امکان تغییر ذائقه صاحبان سپرده
وقتی بحث حذف سود روزشمار بانکها به میان میآید افراد موضعهای مختلفی را در برابر آن میگیرند. عدهای این اقدام را به ضرر سپردهگذاران میبینند و عدهای دیگر چنین عملی را راهی برای تغییر رویه صاحبان نقدینگی میدانند. اما در این میان بسیاری از کارشناسان سرمایه معتقدند که با حذف سودهای روزشمار میتوان امید داشت که نقدینگی در دست افراد به سمت بازار...
به گزارش ایران اکونومیست؛ امیرتقی خانتجریشی، مدیرعامل سرمایهگذاری توسعه صنعت و تجارت و کارشناس بازار سرمایه پیش از حذف سود روزشمار و تبدیل آن به سود ماهشمار درخصوص تاثیر احتمالی این اقدام بر بورس به پایگاه خبری بازار سرمایه گفت: «با اجرایی شدن این بخشنامه از جذابیت سپردهگذاری در بانکها کاسته میشود و امکان تغییر رویه صاحبان نقدینگی وجود دارد. در واکنش به این تصمیم ممکن است افراد تصمیم بگیرند که پول خود را از بانکها خارج کنند و سرمایهگذاری در بورس یا سایر داراییها را انتخاب کنند. بنابراین این تصمیم منجربه افزایش گردش پول میشود که میتواند بخشی از آن جذب بازار سرمایه شود».
علی صحرایی، مدیرعامل بورس تهران نیز معتقد است که با حذف سودهای روزشمار، سرمایههای مردم بیشتر به سمت بازار سرمایه سوق داده میشود و اثر آن در تولید دیده خواهد شد. این سرمایهگذاری آثار تورمی ندارد و اشتغالزایی نیز به همراه دارد.
با این حال همواره نظرات متفاوتی دراینباره وجود دارد و برخی دیگر از کارشناسان تاثیر این اقدام را آنچنان موثر در بازار سرمایه نمیدانند و معتقدند که بازار سرمایه به عوامل مهم دیگری برای پویا شدن نیاز دارد. بهنام ملکی، اقتصاددان دراینخصوص به «ابتکار» میگوید: حذف سود روزشمار یکی از متغییرها به حساب میآید اما باید توجه کنیم که یکی از چندین عامل است و نمیتوانیم بگوییم اگر این اقدام انجام شود بازار بورس از این وضعیت رکودی خارج خواهد شد. حذف سود روزشمار حداکثر به اندازه یک عامل میتواند تاثیر خود را نشان دهد. اکنون در این شرایط سایر عوامل تاثیرگذار مانند بحث قیمتگذاری، تحریمها، شفافیت فضای کسبوکار، مالکیت و مدیریت بنگاهها، ضعف رقابت در بورس و... وجود دارد که در بازار سرمایه موثرتر هستند. تاکید دارم که این اقدام به عنوان یکی از چندین عامل میتواند در بازار بورس تاثیرگذار باشد نه بیشتر!
وی میافزاید: من معتقدم در این شرایط که اقتصاد درگیر تورم است، سود بانکی باید به اندازه تورم ماهیانه و یا اگر روزشمار است باید به اندازه تورم روز محاسبه و پرداخت شود، نه بیشتر و نه کمتر! اگر تورم بالاتر از نرخ سود بانکی باشد، در واقع میتوان گفت که ربای منفی است و از جیب سپردهگذار بانکی پرداخت میشود و اگر سود بانکی بیشتر از میزان تورم باشد بهره یا ربا به حساب میآید. با توجه به اینکه در کشور بانکداری اسلامی داریم، پیشنهاد من این است که سود بانکی متناسب با نرخ تورم باشد و محاسبات دقیقتری بر روی آن اعمال شود، در غیر این صورت یکی از طرفین ضرر خواهند کرد. اکنون شاهد هستیم که معوقات بانکی از رقم چندصدها میلیارد تومان هم تجاوز کرده است.
ملکی در شرایط کنونی تحریم را یک بهانه میداند و میگوید: در 9 ماه اخیر خروج ترامپ و بازگشت تحریمها بهانه خوبی برای نابسامانیهای بیشمار است. بدون تردید یکسری از مشکلات به تحریم باز میگردد اما یکی از دلایل تخریب اقتصادمان همین سودهای بانکی ناروا بوده است. به عنوان مثال افرادی که در سالها 95 و 96 سپردهای در بانک داشتند، سود بالایی دریافت کردند.
اگر بخواهیم از دید اقتصاد اسلامی به این قضیه نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که در این سالها ربا پرداخت شده است زیرا سودی که به افراد داده شده از مقدار تورم بالاتر بوده، اما در سال 97 صاحبان سپردهها، سرمایهشان مورد غارت قرار گرفته و شرایط با سالهای گذشته متفاوت بوده است. در این زمینه افرادی که وامهای کلان دریافت کردند و پس ندادند باید خودشان را متعهد و ملزم بدانند. من به عنوان یک اقتصاددان معتقدم، اگر افرادی که معوقات سنگین بانکی دارند را برگردانند، اقتصاد میتواند تا حدودی سامان پیدا کند البته باید در کنار آن دولت هم کارآمد باشد. با رانتخواری و مفاسد ریشهای برخورد شود تا بتوانیم دوباره اقتصاد را پویا کنیم.
اگر در گذشته مشخص میکردیم که سود بانکی و ربا تا کجا باشد چنین مشکلاتی در اقتصاد پیش نمیآمد. همانطور که گفتم تا جاییکه سود بانکی به اندازه تورم باشد ربا به حساب نمیآید اما اگر بالاتر از آن باشد، ربا محسوب میشود و حتی پایینتر از آنهم ربای منفی است و کسانی که اکنون در این شرایط تورمی سپردههایی را در بانکها دارند به نظر میرسد که ربا منفی دریافت میکنند و اموالشان توسط بانکها و صاحبان معوقات مورد تجاوز قرار میگیرد.
