غلامرضا ظریفیان: شیعه غدیری باید زیست اخلاقی داشته باشد


غلامرضا ظریفیان: شیعه غدیری باید زیست اخلاقی داشته باشد

غدیر خم منطقه‌ای در حدفاصل مکه و مدینه است که حضرت محمد ابن عبدالله، پیامبر اسلام(ص) در هجدهم ذی‌الحجه سال دهم هجری، کاروان‌‌های مسلمان را گرد هم آورد و برای آنها خطابه‌ای مهم و تاثیرگذار ادا کرد و در آن دست پسر عمویش علی ابن‌ابیطالب(ع) را بالا برد و خطاب به همگان گفت: «من کنت مولاه، فهذا علی مولاه».

غلامرضا ظریفیان، معتقد است که این رویداد، فراسوی جنبه تاریخی، اضلاع و سویه‌های دیگری نیز دارد. او در گفت‌وگوی حاضر برای تشریح واقعه غدیر خم با رویکرد جامعه‌شناسی تاریخی، نخست به تشریح ساختار جامعه عربی پیش از اسلام می‌پردازد و در ادامه می‌کوشد الگویی را که پیامبر اسلام(ص) به عنوان بدیل به این جامعه و به کل بشریت عرضه کرد، تبیین کند. از دید این استاد تاریخ اسلام، جانشینی امام علی(ع) ضرورتی برای تداوم و تحقق و پاسداری از این الگوست و اختلاف نظرهایی که در طول تاریخ پدید آمده، گذشته از دلایلی سیاسی و اجتماعی، به سرشت تاریخ ارتباط می‌یابد.

واقعه غدیر خم، یکی از مهم‌ترین رویدادها در تاریخ صدر اسلام است که عموم مورخان و محدثان اهل تسنن و اهل تشیع آن را روایت کرده‌اند. در وهله نخست می‌خواستم روایت خودتان از این واقعه را بفرمایید.

واقعیت این است که غدیر خم یک واقعه چند ضلعی است و در طول تاریخ اسلام نیز از زوایای مختلف به آن پرداخته شده است. به این رویداد نه فقط شیعیان که همه مسلمانان از فرق مختلف به آن پرداخته‌اند و آن را مورد واکاوی قرار داده‌اند. قطعا یکی از وجوه یا اضلاع واقعه غدیر، نگاه تاریخی به آن است. اتفاقا جنبه تاریخی واقعه غدیر‌خم کمتر مورد اختلاف فرق و مذاهب گوناگون اسلامی است. به عبارت دقیق‌تر می‌توان گفت که در مورد وجه تاریخی غدیر و رویدادهایی که در این روز و در این منطقه رخ داده است، عموم مسلمانان اتفاق نظر دارند.

این حادثه، بعد از حجه‌الوداع پیامبر اسلام(ص) در سال پایانی زندگی رسول گرامی اسلام(ص) در مکانی به نام غدیر رخ داده است و در کتب اهل تشیع و اهل تسنن در مورد خود آن واقعه نظر واحدی دارند. حتی در مورد بخشی از کلیدواژه‌های اصلی که جزیی از فرمایشات پیامبر گرامی اسلام است، اتفاق نظر هست. بنابراین اصل واقعه تاریخی غدیر یک امر معتبر، مشهور و مورد اتفاق میان همه مسلمانان است.

اگر ممکن است این روایت مشهور و متواتر را یک‌بار به‌طور دقیق بیان کنید.

بعد از آخرین حج پیامبر(ص) هنگامی که کاروان رسول‌اکرم(ص) عازم مدینه بود، بسیاری از مسلمانان در همین مسیر قرار گرفته بودند و بعد در جاهای مختلف از یکدیگر جدا می‌شدند. پیامبر(ص) در منطقه‌ای به نام غدیر خم، توقف فرمودند و تاکید کردند با پیک‌هایی به کسانی که مسافت‌هایی را پیش‌تر طی کرده‌اند و جلوتر هستند، بگویید باز گردند و منتظر ماندند کاروان‌ها و کسانی که قبل از کاروان رسول‌الله(ص) در حال حرکت بودند، برسند.

