9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

روان منجم

برای او که فیزیک را دوست میداشت و سرش برای هوا و فضا درد میکرد و کیهان و کهکشان را میدانست من قابل درک بودم برای او که خودش را تنها به رنگ علم محدود...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

تیله ای در هم شکسته

توپ قلقلی روزگارانم قلبم سُرخ، روحم پیر و سپید، اشتیاقم اما آبیست و همچون فیروزه درخشان و گاهی هم، همچو سورمه ای تیره مرا زمین زدند تا هوا بروم و...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

کمیاب.انسان شناسی

کمیاب.انسان شناسی آن که در این زمانه کمیاب است آن که برای ما گوهر ناب است آن که با ما همسفر در این ره است آن که در نشیب هم، تکیه گه است یار بی ریا و...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

ماجرا

کَس ندارم دور خود، در ماجرا ابلهی نادان کند تخریب ما یکه و تنها کَسم در این جهان رام و آرامم در این وقت و زمان درس عبرت کاش بگیرد، نا به کار از...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

عکس

بودن برای چون منی با زندگی بر عکس بود گاهی دلیل منطقی گاهی گمان یا حدس بود قاضی بگو که جرم من جز جرم خود کشتن چه بود؟ قصاص بایدم اگر روحم چرا در حبس...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

سرت سلامت

پیچید به خیر‌وُ ما سبقت گرفتیم به سلامت فقط آینه ِ بغل ِ دل بود که شکست گفتیم غرامت بی غرامت برو جان ِ شیرین ، سرت سلامت

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

ردّ پا

....... گذر هستی وُ این های وُ بسی هوی فقط، پاره خط بود ، به گذاری کوتاه و دو نقطه سر آغاز سرانجام که همه ، یکسره هیچ ویـن مـیان ، نقطه چینی ز سپیدی...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

گریه

گریه سهمم شده از بهار،گریه در خلوت و آشکار،گریه بی طاقتم و شده ست کارم چون طفل به حال زار،گریه شیون که نشد دوای دردم مرهم شود و قرار،گریه اندوه نرفت...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

تاوان

تاوان تاوان کدام گناه مان بودی؟ گندم؟ شراب مختوم؟ آواز گیسوان پریشیده در باد؟ یا عشق، آن عشق های ممنوع؟ کدام گناه؟ ما که در سرازیری تقویم در سربلندی...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

(590)

نمی پرسد کسی حالی زما درکنج میخانه بحزساقی که باشد بهرمان دلدار جانانه مرادردیست اندر دل کسی درمان نمیداند فقط ساقیست میداندعلاجش را طبیبانه نمایم...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

شماطه نحس

پاسخی سخت در خور بود زمستانِ پس از بهار. ولی افسوس ، بهار در راه زخمه زمستانی را که گذشت بر شاخ و برگ خود چون شمشیر بیگانه‌ای ناخوانده تا زمستانی...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

زایشگاه علی علیه السلام

در مبارک روزی از ماه رجب در میان زائران بیت رب بانوی وارسته از اهل حجاز بود سرگرم مناجات و نماز ناگهان دردی ورا در بر گرفت دامن کعبه به چشم تر گرفت...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

3...

واژه ها را بیدار کنید نسل کشی...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

حوالی

منوچهر برون غم و اندوه آمد این حوالی ترک برداشت احساس سفالی هجوم غصه و باران اندوه برای عاشقان نگذاشت حالی

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

ققنوس آشفته

خودت خوب میدانی که اگر پُل های پشت سرت را نیز شکسته باشی و به بیراه نامعلومت ادامه داده باشی، اگر جایی به عقب بازگردی و نگاه کنی، بیابانی که مرا در...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

تب ِ قلم

دست و پای ِ قلمم می لرزد شعله ی واژه چرا خاموش است ؟ استخوان ِ غزلم مو برداشت لقمه ای آرایه به عیادت ببرید شعر من تب کرده و گلوی ِ غزلم چرکین است...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

ردای مرگ

گردن زده شد امید در سوگ آرزوها انگار تقدیر ردای مرگ پوشیده ست

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

راز زحمت

با علی...‌. مکه در ماه رجب یکبار دیگر جان گرفت. همدم و همراز احمد را شبی دامان گرفت. از درون کعبه نوری رو بسوی آسمان کز شعاعش نور تا عرش خدا جولان...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

خمیازه ی بلند

آخرین شب خواندم به گوشش قصّه ی تن را... که چگونه با چنگالِ غربت از اوجِ آسمان بر خاکِ کویر کوباندنش... روحم خمیازه ای بلند کشید و خوابید...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

امید

هر چند گنه ز دامنم لبریز است جرم و گنهم مثال تیغی تیز است الماس بود امید من در عرصات امید و رجا سلاح رستاخیز است

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

بی دل

دل اگر طاقت آلامت نیست بی دل باش اگرت اشک به چشمانت نیست بی دل باش کس نداند کعاقبت کارش چیست چو فکری بهر فردایت نیست بی دل باش

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

مصباح

چشم، آشفته و حیران وجود واله ادراک، ز توصیف شهود نظر از مشعر آیات، ملول حشمت معبود را سر به سجود کرد مصباح عَلَم روح قُدُس ز سرِ آنچه بیاورد فرود...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

تصویر2

هنوز ترنم تنهاییت میسوزاند آب را تنت خاکستری گرم است بلوغ لطیف برف را... ترنم و تنت به هم خو کردند سیزده ؟...تبخال تگرگ سر بر آورد

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

آنسوی اقیانوس

آنسوی اقیانوس حالا کسی پیدا شود آواز من باشد؟ هم فکر و هم اندیشه و همراز من باشد؟ در جنگ غم باشد کنارم مثل یک ارتش فرمانده باشد یا که هم سرباز من...

9 دقیقه پیش شعرنو شعرنو 1

نقش خدا

به نام خداوند عشق. نفس صبح بهااااار است و دل نور خدا بنشین تا که بخوانی و شود دل به صفا به قرائت بکنی شاااااااد ز قرآن لب خود بشود قلب تو نور و برود...