خانواده با نقشهای تربیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میتواند در اصلاح سبک زندگی تأثیرگذار باشد. سبک زندگی اسلامی نتیجه تربیت بر اساس آموزههای اسلامی است که مهمترین عرصه تربیتی خانواده است. در عرصه اقتصادی نیز خانواده با تشویق به تولید بیشتر و مدیریت صحیح مصرف زمینهساز سبک زندگی اسلامی است؛ همچنین خانواده با انتقال صحیح فرهنگ اسلامی، مانند روحیه عزتمندی و غیرت ملی به نهادینهسازی سبک زندگی اسلامی میپردازد که عرصه بروز و ظهور آن در اجتماع است.
حجت الاسلام احمد تقوایی مشاور مدیر شبکه رادیویی فرهنگ در خصوص تربیت کودکان، سبک زندگی اسلامی در خانواده و رویارویی دنیای مدرن با زندگی اسلامی گفت.
از نظر شما میان خانواده، مدرسه و مربیان کدام یک در تربیت کودکان تاثیرگذارتر هستند؟
ابتدا باید یک نکته را مدنظر قرار داد و آن هم کارکردهای زمانی این نهادهاست. خانواده، مدرسه و مربیان هر کدام در زمان خاصی نسبت به دیگری اهمیت بیشتری پیدا میکند. اما انسان از بدو تولد و آغازین مراحل شناخت با محیط خانواده انس میگیرد و در محیط خانواده رشد مییابد. خانواده در شکل گیری ابتدایی شخصیت کودک، نقش غیرقابل انکاری دارد اما این تمام موضوع نیست، با آغاز مرحله دوم زندگی کودک و ارتباط با محیط پیرامون و اجتماع، اولین تجربه جدی کودک جامعهای به نام مدرسه است.
هرکدام از عناصر در این جامعه یعنی معلمها و گروه هم سن و سال تاثیر زیادی دارند، خصوصا گروه هم سن و سال که تاثیر بسیار بیشتری دارد. بر همین اساس دین اسلام توجه خاصی به موضوع هم نشینی دارد. آیات و روایات زیادی نیز در خصوص سعادتمند یا شقاوتمند شدن بر اثر هم نشینی و رفاقت وجود دارد. از جمله روایتها، فرمایش امیرالمومنین خطاب به امام حسن (ع)است که می فرمایند: «وایاک و مصاحبه الشریرفانه کالسیف یحسن منظره ویقبح اثره؛ از مصاحبه با شخص شرور بپرهیز که مانند شمشیر خوش منظر و بد اثر است».
اما گروه دیگر که در شکل گیری شخصیت کودک تاثیر غیرقابل انکاری دارد، مربیان هستند؛ البته به این شرط که مربی بتواند وارد دنیای کودک شود. لازمه این موضوع درک کودک و دنیای اوست. مربیانی که در نقش تربیتی خود موفق هستند، توانسته اند همراه کودکان، کودک شوند، همان کاری که اولیای دین ما انجام میدادند. در نتیجه سه نهاد مذکور هر کدام در یک زمان خاص تاثیر زیادی نسبت به دیگری در تربیت کودکان دارند.
چگونه میتوانیم سبک زندگی اسلامی را سرلوحه زندگی هایمان قرار دهیم تا سدی برای نفوذ بیگانگان باشد؟
در این میان نکتهای که بسیار اهمیت دارد آگاهی و شناخت دقیق از این مقوله است. یعنی در ارتباط با سبک زندگی اسلامی آن چیزی که حقیقت است باید شناخته و الگو شود تا تاثیرگذاری مستمر داشته باشد, زیرا ممکن است مطالبی به عنوان سبک زندگی اسلامی مطرح شود که با دین مبین اسلام سنخیتی نداشته باشد. به عنوان مثال بسیاری از باورها در زندگی ما در گذر زمان به عنوان رفتارهای روزمره زندگی یک مسلمان جا افتاده است در حالی که با آموزههای اصیل اسلامی در تضاد است، رگههای این موضوع را در مسئله ازدواج و روابط اجتماعی میتوان جست و جو کرد.
