4 ترفند عجیب فیلمسازها برای دیده شدن +تصاویر
حتماً این روزها در شبکههای اجتماعی تصاویری را از چهرهپردازی ارژنگ امیرفضلی در نقش یک زن یا نیوشا ضیغمی در نقش یک مرد دیدهاید. خب بلیت سینما گران است و سینما رفتن از سبد فرهنگی خانوادهها حذف شده. در این وانفسا برخی سینماگران برای آن که توجه مخاطب را به فیلمشان جلب کنند
روزنامه خراسان: حتماً این روزها در شبکههای اجتماعی تصاویری را از چهرهپردازی ارژنگ امیرفضلی در نقش یک زن یا نیوشا ضیغمی در نقش یک مرد دیدهاید. خب بلیت سینما گران است و سینما رفتن از سبد فرهنگی خانوادهها حذف شده. در این وانفسا برخی سینماگران برای آن که توجه مخاطب را به فیلمشان جلب کنند، به جای استفاده از قصههای بکر، قهرمانسازی و... روشهای غیرمعمولی پیش گرفتهاند. روشهایی از همین قبیل که نمونههایش را خواندید. امروز به چهار شیوه نامتعارف و نسبتاً جدید میپردازیم که برای برخی سینماگران، راهی برای تبلیغ اثرشان محسوب میشود. ذکر این نکته ضروری است که استفاده از این شیوههای غیرمعمول، میان سینماگران عمومیت ندارد. فیلمسازان بسیاری هستند که از مسیر معمول سینما خارج نمیشوند و از جاذبههای متعارف سینمایی و پیچشهای قصه استفاده میکنند.
۱- گریمهای عجیب
اگر روزگاری اکبر عبدی در بخشی از فیلم سینمایی «آدم برفی»، با گریمی زنانه که جزئی از قصه بود، جلوی دوربین رفت، حالا دیگر این کار کاملاً مد شده است. جدای از اکبر عبدی که چند بار دیگر هم در نقش زن گریم شد، مردان زنانهپوش و تازگیها زنان مردانهپوش در تبلیغات فیلمهای این روزها حضوری پررنگ دارند؛ گریمهای عجیب هم که جای خود دارد. مهم نیست این چهرهپردازی فقط برای یک یا دو سکانس فیلم باشد و هیچ ربطی به خط اصلی داستان فیلم نداشته باشد، مهم این است که بتوان از تصاویر آن در مواد تبلیغاتی فیلم، استفاده کرد. مانند مورد گریم عجیب لیلا حاتمی در فیلم «خوک» مانی حقیقی یا گریم محسن تنابنده که در چند سکانس سریال «شاهگوش»، بدل یک خواننده آنور آبی بود. اکران و توزیع موفق آثاری از این دست، سینماگران را بیشتر به استفاده از این شیوه ترغیب کرده است.
رمز موفقیت این شیوه، شبکههای اجتماعی است که این روزها حوصلهها را کم کرده و مخاطبان را به دیدن عکس عادت داده است. دستبهدست شدن تصاویر چهرهپردازی شخصیتها در زمان تولید و پیش از اکران، فیلم را در مرکز توجهات عمومی نگه میدارد و در زمان نمایش عمومی یا توزیع اثر در شبکه نمایش خانگی، به کمک آن میآید. معلوم است که به دلیل خط قرمزی بودن این ایده، از این روش در تلویزیون خبری نیست.