نهایتا تجمع بسیار گسترده‌ای صورت گرفت و چنان که مشهور است، در این محل بعد از گردهمایی عموم مسلمانان، پیامبر(ص) بیانات بسیار بسیار مهمی را فرمودند. به نظر می‌رسید که پیامبر (ص) هم از طریق وحی و هم به واسطه شواهدی متوجه شده است که ایام واپسین حیات گرامی خود را طی می‌کند و طبیعتا باید به حرف‌ها و پیام‌های مهم اشاره کنند. اتفاقا آن بخش از پیام‌های کلان پیامبر(ص) که بحث حفظ وحدت میان مسلمین و دوری از تفرقه است، بسیار اهمیت دارد. ایشان فرمودند که مسلمانان مراقب باشند که به گذشته پیش از اسلام باز نگردند و حافظ دستاوردها و ارزش‌ها و پیام‌های رسالت باشند. محبت و همدلی و همفکری با هم داشته باشند.

اینها تاکیدات ویژه پیامبر(ص) است. از جمله در این خطابه بسیار مهم، پیامبر (ص) این تعبیر مشهور است که «منْ کُنْتُ موْلاهُ، فهذا علِىٌّ موْلاهُ.‌اللهمّ والِ منْ والاهُ، و عادِ منْ عاداهُ...» (یعنی «هر کس من مولای او هستم، پس علی(ع) نیز مولای اوست، خدایا دوستان او را دوست بدار و با دشمنان او دشمنی کن») عموم اهل سنت نیز در مورد خود این واقعه و این تعابیر که از بیانات اساسی پیامبر (ص) است، با شیعه موافق هستند. در این زمینه می‌توان به تلاش شگفت‌انگیز مرحوم علامه امینی در کتاب شریف و مهم «الغدیر» مراجعه کرد. یکی از کارهای مهم این عالم بزرگوار در این کتاب آن است که بخش زیادی از گزارش‌ها و روایت‌ها و ارجاعاتی از همه فرقه‌های مسلمان اعم شیعه و سنی به واقعه غدیر را در دایره المعارف بزرگ‌شان گردآوری کرده‌اند.

به وجه تاریخی واقعه غدیر اشاره کردید. اما خودتان تاکید کردید که غدیر ابعاد دیگری هم دارد و حادثه‌ای ذواضلاع است. در مورد این سویه‌های دیگر نیز توضیح فرمایید.

یکی از ابعاد بسیار مهم واقعه غدیر، بحث‌های کلامی در مورد آن است. بعدها در ارتباط با دلالت‌های بیان پیامبر (ص) در این خطابه بحث‌های مهمی در میان مسلمانان در گرفت و در این زمینه بحث شد که منظور از تعبیر «مولا» در سخن پیامبر(ص) چه بوده است؟ آیا به معنای «دوستی» بوده است یا منظور «ولایت معنوی» بوده است یا مراد ایشان «ولایت سیاسی» بوده است یا مفهوم «مولا» به مجموعه‌ای از این دلالت‌ها و معانی و مفاهیم اشاره داشته است؟ در این زمینه شاهد اختلاف نظرهایی میان گروه‌ها و جریان‌های مسلمین هستیم و بر اساس آن نیز ادبیات بسیار زیادی تولید شد و برای مثال اهل تشیع کتاب‌های زیادی در عرصه کلام شیعی در این زمینه پدید آوردند.

یکی از کتاب‌های مهم کلام شیعی که بعدها سایر علمای شیعه حواشی زیادی بر آن زدند و از آن استفاده بسیار زیاد کردند، کتاب تجریدالاعتقاد (به معنای پالایش باورها) نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (فیلسوف، متکلم، سیاستمدار، فقیه و ادیب ایرانی قرن هفتم هجری) است. بعد هم اهل سنت در این زمینه مباحث مختلفی را مطرح کردند که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های اهل سنت در این زمینه، کتاب «المغنی» (کتاب فقه تحلیلی و بر طبق مذهب احمد بن حنبل) نوشته ابومحمد ابن قدامه مقدسی (فقیه برجسته اهل تسنن در قرون ششم و هفتم) است.

در عین حال تلاش‌های زیادی نیز در زمینه تقریب این دو نگاه صورت گرفته است، هم در بستر تاریخی و هم در دوره معاصر که یکی از بزرگ‌ترین کسانی که در این زمینه فعالیت کرده است، آیت‌الله العظمی سید محمد حسین بروجردی بود که با مرحوم شیخ محمود شلتوت، بنیانگذار الازهر مصر و از علمای بزرگ اهل تسنن گفت‌وگوهای بسیار ارزشمندی را در عرصه تقریب و نزدیک کردن این دو دیدگاه صورت داد.