برای رسیدن به این مقصود یعنی شناخت اسلام اصیل، مراجعه به منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و سیره پیامبر (ص)، ائمه اطهار (ع)، علما و اندیشمندان بسیار راه گشاست، زیرا بسیاری از باورهای غلط با الگوهای صحیح اصلاح میشوند. بسیاری از اتلاف وقتها و انرژیها به دلیل موضوعاتی است که به نام دین به غلط جا افتاده است، مصادیق این باورهای غلط را میتوان در ابعاد اجتماعی نظیر ازدواج، رفاه و... جست و جو کرد. اگر در این خصوص توفیق به دست آید، استحکامی در زندگی و جامعه پدیدار میشود که نتیجه بدیهی آن ایجاد سدی در برابر نفوذ بیگانگان است.
چرا با وجود برتری سبک زندگی اسلامی نسبت به سایر سبکهای زندگی خصوصا در غرب, به لحاظ ظاهری پیشرفت زیادی نداشتهایم؟
در ارتباط با برتری سبک زندگی اسلامی و عدم توفیق آن در قبال زندگی غربی دو نکته قابل ذکر است؛ اولین نکته این است که به طور مطلق نمیتوان حکم به عدم پیشرفت داد، زیرا مقوله پیشرفت امری نسبی است، یعنی متناسب با جهان بینی و شرایط اجتماعی معنای پیشرفت متفاوت خواهد بود. در دیدگاه مادی گرایانه و غیر دینی، پیشرفت مبتنی بر اصالت نیازهای جسمی انسان است در حالی که از نگاه دینی به خصوص دین اسلام پیشرفت در ابعاد مادی به تنهایی سعادت بشر را تامین نمیکند بلکه موضوع مهمتر پیشرفت در ابعاد معنوی است به همین دلیل، علی رغم پیشرفتهای شگرف مادی در دنیای غرب هنوز بشر در سردرگمی به سر میبرد.
شاهد این مدعی ابتذال و از هم گسیختگی خانواده در غرب است (متاسفانه در جامعه ما نیز شاهد رسوخ این طرز تفکر و آثار منفی آن هستیم) بنابراین برای برتری بر سبک زندگی غرب نیازمند به بازخوانی و احصا شاخصههای سبک زندگی اسلامی هستیم تا برتری ذاتی سبک زندگی الهی اسلام به منصه ظهور برسد. نکته دوم این است که بسیاری از پیشرفتهای غرب در خصوص سبک زندگی (فارغ از آن قسمت که تضاد ماهیتی با دین اسلام دارند) با آموزههای دین اسلام از نظر ریشه (وحیانی بودن) تفاوت ندارد.
در حال حاضر زندگی اسلامی ما با غرب مدرنیته مواجه است. این مواجهه تا چه اندازه میتواند نوجوانان و جوانان ما را به سمت خود بکشد؟
راه مواجهه با غرب مدرن، بازنگری در سبک زندگی اسلامی، شناسایی و تحلیل غرب مدرن است. بازنگری در زندگی اسلامی باعث میشود که نقاط ضعف و قوت آشکار شود. از جمله نقاط قوت سبک زندگی اسلامی اعتماد و اتکا به داشتههای خود است. به عنوان مثال بازخوانی و برجسته سازی زندگانی بزرگان ایران و ارزشهای فراموش شده انسانی اسلامی نظیر ایثار و انفاق که گم شده بشریت است در نیل به این مقصود نقش به سزایی دارد.