نمونههای جدید:
«ممنوعه» به کارگردانی امیر پورکیان/ نیما شعباننژاد در نقش ترنس
«لازانیا» به کارگردانی حسین قناعت/ گریم زنانه ارژنگ امیرفضلی
«لازانیا» به کارگردانی حسین قناعت/ گریم ارژنگ امیرفضلی شبیه به یک خواننده خارجنشین
«دختر شیطان» به کارگردانی قربان محمدپور/ محمدرضا شریفینیا در نقش یک داعشی
«هشتگ» به کارگردانی رحیم بهبودیفر/ گریم مردانه نیوشا ضیغمی
«هشتگ» به کارگردانی رحیم بهبودیفر/ گریم عجیب بهاره رهنما
۲- اسمهای عجیب
تازهترین شیوه برخی سینماگران برای آن که نام فیلمشان را بر سر زبانها بیندازند، عجیبترین روش است؛ اسامی نامتعارف. اسامی این آثار همانقدر عجیب است که روند تولید و اکران فیلم. فیلمهایی که یکی دو ماهه پروانه ساخت میگیرند، بلافاصله پیشتولید و بعد فیلم برداری کوتاهمدتشان را انجام میدهند و به سرعت هم روی پرده سینماها میروند؛ یک روند کاملاً تجاری. از سال گذشته و با مواردی، چون «خالتور»، نام این فیلمها هم تناسب بیشتری با روند تولید پیدا کرد و به سمتوسوی این اسامی نامتعارف رفت. این دسته فیلمها معمولاً کمدیاند؛ آن هم نه کمدی فاخر. از آن دسته فیلمهایی که بازیگران ثابتشان علی صادقی، پوریا پورسرخ، سحر قریشی و لیلا اوتادی هستند و مشابهشان را دیگر زیاد دیدهایم.
تنها هدف این روش، این است که خبرهای مربوط به تولید و اکران فیلم، در انبوه خبرهای رسانههای جمعی گم نشود و کمی توجه مخاطب عام را جلب کند؛ بنابراین اگر در زمان اکران، مردم نام فیلم را به خاطر داشته باشند، یعنی این روش انتخاب اسم موفق بوده. از میان فیلمهایی با نامهای عجیبوغریب در یکی دو سال اخیر، مواردی مانند «خالتور» و «دُمسرخها» هر دو از آرش معیریان، اکران موفقی داشتهاند، ولی «عشقولانس» محسن ماهینی، نه. با این حال ظاهراً همچنان فیلمسازان به این شیوه امیدوارند و سعی میکنند تا حد امکان، انتخاب عجیبتری برای اسم فیلمشان داشته باشند. نکته جالب، اقبال این روزهای سینماگران به این اسامی است. همین حالا فیلمهای زیادی با اسامی عجیب در حال تولید هستند یا تولیدشان تمام شده است.
نمونههای جدید:
«خرها آدم نمیشوند» به کارگردانی اکبر منصور فلاح در مرحله پیشتولید
«قاتل بروس لی» به کارگردانی بهمن گودرزی در مرحله پیشتولید
«سفر تایلند» به کارگردانی محمد درمنش در مرحله پیشتولید
«داوود باید ترک کنه» به کارگردانی محمد غفاری، توقف فیلم برداری
«سلام علیکم حاجآقا» به کارگردانی حسین تبریزی در مرحله فیلم برداری
«به خاطر یک آمپول ناقابل» به کارگردانی علیرضا محمودزاده در مراحل فنی
«پالتو شتری» به کارگردانی مهدی علی میرزایی در مراحل فنی
«طلاقم بده بهخاطر گربهها» به کارگردانی محمدعلی سجادی آماده نمایش
۳- صحنههای عجیب
اصل و اساس این روش بر پایه جنجالسازی است و بیشتر هم برای سریالها و برنامههای تلویزیونی به کار میرود. فیلمساز یکی دو سکانس گلدرشت در اثر جاگذاری میکند که ظرفیت جنجالی شدن داشته باشد و سپس کار در شبکههای اجتماعی دنبال میشود. اگر قطعه ویدئوی مد نظر، خودبهخود پربازدید شد که فبها، وگرنه روابط عمومی اثر دستبهکار میشود و آن را به صورت ناشناس برای هر کانال و صفحه ریز و درشتی که میشناسد میفرستد. موفقیت این روش به همهگیر شدن ویدئوی مد نظر از طریق شبکههای اجتماعی بستگی دارد. این روش گاهی در برنامههای تلویزیونی هم دیده میشود، مانند مورد عجیب برخورد تند حمید گودرزی با شرکتکنندهای که دوست قدیمی کارگردان برنامه بود. در برخی موارد مانند سکانس جنجالی سریال «پدر» نیز فیلمساز اعتراف میکند که نگارش سکانس مد نظر، شیطنتآمیز بوده و هدفش جلب توجه مخاطبان به اثر بوده است.
