مستندی با مولفههای سینمای عباس کیارستمی
پرویز جاهد در نقد و بررسی فیلم مستند بلند «و کیارستمی ادامه دارد» به کارگردانی احسان ناجی گفت: در این فیلم مولفههای سینمای کیارستمی را میشود دید که مهمترینِ آن سفر و جاده است.
پرویز جاهد در نقد و بررسی فیلم مستند بلند «و کیارستمی ادامه دارد» به کارگردانی احسان ناجی گفت: در این فیلم مولفههای سینمای کیارستمی را میشود دید که مهمترینِ آن سفر و جاده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پرویز جاهد در نقد و بررسی فیلم مستند بلند «و کیارستمی ادامه دارد» به کارگردانی احسان ناجی گفت: در این فیلم مولفههای سینمای کیارستمی را میشود دید که مهمترینِ آن سفر است و جاده که از همان پلان اول یعنی تیتراژ در حال تعریف این مسئله است.
جاهد ادامه داد: در ابتدا نمایی از داخل ماشین و جاده میبینیم که پیش چشم ماست؛ جاده و ماشین که از مشخصههای تقریبا تمام فیلمهای کیارستمی است در این اثر بسیار به چشم میخورد؛ اینکه سفری طی میشود و در طول این سفر خیلی از چیزها مشخص میشود و نوع خاصی از زندگی دیده میشود. در کنار آن طبیعت و ارتباط انسانی و تقابل انسان با طبیعت شکل میگیرد که به نظر من خیلی خوب از این اِلِمانها در فیلم «و کیارستمی ادامه دارد» استفاده شده است.
این منتقد سینما ادامه داد: سینمای کیارستمی از نظر زیباییشناسی، استاتیک و فرم فوقالعاده است. به نظر من کیارستمی یک فیلمساز فرمالیست بود و به فرم خیلی توجه میکرد در حالی که مضمون هم برای او خیلی مهم بود؛ مانند پرداخت به یک ارتباط انسانی، عناصر موجود در طبیعت، درخت و...
جاهد با بیان اینکه «کیارستمی یک نوع نگرش و زاویه دید به ما میدهد که چگونه به جهان پیرامون خود بنگریم» گفت: اینکه به مسائل به ظاهر پیش پا افتادهای همچون درخت و جاده و طبعا به آدمها چگونه نگاه کنیم. کیارستمی یک فیلمساز رئالیست بود در حالی که رئالیسم، دغدغه او نبود همانطور که خودش میگفت واقعیت کمترین ارزشی برای من ندارد. اما واقعیت نقطه عزیمت سینمای کیارستمی و بستر آن بود. عناصر آن واقعی بودند ولی او واقعیت را دوباره پردازش و از دریچه لنز خود به آن نگاه میکرد و دوباره به ما نشانش میداد، حتی در انتزاعیترین فیلمهایش مثل پنج که یکی از آبسترهترین فیلمهای سینمای ایران است.
این مترجم و نویسنده تصریح کرد: کیارستمی در فیلمهایش میخواست کارگردان را حذف بکند، ایدهای جالب که کمتر کسی در سینما به آن فکر کرده بود و بهزعم خیلیها اینکه دوربین را بکاری و از چند نابازیگر استفاده بکنی که اسمش فیلم نیست. نمونههای دیگری نیز داریم که فیلمساز با ابزاری محدود و تنها با یکی دو نفر همراه شروع به ساختن فیلمی میکند مثل فیلم نیک برونفیلد که درباره آفریقای جنوبی ساخت و به سراغ فاشیستهای آفریقای جنوبی رفت و خود را در قالب یک خبرنگار معرفی کرد.
جاهد خطاب به احسان ناجی کارگردان این مستند گفت: اینکه شما در این فیلم، کیارستمی را از روی نگاه سوژههایش پیش برده و از دید آدمهایی که او تصویر کرده این ماجرا را بسط دادهاید (یعنی آدمهای محلیِ منطقهای که کیارستمی سه فیلم مهم کارنامه کاریاش را در آن ساخته و او را به دنیا شناساند)، به نظر من خیلی اتفاق خوبی بوده است.
او ادامه داد: شما کیارستمی را ندیدهاید ولی سینمای او را دیدهاید و ما در این فیلم میبینیم که شما حتی به دیالوگها اشراف دارید و به لوکیشن کاملا واقفید و دقیقا سراغ لوکیشنهایی میروید که کیارستمی و سوژههایش در آن حضور داشتهاند و حتی از قابهایی که او استفاده کرده، بهره بردهاید بهخصوص در صحنهای که حسین رضایی روی پلهها نشسته؛ این تصاویر ما را به فیلم کیارستمی نزدیک کرده است.
جاهد یادآور شد: ارجاعاتی که به سینمای کیارستمی دادهاید یعنی اینکه درست همان فریم را به تصویر میکشید و ما درست شبیه همین فریم را در فیلم کیارستمی میبینیم، اینکه اول تصویر فیلم شما را میبینیم و بعد ارجاع به فیلم اصلی را نشان میدهید به نظرم تصادفی نبوده و از قبل در ذهن شما پرداخت شده است.
او با اشاره به اینکه کیارستمی از پس سالیان هنوز در دل این آدمها زنده است و به او احترام میگذارند، گفت: وقتی شما تنها چند روز پس از درگذشت کیارستمی به سراغشان رفتهاید و از خبر درگذشت وی میگویید میبینیم که تحت تاثیر قرار میگیرند و اندوهگین میشوند. البته نقدهایی هم به مستند شما دارم مثل اینکه بهتر بود کمتر سوال میپرسیدید و صبوری بیشتری به خرج میدادید تا سوژهها بیشتر حرف بزنند یا مثلا در بعضی سکانسها تعداد کاتها زیاد است.
در ادامه این نشست احسان ناجی هم درباره پروسه ساخت مستند خود صحبت کرد.