مادران بسیاری در سرزمین ما دختران و پسران خود را با سبک و سیاق زندگی اسلامی پرورش و تربیت کردهاند، ولی بعضی از فرزندان در جوانی به سبک زندگی غربی روی میآورند و با بی حجابی و تغییر عقاید خود باعث آزار خانوادهها میشوند. شما علت این موضوع را در چه میبینید؟
علت روی آوردن به سبک زندگی غربی را میتوان در دو جنبه جست و جو کرد؛ نخست نوع تربیت مادران است به این معنی که از عمق کافی برخوردار نبوده است و با اعماق باور و وجود فرزندان عجین نشده است و جذابیتها دین باور بودن را با زبان روز انتقال نداده اند، منظور از زبان امروزی دین نهی خشک و بی روح نیست بلکه زبان بااخلاق ولیّن است. دومین اشکال هم اقناعی نبودن جنبههای تربیتی مادران است.
چرا باید به سبک زندگی اسلامی مقید بود؟ و ضرورت حفظ آن در چیست؟
برای پاسخ به دلیل ضرورت مقید بودن به سبک زندگی اسلامی باید به یک سوال پاسخ داده شود؛ آیا مقید بودن به امری موضوع مثبت است یا منفی؟ پاسخ این است که مقید بودن به خودی خود نه مثبت است و نه منفی. بلکه تحت عناوین، بار مثبت یا منفی پیدا میکند. اگر تقید بر امری بی ریشه و بی مبنا باشد، منفی است. مانند مقید بودن برباورهای خرافی نظیرنحوست برخی از روزها یا اعداد. اما اگر تقید بر امر ریشه دار و استوار باشد، پسندیده است با این مقدمه کوتاه پاسخ سوال روشن میشود، زیرا سبک زندگی اسلامی مبتنی بر فطرت انسان است و نیاز انسان را برای سعادتمند شدن برآورده میکند. مقید بودن به آن نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده است. علاوه بر پسندیده بودن به دلیل عقل هم ضرورت دارد که حفظ شود، زیرا حکم عقل این است؛ زندگی اگر چارچوب داشته باشد باعث ثبات و آرامش میشود.
استفاده از پیشرفتهای تکنولوژی در اسلام و زندگی ما چه جایگاهی دارد؟
استفاده از پیشرفتهای تکنولوژی از دیدگاه اسلام نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده هم هست. البته به شرط اینکه چارچوبهای اخلاقی رعایت شوند. براساس آموزههای دینی به روز بودن از لوازم زندگی بشر است. هم روایت و هم سیره اولیای دین موید این موضوع است، روایت معروف «اطلبوالعلم ولو بالصین» از جمله این آموزههای دینی است؛ بنابراین جایگاه ویژه پیشرفتهای تکنولوژی از منظر دین اهمیت فوق العادهای دارد، اما باید مدیریت شده باشد.
آیا همین تکنولوژی باعث دور شدن جوانان از خانوادهها و تربیت اسلامی نمیشود؟
تکنولوژی به خودی خود باعث دورشدن جوانان از خانواده و تربیت اسلامی نمیشود، بلکه درصورتی این معضل به وجود میآید که مدیریت نشود. توضیح این که اگر جوانان اسیر تکنولوژی شوند، نتیجه قهری آن انفکاک جوان از خانواده است. اما در صورتی که جوان به تکنولوژی نگاه وسیله بودن داشته باشد (نه هدف) در این صورت تکنولوژی هم، چون موم در دست او شکل خواهد گرفت.
حضرت علی (ع) فرمودهاند: «فرزند زمان خود باشید». مفهوم این جمله را برای جوانان توضیح دهید.
فرزند زمان بودن شاخصههایی دارد؛ ازجمله این که به دانش روز آگاه و اشراف داشته باشد و بر دانش روز بیافزاید و دانش روز را متناسب با نیاز شکل دهد، دانش روز را در خدمت هم نوع خود با نگاه انسانی قرار دهد. فعال باشد، نه منفعل. مسلط بر فضای زندگی خود باشد و از تنبلی و سستی دوری کند. متوجه سرعت گذر فرصتها باشد که امیرالمومنین (ع) فرمودند: «الفرص تمرمرالسحاب؛ فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند».
انتهای پیام/