به وجوه کلامی و تاریخی واقعه غدیر اشاره کردید. از منظر جامعه‌شناسی تاریخی این واقعه را چطور می‌توان ارزیابی کرد؟

از منظر جامعه‌شناسی تاریخی و سیره پیامبر اکرم(ص) نیز این واقعه مهم است. وقتی پیامبر اسلام(ص) به نبوت مبعوث شدند، ما با یک جامعه‌ای روبه‌رو هستیم که در اصطلاحات تاریخی آن را جامعه «جاهلی» می‌خوانند. این جامعه جاهلی، منطقی برای زیست‌جهان خودش داشت و متکی و مبتنی بر آن زیست جهان عمل می‌کرد. طبیعتا وقتی پیامبر(ص) به نبوت مبعوث شدند، یکی از کارویژه‌ها و اقدامات مهم‌شان در دوران ٢٣‌ساله رسالت از عمر بسیار ارزشمندشان، این بود که در برابر این منطق یا الگو، منطق یا الگوی دیگری را به جهان آن روز عرضه کنند و هم تلاش کردند که بخشی از آن را به صورت عینی متحقق سازند.

الگو یا مدل عرب جاهلی را در سه کلیدواژه می‌توان تبیین کرد. به عبارت دقیق‌تر ساختار زندگی عرب جاهلی متکی بود بر اولا قبیله، ثانیا عصبیت و ثالثا غنیمت. قبیله یک منظومه‌ای بود که در آن افراد بر اساس خون و نژاد پیوند می‌یافتند. وجه دیگر این مثلث عصبیت است که به معنای باور بی‌دلیلی بود که بر آن اصرار ورزیده می‌شد. وجه سوم نیز که جنبه اجتماعی و اقتصادی داشت، غنیمت بود. یعنی ارزش افزوده‌ای که متکی بر زور و جنگ حاصل شده است. پیامبر‌اکرم(ص) در طول ٢٣ سال رسالت‌شان بر اساس قرآن کریم این الگو و ساختار را به‌طور بنیادین تغییر داد.

به چه صورت؟

به جای قبیله، امت را نشاندند. امت آن پیوندهای عمیقی بود که میان آحاد جامعه، نه متکی بر خون و نژاد، بلکه متکی بر باورهای ایمانی و عقلانی شکل می‌گرفت. پیامبر اسلام(ص) همچنین به جای عصبیت ایمان را قرار دادند.ایمان در واقع باور با دلیل بود که باید آگاهانه، آزادانه، مهربانانه و عادلانه انتخاب می‌شد. ایشان همچنین به جای غنیمت، قسط و عدالت را قرار دادند. همه پیامبران(ع) به استناد قرآن کریم آمده‌اند تا در نظام اجتماعی، عدالت و قسط را تحقق ببخشند. قسط به معنای توزیع عادلانه ثروت و فرصت‌های برابر و قدرت و کرامت است.

این رویکرد پیغمبر اسلام(ص) بود. رسول اسلام این الگو را ارایه دادند و در سال‌های پایانی عمر شریف‌شان توانستند این الگو را عملی کنند. بخش مشهور آیه شریفه ٣ سوره مبارکه مائده، یعنی «الْیوْم یئِس الذین کفرُوا مِنْ دینِکمْ فلا تخْشوْهُمْ و اخْشوْنِ الْیوْم أکملْتُ لکمْ دینکمْ و أتْممْتُ علیکمْ نِعْمتی و رضیتُ لکمُ الْإِسْلام دیناً» به این امر دلالت دارد.(ترجمه محمد مهدی فولادوند: امروز کسانی که کافر شده‌اند، از [کارشکنی در] دین شما نومید گردیده‌اند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برای‌تان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان‌] آیین برگزیدم) .

چه زمانی پیامبر اسلام(ص) توانستند به‌طور کامل درجامعه جاهلی عرب این الگو را تحقق ببخشند؟

این امر بعد از فتح مکه در رمضان سال هشتم هجری صورت گرفت و دو سال‌ بعد نیز در سال دهم هجرت از دنیا رحلت فرمودند. طبیعی است که این باور و الگو، نیاز به حراست و مراقبت و تداوم داشت. هنوز فرهنگ جامعه به خوبی شکل نگرفته بود و باورهای جدید را وجدان و آنها را نهادینه نکرده بود. پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان بسیاری در طول ٢٣ سال برای تحقق این الگو تلاش بسیاری صورت داده بودند، تا جایی که خداوند در قرآن کریم فرمودند که شما برای تحقق این ارزش‌ها در جامعه جان خود را فدا کرده‌اید.