اگر مشکلات در این زمینه را حل میکردیم اقتصاد در این شرایط درگیر چنین معضلاتی نمیشد. البته برای سامان دادن به اقتصاد کشور باید به موارد دیگر هم مثل اصلاح بودجه، توجه به تولید داخل، شایستهسالاری در انتصابات اختیار و پاسخگویی، اصلاح قیمتگذاری و... توجه ویژهای شود.
علی صحرایی، مدیرعامل بورس تهران نیز معتقد است که با حذف سودهای روزشمار، سرمایههای مردم بیشتر به سمت بازار سرمایه سوق داده میشود و اثر آن در تولید دیده خواهد شد. این سرمایهگذاری آثار تورمی ندارد و اشتغالزایی نیز به همراه دارد.
با این حال همواره نظرات متفاوتی دراینباره وجود دارد و برخی دیگر از کارشناسان تاثیر این اقدام را آنچنان موثر در بازار سرمایه نمیدانند و معتقدند که بازار سرمایه به عوامل مهم دیگری برای پویا شدن نیاز دارد. بهنام ملکی، اقتصاددان دراینخصوص به «ابتکار» میگوید: حذف سود روزشمار یکی از متغییرها به حساب میآید اما باید توجه کنیم که یکی از چندین عامل است و نمیتوانیم بگوییم اگر این اقدام انجام شود بازار بورس از این وضعیت رکودی خارج خواهد شد. حذف سود روزشمار حداکثر به اندازه یک عامل میتواند تاثیر خود را نشان دهد. اکنون در این شرایط سایر عوامل تاثیرگذار مانند بحث قیمتگذاری، تحریمها، شفافیت فضای کسبوکار، مالکیت و مدیریت بنگاهها، ضعف رقابت در بورس و... وجود دارد که در بازار سرمایه موثرتر هستند. تاکید دارم که این اقدام به عنوان یکی از چندین عامل میتواند در بازار بورس تاثیرگذار باشد نه بیشتر!
وی میافزاید: من معتقدم در این شرایط که اقتصاد درگیر تورم است، سود بانکی باید به اندازه تورم ماهیانه و یا اگر روزشمار است باید به اندازه تورم روز محاسبه و پرداخت شود، نه بیشتر و نه کمتر! اگر تورم بالاتر از نرخ سود بانکی باشد، در واقع میتوان گفت که ربای منفی است و از جیب سپردهگذار بانکی پرداخت میشود و اگر سود بانکی بیشتر از میزان تورم باشد بهره یا ربا به حساب میآید. با توجه به اینکه در کشور بانکداری اسلامی داریم، پیشنهاد من این است که سود بانکی متناسب با نرخ تورم باشد و محاسبات دقیقتری بر روی آن اعمال شود، در غیر این صورت یکی از طرفین ضرر خواهند کرد. اکنون شاهد هستیم که معوقات بانکی از رقم چندصدها میلیارد تومان هم تجاوز کرده است.
ملکی در شرایط کنونی تحریم را یک بهانه میداند و میگوید: در 9 ماه اخیر خروج ترامپ و بازگشت تحریمها بهانه خوبی برای نابسامانیهای بیشمار است. بدون تردید یکسری از مشکلات به تحریم باز میگردد اما یکی از دلایل تخریب اقتصادمان همین سودهای بانکی ناروا بوده است. به عنوان مثال افرادی که در سالها 95 و 96 سپردهای در بانک داشتند، سود بالایی دریافت کردند.
اگر بخواهیم از دید اقتصاد اسلامی به این قضیه نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که در این سالها ربا پرداخت شده است زیرا سودی که به افراد داده شده از مقدار تورم بالاتر بوده، اما در سال 97 صاحبان سپردهها، سرمایهشان مورد غارت قرار گرفته و شرایط با سالهای گذشته متفاوت بوده است. در این زمینه افرادی که وامهای کلان دریافت کردند و پس ندادند باید خودشان را متعهد و ملزم بدانند. من به عنوان یک اقتصاددان معتقدم، اگر افرادی که معوقات سنگین بانکی دارند را برگردانند، اقتصاد میتواند تا حدودی سامان پیدا کند البته باید در کنار آن دولت هم کارآمد باشد. با رانتخواری و مفاسد ریشهای برخورد شود تا بتوانیم دوباره اقتصاد را پویا کنیم.
اگر در گذشته مشخص میکردیم که سود بانکی و ربا تا کجا باشد چنین مشکلاتی در اقتصاد پیش نمیآمد. همانطور که گفتم تا جاییکه سود بانکی به اندازه تورم باشد ربا به حساب نمیآید اما اگر بالاتر از آن باشد، ربا محسوب میشود و حتی پایینتر از آنهم ربای منفی است و کسانی که اکنون در این شرایط تورمی سپردههایی را در بانکها دارند به نظر میرسد که ربا منفی دریافت میکنند و اموالشان توسط بانکها و صاحبان معوقات مورد تجاوز قرار میگیرد.
اگر مشکلات در این زمینه را حل میکردیم اقتصاد در این شرایط درگیر چنین معضلاتی نمیشد. البته برای سامان دادن به اقتصاد کشور باید به موارد دیگر هم مثل اصلاح بودجه، توجه به تولید داخل، شایستهسالاری در انتصابات اختیار و پاسخگویی، اصلاح قیمتگذاری و... توجه ویژهای شود.