من شوآف میکنم پس هستم!
یک جامعهشناس معتقد است: شوآف در شبکههای اجتماعی به رقابتی در ظاهر سالم بین شاخهای اینستاگرام و حتی افراد معمولی تبدیل شده است. من شوآف میکنم، پس هستم!
او با بیان اینکه گویی شوآف این روزها شایستگی اطلاق به بسیاری از رفتارها و فعالیتها را یافته است، به برخی از تیترها در این زمینه اشاره کرد و افزود: «شوآف با چهره بیمار هنرمند پیشکسوت را تمام کنید»، «با شوآف نمیشود مشکلات کارگران را لاپوشانی کرد»، «کمپین جمعآوری در بطری شوآف است»، «آیا استخدام در محیط زیست شوآف است؟»، «شوآف سلبریتیها با حیوانات خانگیشان»، «برخی با شوآف در ورزش بزرگ شدند»، «در چند دهه اخیر از وجه معرفت اهلبیت دور و به شوآف نزدیک شدهایم»، «وعده وزیر بهداشت برای درمان شینآبادیها شوآف بود؟»، «رکوردشکنی یا شوآف». همانطور که میبینید نشانههای شوآف را تقریباً در همه لایههای اجتماعی میتوان دید.
این جامعه شناس ادامه داد: جامعهشناسان عمدتاً به شوآف در عرصه ثروت و رفتارهای مصرفی پرداختهاند ولی در دوران فعلی این عمل به عرصههای مختلف اجتماعی سرایت کرده است که شوآف با ثروت و مصرف تنها یکی از آنهاست. به همین دلیل میگویم که با فرهنگ شوآف مواجه هستیم. این روزها با افرادی برخورد میکنیم که دانشی ندارند ولی شوآف دانشمند بودن را خوب بلدند، با مقاماتی مواجه هستیم که هیچ کاری نمیکنند و با منصبی که اشغال کردهاند هیچ آشنایی ندارند ولی شوآف «فعال نمایی» را بهخوبی بلدند، با کارمندانی مواجه هستیم که کار نمیکنند ولی از مهارتی به نام «شوآف خوب کار کردن» برخوردارند، در اینستاگرام با افراد معمولیای مواجهیم که بهخوبی شوآف هنرمند، فیلسوف، شاعر و نویسنده بودن راه انداختهاند؛ و این مثالها را همچنان میتوان ادامه داد.
علیخواه با بیان اینکه در مثالهای مذکور، وانمود کردن، لاف زدن، و خودنمایی کردن بهخوبی بیانگر معنی شوآف است، گفت: من در اداره کار نمیکنم ولی وانمود میکنم که کار میکنم. بهعنوان یک مسئول، در عمل اقدامی برای حل مشکلات انجام نمیدهم ولی وانمود میکنم که بسیار پیگیرم. من عملکرد، مهارت، ثروت، و دانش معینی دارم و خودم هم از میزان آن مطلع هستم ولی در بیان آنچه هستم لافزنی میکنم. من علاقهای به محیط زیست یا حیوانات یا کودکان کار ندارم ولی برای کسب شهرت، در این زمینه شوآف ارائه میدهم.
او که این مطلب را در صفحه شخصی خود در شبکه مجازی منتشر کرد، اضافه کرد: گسترش شوآف بهعنوان یک فرهنگ، به تدریج آن را به امری مثبت تبدیل میکند. روشن است که در پس شوآف نوعی فریب، وارونهسازی، مبالغه و امری منفی قرار دارد ولی افراد آنرا انجام میدهند بدون آنکه در پی آن خود را سرزنش کنند. وضعیت وخیمتر زمانی است که شوآف با برخی از مفاهیم مثبت مانند روابط عمومی خوب در کنار هم قرار گیرند. یعنی گفته شود کسی که خوب شوآف میآید، درواقع از مهارتهای روابط عمومی خوبی برخوردار است. در این وضعیت شوآف بهعنوان یک مهارت به دیگران آموزش داده میشود. برای مثال در یک تبلیغ گفته میشود: «این نرمافزار به شما یاد میدهد چطور عکسهایتان را آرایش، دندانهایتان را سفید، دماغتان را کوچیک کنید تا عکسهایی که در اینستاگرام می گذارید لایک بخورد!»
این جامعه شناس اظهار کرد: روشن است که شوآف میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که «نیاز به توجه» و «نیاز به پذیرفته شدن» ازجمله آنهاست. اهمیت یافتن توجه باعث شده است که صنعتی به نام صنعتِ توجه شکل بگیرد؛ یعنی شرکتها به نیازمندان توجه، مهارتها و ابزارهای جلب توجه را بفروشند. ممکن است تشخیص مرز شوآف و واقعیت دشوار باشد. این امر به منزله راه رفتن روی تیغ است. ولی در این باره هر کس میتواند به درون خودش مراجعه کند. به نظرم هر کس شناخت مناسبی از خودش دارد و درک میکند که چه زمانی صداقت به خرج میدهد و بهجای خودنمایی، واقعنمایی میکند.
علیخواه گفت: باید توجه داشت که دریکی دو سال اخیر شبکههای اجتماعی به گسترش فرهنگ شوآف سرعت بیشتری بخشیده و آنرا تقویت کرده است. شوآف در شبکههای اجتماعی تبدیل به رقابتی در ظاهر سالم در بین شاخهای اینستاگرام و حتی افراد معمولی شده است. من شوآف میکنم پس هستم! ولی بدون شک، در فرهنگ شوآف، با مخاطبان زودباور و با جمع سادهاندیش هم طرف هستیم که دنبالهروی «شوآف بازان» میشوند. این افراد نیز چنین فرهنگی را تقویت می کنند.