در اتحادیه عرب و مسائل دیگر، به دنبال مطرح نگاه‌داشتن خود در جهان است. می‌دانیم وی از تجربه فعالیت سیاسی برخوردار نیست و اطلاعات درستی از تاریخ منطقه و جهان نداشته و علاقه‌مند به تقویت جایگاه خود و همچنین نمایش و خودنمایی در این‌ رابطه است. داماد ترامپ نیز از این فرصت استفاده کرده و به دنبال ایجاد ارتباطی مستقیم میان تل‌آویو و جده است. به بن‌سلمان این‌طور القا شده که بازسازی روابط با اسرائیل، سعودی‌ها را بیش‌از‌پیش از حمایت‌های آمریکا و ترامپ بهره‌مند می‌کند. درحالی‌که ترامپ در کمپین انتخاباتی خود مواضع تندی علیه عربستان و سیاست‌های این کشور اتخاذ کرده بود، اما لابی دلارهای نفتی سعودی سبب عقب‌نشینی وی و انجام نخستین سفر خارجی رئیس‌جمهور تاجر‌پیشه ایالات‌متحده به عربستان شد که به‌نظر می‌رسد هماهنگی‌های بیشتری را نیز سبب شده است تا ترامپ از امکانات مالی ناشی از فروش نفت مردم عربستان، نهایت بهره را برای اقتصاد آمریکا ببرد. نبود پارلمان، انتخابات، مطبوعات آزاد و احزاب در عربستان سبب شده پادشاه این کشور بتواند هر نوع سیاست خارجی را دنبال کند. آل‌سعود یک خزانه بزرگ بدون مالک در اختیار دارد و هر‌اندازه بخواهد از آن برداشت می‌کند. چنین سیاستی برای آمریکا نیز مناسب است تا به‌این‌ترتیب بتواند با تزریق پول‌های عربستان به راه‌حلی برای اقتصاد مشکل‌دار آمریکا دست یابد. اینها سبب شده ترامپ تمام موضع‌گیری‌های قبل از ریاست‌جمهوری خود را کنار زده و سیاست دیگری را دنبال کند، چنین سیاست سودجویانه‌ای به ضرر منافع ملت عربستان، ملت‌های عرب و مسلمان است. اعراب باید بدانند آمریکا صرفا تأمین‌کننده منافع خود و اسرائیل است و کار دیگری در خاورمیانه ندارد.

اگر این‌ کشورها با سایر کشورهای تأثیر‌گذار منطقه نظیر ایران، به درک مشترک از منافع منطقه‌ای برسند، به جای دخالت در کشورها و بمباران یمن و کشتار مردم بحرین، به مسائل کلان منطقه‌ای توجه خواهند کرد. باید توجه داشته باشیم توطئه‌های تفرقه‌افکنانه سال‌های اخیر در میان کشورهای اسلامی و ایجاد و گسترش گروه‌های تروریستی و افراط‌گرا مانند داعش، با هدف بروز نفاق و انشقاق در جهان اسلام و فراموشی تدریجی آرمان فلسطین و ایجاد حاشیه امن برای اسرائیل طراحی شده است. عربستان نتوانست محاصره قطر را به نتیجه برساند و گروه‌های تروریستی حامی خود را در عراق و سوریه مسلط کند. همچنین در حوزه یمن و لبنان، شکست‌هایی را تجربه کرده است. در سوی مقابل، اساس سیاست خارجی ایران، دخالت‌نکردن در سایر کشورهاست و همواره بر سیاست احترام متقابل و کاهش تنش اصرار دارد. اگر امروز هزینه‌ای در روابط منطقه‌ای ایجاد‌ شده است ناشی از رفتار تهران نبوده بلکه برخی کشورهای منطقه و قدرت‌های فرامنطقه‌ای به دنبال این فضا در خاورمیانه هستند. ایران هیچ‌گاه قرارداد 500‌میلیارددلاری خرید تسلیحاتی نداشته، تهران هژمونی‌ای برای خود متصور نبوده و قصد اعمال نظر از طریق تهدید و اعمال فشار یا تطمیع سایر کشورها را ندارد. ایران هیچ کشوری را در محاصره یا تنگنا قرار نداده، به هیچ کشوری حمله نظامی نکرده و مردم کشوری را هم بمباران نکرده است. اگر دیدی واقع‌بینانه در کشورهای عربی شکل گیرد، می‌توان خود‌به‌خود به این باور برسند که رابطه با تهران به ضرر هیچ‌کسی نبوده و نخواهد بود و فرصت به کشورهایی نظیر آمریکا برای فشار بر ایران از جیب اعراب نخواهند داد.



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

عبادی‌پور: فقط پشیمانی برایمان ماند