هنر فخررازی بیشتر در دایرةالمعارف نویسی است تا فلسفه
گروه اندیشه ــ پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان با اشاره به دوران کلاسیک و پساکلاسیک و آثاری که در این دوران پدید آمد، بیان کرد: فخر رازی از جمله محققان دوره پساکلاسیک است که در این دوره بیشتر به دایرةالمعارف نویسی پرداخته میشد و هنر فخر نیز بیشتر در همین است تا اینکه فیلسوف باشد، چه اینکه وی از این جهت به فلسفه پرداخته که فلاسفه را نقد کند.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نصرالله پورجوادی، پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان در نشست علمی «فخر رازی، اندیشمندی جستوگو» که امروز ۲۰ آذرماه در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات برگزار شد به ایراد سخن پرداخت.
وی در ابتدا بیان کرد: فخر رازی یکی از بزرگترین مفسران قرآن در دوره پساکلاسیک است. دوره کلاسیک در تمدن اسلامی دورهای است که از قرن سوم تا اواسط قرن پنجم را شامل میشود. در این دوره علوم عقلی، هریک به نقطه کمال خود میرسند و مهمترین شخصیتهای تمدن اسلامی مانند کِندی، ابوریحان و ابن سینا نیز در این دوره بودهاند. در کلام، فقه، تفسیر و ... نیز متفکران بزرگی در این دوره ظهور کردهاند.
پورجوادی تصریح کرد: این دوره، به دوره رنسانس در تمدن اسلامی شناخته میشود که این تعبیر نیز درست است. در زمینه ادبی نیز افراد مختلفی در این دوره ظهور کردهاند. اما دوره پساکلاسیک با این دوره، تفاوتهایی دارد و تفاوتش در این است که دوره کلاسیک، دوره زایش است و متفکران سعی دارند در زمینه معارف و فلسفه اندیشه نو داشته باشند، اما در دوره پساکلاسیک، سعی میشود که حاصل اندیشههای دوره کلاسیک جمعآوری و تفسیر شود.
این پژوهشگر فلسفه و عرفان در ادامه بیان کرد: دوران پسامدرن، دوره دایرةالمعارف نویسی است. مثلا کتاب جوامعالعلوم فخر رازی، خلاصهای از دانشهای قرنهای قبل از او است و ما از طریق این دوره میتوانیم به اهمیت دوره قبل پی ببریم و میتوانیم به آثار کلاسیک دسترسی داشته باشیم. به خصوص که بسیاری از آثار قرن سوم در دست نیست. برای نمونه آثاری از محمد زکریا رازی مفقود شده است. در علوم شرعی و دینی نیز اینطور است و ابوحامد غزالی نویسنده آثار مختلفی بوده است، اما با این حال کتاب احیاء علوم او گردآوری شده و منابع او در اخلاق و ... تا حدودی مورد تحقیق قرار گرفته است.
پورجوادی تصریح کرد: کتاب جوامعالعلوم فخر رازی نیز نوعی دایرةالمعارف علوم بوده و اکثر علوم تا آن زمان در یک مجلد آمده است. همچنین وی نظیر این کتاب را در مورد ادیان مختلف آورده است. این کتاب خلاصهای است از کوششهایی که در حدود چهار قرن قبل از او به انجام رسیده است.
وی در ادامه افزود: میتوان فخر رازی را از نظر توجهی که به رشتههای علمی داشته با ارسطو مقایسه کرد و از جهتی این دو را شبیه هم دانست. البته منظور مشائی بودن فخر رازی نیست، او اهل فلسفه نبود، هرچند به فلسفه علاقه داشته است. ولی اینها او را فیلسوف نمیکند و در ردیف فارابی و ... قرار نمیگیرد، لذا شباهات او به ارسطو از نوع شباهت ابن سینا به ارسطو نیست بلکه از حیث دایرةالمعارف نویسی و توجه به تاریخ علوم و معارف است. ارسطو در زمینههای مختلفی که وارد شده، مانند فلسفه و ... سعی داشته نگاهی به گذشته آن علم بیندازد. مثلا وقتی در متافیزیک میخواهد نظر بدهد، ابتدا آراء و نظریات افراد قبل از خود را ذکر کرده است.