طبعاً این شیوه جذب مخاطب، ریسک بالاتری نسبت به بقیه روشها دارد. تا جایی که گاهی این سکانسهای جنجالی، کار دست سازندگان داده و فیلمساز مجبور به ادای توضیحات یا عذرخواهی شده یا حتی اثر توقیف شده است.
نمونههای جدید:
سریال «پدر» / سکانس بیرون پریدن «حامد» از پنجره/ اعتراف فیلمساز به آگاهانه بودن سکانس
سریال «ممنوعه» / سکانس بازی حقیقت یا جرئت/ منجر به توقیف اثر
فیلم «هزارپا» / سکانس رقص «رضا» و «منصور» با پای مصنوعی/ منجر به ادای توضیحات
مسابقه «پنج ستاره» / برخورد شدید مجری با شرکتکننده/ منجر به ادای توضیحات
۴- حضور بازیگران زن خارجی
این یکی شیوه قدیمیتری است. از ۳-۴ سال پیش بود که چند کارگردان سینما به استفاده از بازیگران زن در فیلمهای خود رو آوردند. استقبال از آثاری، چون «کتاب قانون» مازیار میری و «گذشته» اصغر فرهادی، این مسیر را به عنوان راه موفقیت در گیشه معرفی کرد؛ غافل از آن که در این آثار، بازیگران زن خارجی به اقتضای قصه در فیلم حضور داشتند و از حداقل استعدادهای بازیگری هم برخوردار بودند. اما وقتی پای سینمای تجاری در میان باشد، نه استعداد بازیگری اهمیت خاصی دارد و نه اقتضای قصه. «من سالوادور نیستم» به کارگردانی منوچهر هادی و «سلام بمبئی» به کارگردانی قربان محمدپور، هر دو محصول سال ۹۴، آغازگر این جریان هستند.
این روش در یکی دو سال اخیر حسابی گرفته و شمار فیلمهایی که به هر شکلی سعی میکنند از یک بازیگر زن خارجی استفاده کنند، رو به فزونی گذاشته است. جالب آن که برخی مثل قربان محمدپور در «عاشقی در هانوی» و بایرام فضلی در «جن زیبا» به نمونههای معمولی هم قانع نیستند و حتماً باید بازیگر کرهای نقش «یانگوم» یا بازیگر سریال «گوزل» را بیاورند. از ابتدای همین امسال دو فیلم با این مشخصات اکران شده و بقیه هم در راه هستند تا گیشه را بترکانند. همانطور که واضح است، موفقیت این روش به شدت به ظاهر بازیگر زن بستگی دارد و عجیب آن که تا به حال نمونه ناموفق نداشته است.
نمونههای جدید:
«مصادره» به کارگردانی مهران احمدی/ دو بازیگر زن ارمنستانی
«تگزاس» به کارگردانی سیدمسعود اطیابی/ یک بازیگرزن برزیلی
«خانم یایا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی/ یک بازیگر زن تایلندی
«جن زیبا» به کارگردانی بایرام فضلی/ «نورگل یشیلچای» ستاره مشهور سینمای ترکیه
«دختر شیطان» به کارگردانی قربان محمدپور/ یک بازیگر زن هندی
«عاشقی در هانوی» به کارگردانی قربان محمدپور/ احتمالاً «لی یونگ آئه» بازیگر نقش یانگوم