دیدم در جایگاه قضاوت صدایت را بر صدای متهم بلند کردی
گروه جامعه ــ ابوالاسود دوئلی مدت کوتاهی در جایگاه قضاوت بصره بود و حضرت ایشان را عزل کردند. وی نزد امام آمد و اعتراض کرد که چرا مرا عزل کردی، من نه خیانتی و نه جنایتی کردم. حضرت به وی گفت: «دیدم در جایگاه قضاوت صدایت را بر صدای متهم بلند کردی.»
به گزارش ایکنا؛ مسئولیت سنگینی که بر عهده مسئولان حکومتی است ما را بر آن داشت تا به ارائه بخش کوچکی از سیره مولا علی(ع) به عنوان حاکم اسلامی و توصیههای ایشان به کارگزاران و زمامداران بپردازیم تا مسئولان حکومت اسلامی ایران بتوانند نه تنها در بیان که در رفتار نیز مقتدا و فرمانبردار این امام همام باشند. مصطفی دلشاد تهرانی، شارح نهجالبلاغه در بخش نخست گفت و گو با ایکنا به رابطه زمامداران و مردم و همچنین شروط زمامداری در اندیشه امام علی(ع) اشاره و از سه حوزه رفتار شخصی، اجتماعی و سیاسی زمامداران و شاخصهای مدنظر امیرالمؤمنین علی(ع) در این سه حوزه سخن گفت.
آموزش کارگزاران در 6 حوزه
وی ادامه داد: امیرالمؤمنین علی(ع) در نامه پنجم نهج البلاغه نیز خطاب به اشعث بن قیس که عامل آذربایجان است، فرمودند: «کارگزاری، مسئولیت و زمامداری برای تو طعمه نیست، بلکه امانتی بر گردن تو است» امام قصد دارد در این سخن، نگاه عامل آذربایجان را تصحیح کند؛ یعنی کسی که مسئولیت را طعمه ببیند و درصدد آن برآید تا از این فرصت برای بستن بار خود و خویشاوندان و افزودن قدرت استفاده کند، به قانوندری کشیده میشود، لذا امام در پی تصحیح نگاه کارگزاران خود برمیآید. حضرت معتقد هستند که زمامداران باید مسئولیت را امانت ببینند به طوری که از آنان میخواهد که خود را در برابر خدا، مردم و مافوق پاسخگو بدانند و احساس کنند که باید حقوق افراد را پاس بدارند.
دلشاد تهرانی از دیگر موارد آموزش بینشها به کارگزاران را مرتبط با نامه ۵۱ نهج البلاغه خواند و گفت: امام به کارگزاران خود بخشنامه کرده بودند که «داد مردم را از جانب خود بدهید و با مردم به انصاف رفتار کنید و نسبت به خواستهها و درخواستهای مردم صبور و شکیبا باشید، چرا که شما خزانه دار مردم و وکلای امت هستید». بنابراین در نگاه امام علی(ع) زمامداران مالک و صاحب اختیار مردم نیستند، بلکه مردم بر آنها اختیار دارند، پس نمیتوانند در داراییهای مردم دخل و تصرف کنند و به میل خود با آن را رفتار کنند و با بی تدبیری بیتالمال را به باد دهند و در این زمینه بذل و بخشش داشته باشند، بلکه مردم آنان را به عنوان وکلای خود بر سر کار گذاشته اند تا به بهترین نحو عمل کنند چرا که در نگاه امام علی(ع) مسئولان از صدر تا ذیل خدمتگزار مردم هستند.
دلشاد تهرانی تهرانی دومین حوزه آموزشی امام علی(ع) را آموزش ارزشها خواند و بیان کرد: در یک نظام حکومتی باید ارزشهایی همچون عدالت، پاسداشت حقوق، خدمتگزاری، پایبندی به قانون و ... به عنوان ارزش مطرح باشد و کارگزاران نسبت به این موضوع آگاه باشند. امام در اواخر حکومت هنگامی از ایشان خواستند تا با بروز رفتارهای خشونت آمیز مردم را به سمت خود جمع کنند، فرمودند: «من مى دانم چگونه مىتوان شما را درست کرد و از کجى به راستى آورد - اما نه به بهاى ارتکاب گناه- که شما اصلاح شوید و من تباه».
۳ حوزه گرایشی برای مسئولان
از دیگر آموزشهایی که امام علی(ع) برای کارگزاران خود در نظر میگرفتند آموزش گرایشها بود که دلشاد تهرانی بدان اشاره کرد و چنین گفت: باید مشخص شود که در یک حکومت گرایشها و جهت گیریها به کدام سمت است و مقصد کجاست. امام علی(ع) در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر گرایشها را چنین بیان می کنند و میفرماید که: «دوست داشتنىترین چیزها در نزد تو، در حق میانه ترین و در عدل فراگیرترین و در جلب خشنودى مردم گستردهترین باشد... در صورتى که ستونهاى استوار دین و اجتماعات پرشور مسلمین و نیروهاى ذخیره دفاعى، عموم مردم مىباشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد.»
دلشاد تهرانی به حوزه آموزش روشها از سوی امام علی(ع) اشاره و بیان کرد: در این میان مراد راهحلهایی بود که برای رسیدن به هدف دنبال میکردند به طوریکه روشها باید قانونی، درست و سالم باشند و از روشهای نادرست برای رسیدن به هدف همچون خشونت استفاده نکنند. امام مکررا کارگزاران خود را از تندی و به کار گرفتن خشونت پرهیز میدادند. روشهایی که به دارایی و حرمت مردم آسیب بزند در حکومت علوی جایگاهی نداشت.
