انتقام عجیبی که داماد در شب عروسی گرفت!
مدتی که از زمان آشنایی ما گذشت؛ احساس کردم که علاقهام نسبت به او زیاد شده است و این احساس موجب شد که در مورد دلارام با مادرم صحبت کنم و از علاقهام به این دختر بگویم.
وی ادامه داد، حدود 8 ماه از رفتنم به دانشگاه میگذشت که با ورود به یک گروه مجازی، با دختری آشنا شدم. دلارام نام دختری بود که در فضای مجازی با او آشنا شده بودم. دلارام دختر عموی یکی از همکلاسیهایم بود که از طریق او وارد گروه تلگرامی ما شده بود.
در ابتدای آشناییمان، دلارام خود را دانشجو کارشناسی ارشد در رشته تحصیلی که من در آن تحصیل میکردم معرفی کرد؛ ولی من در تهران بودم و او میگفت که در شیراز تحصیل میکند.
مدتی که از زمان آشنایی ما گذشت، احساس کردم که علاقهام نسبت به او زیاد شده است و این احساس موجب شد که درمورد دلارام با مادرم صحبت کنم و از علاقهام به این دختر بگویم.
بعد از گذشت مدتها، خانوادهام با اصرار من راضی به خواستگاری از دلارام شدند. وقتی که به خواستگاری رفتیم، خانواده دلارام اصرار بر عقد در نزدیکترین زمان ممکن داشتند که خانوادهام با این نظر آنها مخالفت کردند و نظرشان براین بود که مدت آشنایی ما بهصورت نامزدی، بیشتر ادامه داشته باشد.
حدود چند هفتهای که از نامزدی ما گذشته بود، دلارام گفت که همراه مادر و خواهرش برای زیارت به مشهد میروند. پس از بازگشتشان، من به خانه آنها رفتم؛ اما متوجه شدم که روی چمدان دلارام، بارکد تهران-کیش درج شده است.
فکر این که او به من دروغ گفته است و آدم پنهانکاری است، خاطرم را آزرده کرد و موجب عصبانیتم شد و جریان پیشآمده را از او پرسوجو کردم.
دلارام بهراحتی هر چه تمامتر گفت که تغییر مقصد ما یکدفعه پیش آمد و فرصت نکردم که تو را خبر کنم!
چند روزی از دست او خیلی عصبانی بودم که با عذرخواهیهای مکرر، دلم به رحم آمد و سریع این اشتباه او را فراموش کردم.
همهچیز یکنواخت در حال گذر بود که به زمان آغاز امتحانات دانشگاه نزدیک شدیم و دلارام گفت که میخواهد به دانشگاه شیراز بازگردد.
عصر همان روز من او را به فرودگاه رساندم، ولی تمام مدت در مسیر برگشت، ذهنم مشغول این بود که نکند دوباره مقصدش را دروغ گفته باشد.
بنابراین دوباره به فرودگاه برگشتم و از طریق دوستی که در فرودگاه داشتم، متوجه شدم که دلارام اصلا با هواپیما به شیراز نرفته است.
این لحظه بود که دیگر شک من از اینکه او مرا به بازی گرفته است، به یقین مبدل شد. وقتی دیدم که او مرا به بازی گرفته است، دنبال ادامه بازی و جبران این سوءاستفاده دلارام شدم.
او گفت، دوستم علیرضا، پسرخاله دلارام، هماتاقی من بود و رفتم در مورد دلارام با او صحبت کردم. علیرضا گفت: چند سالی است که ما رفت و آمدی با خاله و خانوادهاش نداریم. این قطع ارتباط از طرف خود آنها و در زمانی ایجاد شد که شوهرش ورشکست شد و آنها نهتنها با ما، بلکه با دیگران نیز قطع ارتباط کردند و مدت زیادی است که از زندگی آنها اطلاع دقیقی ندارم.
به اتفاق علیرضا به منزل یکی از دوستان خانوادگی دلارام رفتیم. او گفت که دلارام مدتی با پسر شریک پدرش به نام مهدی دوست بوده و در طی این رابطه، از او باردار شده است.
بعد از اینکه کارخانه آنها ورشکسته شد، شراکتشان از هم پاشید و ارتباط دلارام نیز با پسر شریک پدرش کاملا قطع شد.
دلارام بعد از اینکه دست به سقط بچه زد، چندینبار خود کشی کرد و مدتی نیز در بیمارستان روانی بستری بود و در مقطع کارشناسی در همان زمان از دانشگاه انصراف داده است.
وقتی بیشتر به سرنخهای این بازی پی بردم، دنیا روی سرم شروع به چرخیدن کرد و از او سوال کردم پس الان دلارام برای چه به کیش میرود؟ او گفت که مهدی در حال حاضر در کیش ساکن است و فکر میکند دلارام به دیدار او میرود.
چند روزی را در خوابگاه ماندم و بیرون نیامدم. فکر انتقام از دلارام، لحظهای دست از سرم برنمیداشت. دلارام ماهها با احساس و اعتماد من بازی کرده و مرا فریب داده بود. من که تصمیم به انتقام گرفته بودم، بدون اینکه به خانوادهام و دلارام چیزی بگویم، از آنها خواستم تاریخ عقد را مشخص کنند. ما به اقوام دلارام کارت دعوت دادیم؛ اما از اقوام خودم کسی را دعوت نکردم. صبح دلارام را به آرایشگاه بردم، موقع ظهر که باید دنبال او میرفتم، به او زنگ زدم و گفتم مشکلی پیش آمده است. تو به تالار برو من هم به موقع خودم را خواهم رساند.
بعد از اتمام تماس با دلارام، با خانوادهام تماس گرفتم و به آنها گفتم که مشکلی برایم پیش آمده است و به آنها آدرسی دادم و مانع از حضورشان در تالار شدم.
دلارام با خانواده و مهمانهایش، تا ساعتها منتظر ماندند و بعد به خانه برگشتند. او فقط میخواست با من عقد کند و مهریه بگیرد و هزینه زندگی خود را با پسر شریک پدرش تامین کند. دلارام و خانوادهاش پس از آنکه در تالار حضور پیدا نکردم، دیگر سراغی از ما نگرفتند.
تحلیل آسیب
استفاده نادرست از فضای مجازی، عدم شناخت کافی و بهدست آوردن اطلاعات لازم قبل از ازدواج، سوءاستفاده از سادگی مراجع و اعتماد نابجای او، عدم نظارت صحیح والدین و انجام تحقیقات لازم قبل از ازدواج، از عوامل موثر در بروز این مشکل بوده است.
منبع: دنیای اقتصاد