این پژوهشگر فلسفه بیان کرد: تفسیر او یکی از مهمترین آثار تفسیری است و نمونه دیگر، کتاب جوامع العلم او است که علاقه او را به دایرةالمعارف نشان میدهد. کار او ادامه کار دانشنامه نویسان است. جالب است که جوامع العلوم او نقطه مقابل احیاءالعلوم غزالی است. احیاء العلوم نیز دایرة المعارف علوم دینی است، در حالی که جوامع العلوم در مورد علوم غیر دینی و غیر اسلامی است. نوشتن این کتاب توسط او تفاوت وی را با غزالی نشان میدهد در زمینه دینپژوهی یا شناخت ادیان نیز همین روش را داشته است. کاب اعتقادات فی فرق المسلمین و المشرکین، دانشنامه است و در این کتاب ادیان را معرفی کرده است و اثری در علم ادیان باقی گذاشته است.
وی با تأکید بر اینکه کتاب اعتقادات ارزش چندانی ندارد تصریح کرد: محتوای کتاب اعتقادات ارزش زیادی ندارد، در مورد ادیان، کتب دیگری وجود داشته که به تازی و فارسی نگاشته شده است، مطالب کتبی مانند بلخی و ملل و نحل شهرستانی که قبل از فخر رازی بوده و با ارزشتر از این کتاب اعتقادات است. کتاب تبصرةالعوام نوشته مرتضی رازی که بعد از فخر رازی است نیز همینطور است، اما این کتاب در شناخت فخر اهمیت دارد، لذا بررسی این اثر میتواند به شناخت بهتر ما از دینپژوهی و فخر کمک کند.
پورجوادی با اشاره به سابقه دینپژوهی بیان کرد: باید روشن شود که علمالادیان در تمدن اسلامی چه بوده و چرا باید فخر رازی که در علوم مختلف قلمفرسایی کرده، اثری نیز در این علم داشته باشد. علمالادیان به صورت جدید در قرن ۱۹ شکل گرفته است، اما این علم یکی از علومی است که در تمدن اسلامی در قرن سوم توسط ایرانیان پدید آمده است. بعد از فروپاشی خلافت بنی امیه ایرانیان و دربار عباسی، علاقه خاصی به شناخت ادیان پیدا کردند و به مدت پنج قرن دهها کتاب در این باب نوشته شد.
وی در ادامه افزود: کتاب اعتقادات فخر رازی، یکی از اینها است و اگرچه نمونه ناقصی محسوب میشود، اما گویی تلاشی برای شناخت ادیان بوده است. عنوان کتاب نیز گویا است و بنا بر این عنوان، فخر رازی میخواهد اعتقادات فرق مختلف را بیان کند. البته کفه فرق اسلامی سنگینتر از فرق غیراسلامی است و از ۱۰ بابی که در کتاب او آمده، هشت باب مربوط به فرقههای اسلامی اختصاص دارد، یک باب به فرق غیراسلامی و یک باب نیز به فرقی که از نظر او مسلمان نبودهاند، اما تظاهر میکردند، مانند باطنیه اختصاص داده شده است.
پورجوادی بیان کرد: یک باب از این کتاب نیز به نحلههای غیراسلامی مانند یهودیان و ... اختصاص داشته است. همچنین آخرین باب نیز مربوط به فلاسفه بوده که به نقل اقوالشان پرداخته است. البته داخل کردن فلاسفه در میان صاحبان ادیان مسئله عجیبی است، چه اینکه فلسفه در روش و هدف با دین فرق دارد. فلسفه میخواهد از راه عقل به شناخت حقیقت دست یابد و دین میخواهد از طریق نقل انسان را به رستگاری برساند؛ لذا فلسفه جزء یکی از ادیان نیست، در زمان افلوطین نیز راه و هدف فلسفه با ادیان موجود فرق داشت و یکی از کوششهایی که در تاریخ فلسفه وجود داشته، آشتی دادن فلسفه و دین بوده است. حتی در قدیم نیز فلسفه یکی از ادیان نبوده است، اما سؤال اینجا است چرا فخر رازی آن را در ردیف ادیان قرار داده است؟
انتهای پیام