بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)
گروه اندیشه ــ «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)» عنوان مقالهای است که به قلم محمدعلی مشایخیپور، احد فرامرز قراملکی و هادی صادقی در جدیدترین شماره از دو فصلنامه علمی ـ پژوهشی «انسانپژوهی دینی» منتشر شده است.
به گزارش ایکنا؛ یکی از مقالاتی که در سیونهمین شماره دو فصلنامه علمی ـ پژوهشی «انسانپژوهی دینی» منتشر شده، مقاله «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)» است که به قلم محمدعلی مشایخیپور، احد فرامرز قراملکی و هادی صادقی سامان یافته است.
نویسندگان این پژوهش در طلیعه آن آوردهاند که شناخت خود ازجمله مطالب و موضوعات مهم و مورد توجه در مکاتب مختلف الهی و غیرالهی است. امام علی(ع) برای اشاره به این موضوع از عبارت «معرفت نفس» استفاده کردهاند که مقایسه و تطبیق با دیگر کلمات و عبارات متعدد مترادف دراینباره، دقت و نکته سنجی حضرت را به تصویر میکشد. خودشناسی بر دیگر انواع متصور شناخت مقدم است؛ در اهمیت آن، همین بس که غایت علم و معرفت، برترین عقل و حکمتها، فوز اکبر و ... نام گرفته است. تأکیدات و توصیفات فراوان درباره خودشناسی، وقوع آن ممکن ساخته، لکن واقعیت جاری زندگی انسان، نمایانگر چیز دیگری است. سهلبینی، خودمحوری و خویشتن پسندی، نیکوپنداری، تحویل و تحصیر، راحتطلبی، خدافراموشی و جهل و نادانی، ازجمله موانع خودشناسی بهشمار میرود که در کلام امام علی(ع)به آنها اشاره شده است.
در بخش «موانع خودشناسی» مقاله آمده است «در طریق دستیابی به خودشناسی آن هم از نوع حقیقی آن، موانعی وجود دارد. یکی از موانع بزرگ خودشناسی، دنیاگرایی و دل بستگی و وابستگی به تجلیات و تجملات آن است. دل مشغولی به دنیا و اهتمام حداکثری برای بهرهبرداری هرچه بیشتر از مواهب آن، مجالی برای خوداندیشی باقی نمیگذارد. در واقع باید گفت دنیاگرایی در نقطه مقابل خودشناسی قرار دارد.
به باور نگارندگان امام علی(ع) در روایتی زیبا عشقورزی به دنیا را منشأ ناشنوایی و نابینایی میداند و در این باره میفرماید: و من عشق شیئا أعشی بصره، و أمرض قلبه، فهو ینظر بعین غیرِ صحیحة، و یسمع بأُذن غیر سمیعة، قد خرقت الشهوات عقله، و اماتت قلبه، و ولهت علیها نفسه، فهو عبدٌ لها و لمن فی یدیه شی منها، حیثما زالت زال إلیها و حیثما أقبلت أقبل علیها، لا ینزجر من الله بزاجزٍ و لا یتّعظ منه بواعظ، و هو یری المأخوذین علی الغرّة حیث لا إقالة و لا رجعة. هرکس به چیزی عشق ناروا ورزد نابینایش میکند و قلبش را بیمار کرده با چشمی بیمار مینگرد و با گوشی بیمار میشنود. خواهشهای نفس پرده عقلش را دریه، دوستی دنیا دلش را میرانده است. شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند. دنیا به هر طرف برگردد او نیز برمیگردد و هر چه هشدارش دهند از خدا نمیترسد. از هیچ پند دهندهای شنوایی ندارد با اینکه سرنوشت نگونبار گذشتگان را میبیند که راه پس و پیش ندارد و در چنگال مرگ اسیرند. به هرجا که روی آورد او نیز روی میآورد.