کنشها و گویشها به عنوان بخشی دیگر از حوزههای آموزشی امام علی(ع) به کارگزاران بود که دلشاد تهرانی بدان اشاره و تصریح کرد: تک تک عمل کارگزاران باید قانونی و اخلاقی باشد و فعل غیراخلاقی انجام ندهند. اخلاق برای همگان واجب و ضروری است، اما در این میان، کارگزاران بیشتر بدان سفارش شدهاند به طوری که امام علی(ع) میفرمایند: «کسانی که خود را در جایگاه رهبری و مدیریت مردم قرار میدهند باید قبل از آن که از دیگران انتظار داشته باشند خود را اصلاح کنند و قبل از آنکه دیگران را تعلیم دهند، خود را مورد تعلیم قرار دهند و قبل از آنکه به زبان چیزی بگویند در عمل آن را نشان دهند. امیرمؤمنان در کلام ۲۲۴ نهج البلاغه میفرمایند: کنش من چنان است که اگر همه عالم را به من بدهند که سرسوزنی خلاف نخواهم کرد؛ اگر مرا از شب تا صبح به قول و زنجیر بکشند و آزار دهند برای من محبوبتر است تا اینکه خدا و رسول خدا(ص) را در حالی ملاقات کنم که به انسانی ظلم یا سر سوزنی از داراییهای عمومی را غصب کرده باشم.» تا زمانی که این فعل و نگاه اخلاقی در میان زمامداران وجود نداشته باشد، ظلم ادامه پیدا می کند.
این شارح نهج البلاغه سومین حوزه رفتاری امام علی(ع) را نظارت و ارزیابی خواند و به بیان مثالی پرداخت: وقتی امام علی(ع) به ناچار از مدینه به سمت عراق برای سامان دادن به این شهر رفتند، ابوالاسود دوئلی را به عنوان قاضی القضات بصره منصوب کردند. بصره شهری شورشی بود و امیرالمؤمنین به دنبال فردی مطمئن بودند که در منصب قضاوت قرار گیرد. امام اصرار داشتند که حتی در این شهر شورشی هم قاضی فردی باشد که با مدارا و ملایمت رفتار کند و سابقه مردم این شهر باعث نشود که ستمی بر آنان روا شود. ابوالاسود دوئلی مدت کوتاهی در جایگاه قضاوت بود و حضرت ایشان را عزل کردند. وی نزد امام آمد و اعتراض کرد که چرا مرا عزل کردی، من نه خیانتی و نه جنایتی کردم. حضرت به وی گفت: «دیدم در جایگاه قضاوت صدایت را بر صدای متهم بلند کردی.» این قاضی نه دشنامی داده بود و نه بیاحترامی کرده بود، ولی امام چنان نظارت و حساسیتی داشتند که بالا رفتن صدای قاضی بر مردم را نیز تحمل نمیکردند.
وی در این زمینه از نامه ۱۸ نهج البلاغه که امام علی(ع) به عبدالله بن عباس به عنوان استاندار بصره ارسال کردند یاد کرد و گفت: به حضرت گزارش رسیده بود که عبدالله ابن عباس با مردم بصره که مردمانی شورشگر و پیمان شکن بودند به تندی رفتار کرده است. امام در نامه چنین نوشتند: «به من خبر دادهاند با برخی از مردم درشتی کردهای و به آنان سخن سخت گفتهای. خدایت بیامرزاد در آنچه بر زبان و دست تو جاری گردد، چه خوب باشد یا بد، کار به مدارا کن که من و تو در آن شریک خواهیم بود. چنان کن که گمانم به تو نیکو گردد و اندیشه بد دربارهات نرود». نگاه حضرت این است که اگر مسئول پایین دست، خطایی کند، افراد بالادستی نیز در این خطا و ظلم شریک هستند. در اندیشه امام علی(ع) نمیتوان تصور کرد که اگر از سوی سازمانی به مردم ظلمی روا شود، ریاست سازمان خود را در این زمینه مسئول نداند.
وی با بیان اینکه امام علی(ع) در مواجهه با خطای کارگزاران و زمامداران چشم پوشی و گذشت نداشتند، تصریح کرد: امام به تناسب ظلم با ظالم برخورد میکردند و چشم پوشی نداشتند؛ به طوری که به مالک اشتر میفرمایند: «اگر در میان کارگزاران تو خطایی رخ دهد، بر گردن توست.» سوده همدانی از زنانی که در جنگ صفین نیز همراه امام بوده است بیان میکند: «کارگزار امام در منطقه یمن دچار خلافهایی شده بود. من به دارالعماره رفتم و امام را ملاقات کردم. حضرت مشغول نماز بودند، نماز خود را تمام کردند و پس از احوالپرسی از من سوال کردند که چه شده است. به ایشان عرض کردم که کارگزار شما بر ما ستمی روا کرده است، امام به محض اینکه سخنان را شنید، گریستند؛ سپس سر خود را بلند کردند و فرمودند: خدایا تو خود شاهدی که ما کسی را بر سرکار نگذاشتیم که بر مردم ستم کند، سپس کاغذی برداشته و آن فرد را عزل کردند؛ همین امر باعث شد که دیگر در آن منطقه ستمی دیده نشد». بنابراین اگر به درستی و با سرعت و دقت با افراد خاطی برخورد شود، دیگران نیز درس عبرت میگیرند، نه آنکه مسئولان بالادستی درصدد چشم پوشی، عفو و یا مجازاتهای خفیف برآیند.