بنابراین مشخص است که هدف از رسالت پیامبر(ص) این نبود که این الگو را معرفی کند و بعد از رحلت او، آن را رها کند و تحقق کامل آن به تداوم نیاز داشت. چه کسی می‌توانست از این الگو پاسداری کند و آن را ادامه دهد؟ در آن دوران نه حزبی به معنای جدید کلمه ساخته شده بود و نه جامعه مدنی قدرتمندی وجود داشت. طبیعی است که حفاظت و حراست از این الگو باید به کسی سپرده شود که اولا این الگو را با همه وجودش درک کرده و پذیرفته است و ثانیا از صمیم قلب بر این باور باشد که این الگو باید تداوم یابد.

به اعتبار استشهاد تاریخ توسط فرقین مختلف، نزدیک‌ترین شخص به پیامبر اکرم(ص) هم قبل از بعثت و هم بعد از آن حضرت امام علی(ع) بود و با رسول‌الله(ص) ارتباط نزدیک داشت. به استناد تاریخ امام علی(ع) در تمام طول دوران رسالت پیامبر(ص) تالی‌تلو و تداوم بخش خصایل و باورهای پیامبر اسلام(ص) بود. بنابراین منطقی است که به لحاظ سیره و تداوم آن الگو، پیامبر(ص) کسی را مراقب آن الگو بگذارد که اولا آن را کاملا درک کرده و به آن اعتقاد دارد و ثانیا خود را ملتزم به تداوم آن می‌داند. بنابراین امام علی(ص) پاسدار الگویی بود که پیامبر(ص) به عنوان پیامبر آخرالزمان به اعتبار قرآن و سیره خودش به کل بشریت هدیه کرده بود و آن الگو، الگوی «امت-‌ ایمان و عدالت» است.

ما شاهدیم که علی(ع) نیز بعد از پیامبر(ص) بسیار کوشید تا با حفظ وحدت مسلمانان و همه شووناتی که بود و با پذیرش همه سختی‌ها در جهت تحقق این الگو تلاش کرده و در دفاع از حفظ کیان مسلمین از این الگو پاسداری کند و بعد هم که با اقبال مردم به حکومت رسید، تمام تلاش خود را معطوف داشت تا علاوه بر اینکه مجددا این الگو را تبیین کند؛ آن را تا جایی که ممکن است، محقق سازد.

به سخنان پیامبر(ص) در غدیرخم اشاره کردید و گفتید که یکی از تاکیدات ایشان، تقریب و وحدت مسلمین بود. اما شاهدیم که در طول تاریخ، تفاسیر متفاوت از واقعه غدیر سبب شد که اختلاف‌نظرهایی میان مسلمانان صورت بگیرد. به نظر شما چرا چنین شد؟

واقعه غدیر عامل انشقاق میان مسلمانان نیست. واقعیت این است که از همه ادیان و مذاهب الهی و حتی از نظریه‌های بشری، مثلا مارکسیسم یا لیبرالیسم را در نظر بگیرید، اختلاف نظر و قرائت‌های مختلف صورت می‌گیرد.ادیان هم از آنجا که برای بشر نازل می‌شوند، بنابراین در بستر تاریخی به‌طور طبیعی موجب پدید آمدن قرائت‌های گوناگون می‌شوند. البته بخشی از این قرائت‌های گوناگون نیز به دلیل جریان‌های سیاسی و قدرت و ... است.

بنابراین طبیعی است که ادیان در طول تاریخ با تفسیرها و انگاره‌های مختلف روبه‌رو می‌شوند. این امری اجتناب ناپذیر است، زیرا فهم از دین و وحی امری تاریخی است. حتی در هر یک از فرقه‌ها، شاهد خوانش‌های گوناگون هستیم.مثلا در خود شیعه برخی مسلمانان قرآن را تفسیر عرفانی می‌کنند، گروهی آن را تفسیر فقهی می‌کنند، دسته‌ای تفسیر کلامی کرده‌اند، عده‌ای آن را تفسیر لغوی کرده‌اند و شماری نیز صرفا بر تفسیر مبتنی بر حدیث تاکید کرده‌اند. دین از کریدور تاریخ و ذهن مسلمانان عبور می‌کند و وارد جغرافیاهای مختلف می‌شود و با نژادها و اقوام گوناگون مواجه می‌شود و طبیعی است که از محیط و قدرت و فرهنگ و نوع انگاره‌های مختلف انسان‌ها و انگیزه‌ها تاثیر می‌پذیرد و دچار دیدگاه‌ها و تفسیرهای مختلف می‌شود. به تعبیر حافظ جنگ هفتاد و‌دو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.

