ظهر عاشورا؛ تکلیف من چیست؟
جلیل زارع* ... ظهر عاشوراست. بند بند تنم به لرزه افتاده است. به نماز ایستاده ام. به نماز ایستاده اند. این جا در تهران. آن جا در کربلا. در رسال 1436 ه.ق. در سال 61 ه.ق. آن جا...
جلیل زارع*
... ظهر عاشوراست. بند بند تنم به لرزه افتاده است. به نماز ایستاده ام. به نماز ایستاده اند. این جا در تهران. آن جا در کربلا. در رسال ۱۴۳۶ ه.ق. در سال ۶۱ ه.ق. آن جا از آسمان تیر می بارد. این جا ابرهایش بغضی فرو خورده دارند.
... ظهر عاشوراست.دلم مثل آسمان گرفته است. شب تا صبح را با او گریسته ام. و اکنون به نماز ایستاده ام و دل خوش کرده ام به پاسخی بر ندای "هل من ناصر ینصرنی".
طرح و تصویرسازی:نادر تیموری
... ظهر عاشوراست. آن جا گروهی از پا در آمده و شهید شده اند. سعید بن عبدالله حنفی، خدمت مولایش می رسد. رسم ادب و احترام را به جای می آورد و عرض می کند :
« یا ابا عبدالله ! ظهر است و دوست دارم آخرین نماز را با شما به جماعت بخوانم. » امام، دست به دعا بر می دارد : « خدا تو را از زمره نمازگزاران قرار دهد ».
این جا هم موذن اذان می گوید. جمعیت دست از عزاداری می کشند و وضو می سازند.
... ظهر عاشوراست. آن جا به نماز می ایستند. نماز جنگ. مثل نماز مسافر، شکسته است. گروهی سپر بلا می شوند تا بقیه با آرامش و شاید برای آخرین بار با خدای خود راز و نیاز کنند.
و سپر بلا رکعت به رکعت، جا به جا می شود تا آنان که از تیر بلا رسته اند هم توفیق آخرین نماز به امامت مولا نصیبشان شود. رکعتی به جماعت و رکعتی فرادا. و این جا آسمان هم چنان می بارد.
... ظهر عاشوراست. آن جا نماز خوف به جا می آورند و این جا نماز رجا. آن جا سپر بلای امام و مقتدایشان می شوند و این جا امید آن دارند که لیاقت پاسخ به لبیک نصیبشان شود.
... نماز تمام می شود. سپر بلا در حال احتضار است. امام، بر بالینش حاضر می شود. سپر بلا عرض می کند :
« یا ابا عبدالله وفیت ؟ من هنوز هم تردید دارم، آیا وظیفه ام را انجام داده ام ؟ مطمئن باشم که به وظیفه ام عمل کرده ام ؟»
و این جا، من سر از خاک بر می دارم. دست هایم را به سوی آسمان دراز می کنم :
« بار خدایا ! وقتی سپر بلا در صحرای کربلا، بعد از نماز خوف با جسم پاره پاره، درست لحظه ی قبل از پر کشیدن، از امام خود اطمینان می خواهد، تکلیف من چیست !؟ سپر بلا ی مظلومان بوده ام ؟ به وظیفه ی خود آن طور که رضای توست عمل کرده ام ؟ »
*استاد دانشگاه