نویسندگان معتقدند دنیاگرایی خصلتی دارد که فرصت و مجالی برای خودشناسی که در نقطه مقابل آن در حیثیات مختلف قرار دارد، فراهم نخواهد کرد و به واسطه دلدادگی به آن، قلب، چشم و گوشی برای بصیرتیابی و حکمتشناسی درباره خود باقی نمیگذارد و عقل را که به عنوان ابزاری مهم در این فرایند است فاسد و تباه میکند. دوستی دنیا عقل را فاسد میکند و دل را از شنیدن حکمت کر میگرداند و عذاب دردناک را واجب میسازد. از برای دوستی دنیا گوشها از شنیدن حکمت کر شده و دلها کور گشتهاند. خودفریبی عامل مهم دیگر بر سر راه خودشناسی است. گاهی انسان خود را فریب میدهد و خویش را نسبت به خود، خودآگاه و خوشناس نشان میدهد در صورتی که چنین نیست. عدم باورمندی و دغدغهمندی نسبت موضوع خودشناسی و اهمیت، ضرورت و جایگاه آن، عامل مهم دیگری در عدم اهتمام به شناخت خود است. گاهی فرد به موضوع خوشناسی و ضرورت و اهمیت آن آگاهی دارد اما این موضوع به دغدغه و باوری برای او تبدیل نشده است. آنگاه که فرد نداند که بزرگترین جهل و نادانی، جهل نسبت به خود است.
نتیجه آن شود که نسبت به شناخت خود بی توجه باشد. به بیان دیگر ریشه مشکلات انسان و جوامع انسانی در درون انسان است، حال آنکه راه حل آن در بیرون و چیزهای دیگر جستوجو و دنبال میشود. اگر کسی دنبال چیزی باشد آن را خواهد یافت اما مشکل در اینجا عدم دنبالهروی اصل موضوع است؛ چون هنوز به باور و دغددغهای برای او تبدیل نشده است. جهل و نادانی نسبت به خودشناسی و عواقب و پیامدهای خودشناسی، عامل مهم دیگری در عدم خودشناسی است. وقتی که فرد نداند جاهل به نفس خویشتن جاهل به همه چیز است آنگاه که نداند عاجزترین افراد، عاجزترینشان به شناخت خود است و در یک کلمه عدم علم کافی به موضوع خودشناسی و پیامدهای آن، زمینه را برای عدم خودشناسی فراهم خواهد ساخت. بنابراین شناخت نفس انسانی با مواهب آن و شئونی که وابسته به آن است وسیلهای است که برای بزرگداشت انسان و ارزش نهادن به انسانها، اجتماعات انسانی و تودههای مردمی و موجب نیرومندی برای نفی بدبینی و پوچگرایی است. امام علی(ع) در این باره میفرماید علم زنده کننده نفس است (به اعتبار اینکه جاهل به منزله مرده است، چنانکه مکرر مذکور شد) و روشن کننده عقل است و میراننده جهل و نادانی است یعنی آن را زائل کند.
نویسندگان با اشاره به مانع دیگری در راه خودشناسی مینویسند که مانع مهم دیگر بر سر راه خودشناسی خدافراموشی است. رویگردانی از خداوند متعال و طاعتگریزی و معصیتورزی خداوند باعث میشود انسان به خودفراموشی و خودبیگانگی روی آورد. معلوم است که توفیق حرکت در مسیر خودشناسی نصیب هر کسی نشود و این توفیق نیز از ناحیه خداوند حاصل خواهد شد. به بیان دیگر به علت تلازم و ارتباط وثیق بین خودشناسی و خداشناسی هر گونه کم کاری و کم توجهی در ناحیه هر کدام بر دیگری اثر گذاشته و موجبات کمرنگی دیگری را فراهم میسازد. قرآن کریم در این باره میفرماید «وَ لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» و مانند آن کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم خود آنان را از یاد ببرد و ایشان همان فاسقانند. با این وصف باید گفت لازمه خودشناسی، خداباوری و تبعیت و اطاعت از دستورات و فرامین او است و همین باعث توفیق یابی در مسیر خویشتنشناسی خواهد شد.