با همه این تفاصیل از تفاسیر متفاوت وقتی به خود متن باز می‌گردیم و به خود قرآن رجوع می‌کنیم، خود نص از ما چه می‌خواهد؟

اتفاقا وقتی به سیره ائمه شیعه (ع) نگاه می‌کنیم، در‌می‌یابیم که غدیر از ما چه می‌خواهد. امامان شیعه(ع) پاسدار چه چیزی هستند؟ آنها به متن قرآن دعوت می‌کنند. مهم‌ترین امری که قرآن کریم از ما می‌خواهد، توحید است. همه پیامبران بر توحید تاکید دارند: « لقدْ بعثْنا فِی کُلِّ أُمهٍ رسُولاً أنِ اعْبُدُوا‌الله و اجْتنِبُوا الطاغُوت» (آیه ٣٦ سوره نحل) یعنی «و در حقیقت، در میان هر امتی فرستاده‌ای برانگیختیم [تا بگوید: ] «خدا را بپرستید و از طاغوت [=‌ فریبگر] بپرهیزید» (ترجمه محمد مهدی فولادوند). پیامبر اکرم (ص) منادی توحید بود و همه فریقین مسلمان نیز به اعتبار قرآن موظف هستند که جامعه و فهم خودشان را از شرک و تلقی‌های غیراصولی و خطا به دور دارند. اگر به سیره ائمه شیعه(ع) بنگرید، همین تاکید را مشاهده خواهید کرد.

اصلا می‌توان نهج‌البلاغه امیرالمومنین(ع) را یک توحیدنامه خواند. نکته دیگری که قرآن کریم بسیار بر آن تاکید می‌کند، ایمان و نگاه درست به این عالم و عوالم بعد از مرگ است. باز می‌بینیم که یکی از مهم‌ترین میراث ائمه شیعه(ع) به خصوص امام علی(ع) در نهج‌البلاغه دعوت به ایمان درست است. مساله بعدی بحث عدالت و قسط است که هم امری فرادینی است و هم در دین به عنوان یکی از اصول بر آن تاکید رفته است. شاهدید که در سیره ائمه و امام علی(ع) تا چه میزان به عدالت و قسط توجه شده است.

بنابراین به نظر من فریقین مسلمان باید تلاش کنند با توجه به میراثی که هم در قرآن و هم در سیره پیامبر (ص) و هم در سیره ائمه شیعه(ع) که عموما اهل سنت از آنها با عنوان «اهل‌بیت رسول اکرم(ص)» یاد می‌کنند و به ایشان احترام می‌گذارند، به این اصول اساسی دین یعنی قرائت درست قرآنی از توحید و ایمان و عدالت تمسک ورزند. به نظر من می‌توان با این اصول فریقین مسلمان را به یکدیگر نزدیک کرد و میراث اهل‌بیت را که میراث همه مسلمانان است به درستی برای وحدت مسلمین به کار گرفت.

به نظر شما غدیر برای اهل تشیع به‌طور خاص چه پیامی دارد؟

شیعه زمانی می‌تواند ادعا کند که شیعه واقعی است که به اصولی که ائمه(ع) در زندگی‌شان داشتند، تمسک ورزد و به آنها احترام بگذارد. مهم‌ترین ویژگی و خصلت اهل‌بیت پیامبر(ع) که مورد اتفاق همه مسلمانان است، علم و دانش ائمه و علم‌دوستی و دانش‌پروری ایشان بود. دومین ویژگی ائمه شیعه(ع) یگانه پرستی و توحید بود. سومین خصلت آنها زیست اخلاقی بود.

امامان شیعه(ع) در زیست اخلاقی سرآمد زمانه خودشان بودند، در فداکاری، گذشت، کینه نداشتن، کمک به دیگران، محبت ورزیدن و نظر مخالف را در سلوک عملی به رسمیت شناختن الگو بودند. شیعه غدیری باید زیست اخلاقی داشته باشد. نکته چهارم اینکه ائمه شیعه در بخشیدن و دست در جیب کردن و کاهش فاصله طبقاتی سرآمد زمانه خودشان بودند و تا می‌توانستند بر کاهش فاصله طبقاتی تاکید می‌کردند. بنابراین اگر جامعه شیعه می‌خواهد شبیه به جامعه ایده‌آل اهل بیت(ع) باشد، باید در کاهش فاصله طبقاتی گام بردارد.

نگاره‌ای از صحنه‌ای از غدیر خم. منسوب به کتاب الآثار الباقیة عن القرون الخالیة متعلق به بیرونی. در کتابخانه دانشگاه ادینبرو انگلستان

محسن آزموده

etemadnew​spaper.‎​ir

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

لزوم مشارکت همه فعالان فرهنگی و اجتماعی در تدوین، اجرایی‌سازی و بروزرسانی اسناد و مصوبا...