به باور مولفان، یکی دیگر از موانع خودشناسی، تسلیم شدن در مقابل نظر دیگران و معیار و محور قرار دادن آنها است. اگرچه جامعهپذیری و رسم اجتماعی نوعی از شفافیت و انسجام را در زندگی ایجاد میکند و شخص را از زیر بار اینکه برای هر کاری باید از پایینترین مدارج کند، بیرون میآورد اما در موارد بسیاری رویههای غلط، اشتباههای هنجارشده و رسوم برآمده از نفسانیات یا نادانی دیگران، فرد را از خود بیگانه ساخته و در معیارهای موهوم قرار میدهد. زندگی بر اساس خواستهها و ارزشهای دیگران سبب میشود که انسان استعدادها، مواهب و هدایای منحصر به فرد خود را فراموش کند از خود واقعیاش فاصله بگیرد و با اینکه خداوند گنجینههای ارزشمند هر کسی را درون خود او قرار داده است، اما فرد به دنبال کشف گنجهای گم شده و پنهان دیگران باشد و در نهایت با دست خالی و در حالی که سرمایههای اساسی خویش را از دست داده است خود را در انتهای راه ببیند و غیر از رنج و پوچی چیزی در دفتر هستیاش نخواند. کسی در برابر خواستههای جامعه منفعل میشود که در برابر هواخواهیهای خود، شکست را پذیرفته باشد. اما آنکه بر نفس خویش تسلط یافته و در مواجهه با رویههای غلط اجتماعی شجاعانه ایستاده است دلیلی نمیبیند که در برابر خواست مردم و اجتماع به طور دست بسته و تسلیم شده عمل کند و مطیع بی چون و چرای نظرات آنان باشد.
نگارندگان معتقدند سهلبینی، نیکوپنداری، خودمحوری و خویشتنپسندی عامل دیگری در عدم شناخت خود است. ممکن است در یک نگاه سطحی انسان مسئله خودشناسی را برای خود حل شده تلقی کند و دیگر ضرورتی برای رجوع به خویشتن پیدا نکند یا اینکه عُجب و غرور اجازه چنین کاری را به او ندهد. یکی از کارکردهای مهم خودشناسی، آگاهی بر نقصها است. در حالی که فرد در حالت عدم خودشناسی، خود را از نقصها و ضعفها مبرا میبیند و به این وسیله خود را در پیش خود تبرئه میکند یا اینکه غرور او اجازه بررسی و آگاهی بر نقصان خود را برای او نمیدهد. اما واضح است که راه و رسم حقیقتجویی این نیست. کسانی که تا این اندازه مسئله را سهل میشمرند و چنین خوشبینانه به خود مینگرند هرگز توفیق اصلاح خود و در نتیجه نیل به کمال را پیدا نمیکنند. کسی که از عیبهای اساسی خود چشمپوشی میکند به طبع خود را انسانی کامل و عاری از عیب و نقص میبیند. همین شناخت نادرست از خود سبب میشود که احساس بی نیازی بر او مستولی گردد.
در مقام نتیجهگیری این مقاله آمده است که معرفت نفس عنوانی است که در دیدگاه امام علی(ع) در اشاره به موضوع خودشناسی به کار رفته است. تمرکزی اجمالی بر کلمات به کار رفته در این عبارت و مقایسه آن با دیگر کلمات و عبارات همسو و هممعنا، نکته سنجی ایشان را نشانگر است. خودشناسی اهمیت فراوان دارد و بر دیگر انواع متصور و مرسوم شناحت اعم از خدا، همنوعان و جهان حداقل به واسطه کارکردها و آثار و نایج سرشار آن اولویت و برتری دارد. این موارد ضرورت توجه به مسئله خودشناسی را دو چندان میکند. با این حال در مسیر خودشناسی موانعی نظیر سهلبینی، خودمحوری و خویشتنپسندی، نیکوپنداری، تحویل و تحصیر، راحتطلبی، خدافراموشی و جهل و نادانی وجود دارد که توفیقیابی در این موضوع نیازمند رفع این موانع است.
انتهای پیام