متن زیر بازنویسی اختصاصی خبرآنلاین است از منابع مستند تاریخی که دکتر عطاء الله مهاجرانی در کتاب تحلیلی خود با عنوان «پیام آور عاشورا» گردآورده است. در بازنویسی و گردآوردن این تحلیل از حضور اجتماعی و سیاسی حضرت زینب(س) در متن تاریخ اسلام، از تحلیل های استاد محمدرضا حکیمی، دکتر محمدرضا سنگری و استاد پرویز خرسند نیز بهره گرفته ایم.
پیش از آن واقعه هولناک
اسلام پادشاهی، اسلام اشراف مکه و مدینه بود. اسلام آنها که می گفتند باید در روش های حکومتداری پیامبر خاتم، تجدیدنظر کرد. می گفتند شرایط عوض شده. آنجا که عمر در دیدار با معاویه در مکه وقتی اشرافی گری و ساختار مجلل حکومتداری معاویه را دید، از او پرسید: آیا به روش کسرایان گراییده ای؟ معاویه گفت: من در شرایطی قرارگرفته ام که باید در مقابل دشمنان اشرافی، به جاه و جلال اشرافی جدیدی در حکومتداری اسلام اقدام کنم.
اسلام پادشاهیِ اشرافی و پول پرست که برایش مقام و پست حکومتی حرف اول را می زد، البته در دوره خلافت عثمان رونق گرفته بود.
دکتر عطاء الله مهاجرانی در کتاب «پیام آور عاشورا» دو جریان در اسلام را چنین تشریح می کند: «دو جریان پیامبری و پادشاهی، در دهه نخست پس از رحلت پیامبر اسلام، با شکل گیری حکومت معاویه در شام، چهره ای مشخص یافتند. یک جریان بر اصول اسلامی و احکام قرآنی و سنت پیامبر پای می فشرد و جریان دوم به حکومت و قدرت می اندیشید.
یک جریان به معنویت و معاد می اندیشید و جریان دیگر به مادیت و دنیای سرشار از عشرت طلبی و پول اندوزی. حکومت عثمان فرصتی شد برای سازماندهی بنی امیه در مناصب کلیدی حکومت و مصادره کارها توسط آنانی که به اجبار و اکراه اسلام را پذیرفته بودند.
حاکمیت طولانی معاویه در شام و بعد حکومت او در سراسر قلمرو اسلامی، به او فرصت داد حاکمیت اسلامی را تبدیل به امپراطوری و پادشاهی کند.
معاویه 22 سال حاکم شام بود. از زمانی که برادرش یزید بن ابی سفیان فوت کرد و عمر در سال پنجم حکومت خود، معاویه را به شام فرستاد و پس از شهادت امیر المومنین(ع) از سال 40 تا 60 هجری 42 سال، حاکم قلمرو اسلامی بود. این سال های طولانی سال های اسقرار پادشاهی حذف و طرد حاکمیت اسلامی بود. » ( فصل دوم کتاب پیام آور عاشورا. ص 49)
وضعیت در دوره معاویه به شیوه ای درآمده بود که جریان سازماندهی عناصر اصلی بنی امیه، این تلقی را ترویج کرد که حاکم با بیت المال هرگونه خواست می تواند رفتار کند و به بستگان و نزدیکان خود هر چه خواست، ببخشد. این تصور زمینه شکل گیری سلطنت بی چون و چرای معاویه شد.
این جریان در تمام سال های حکومت معاویه به شکلی پیش رفت که به شهادت امیرالمومنین(ع) و شهادت امام حسن(ع) و قیام امام حسین(ع) انجامید. این ترورها و شهادت ها همه در مرز دو اسلام بودند: اسلام پیامبری و اسلام پادشاهی.
.... و زینب (س) این پیامبر خانه علی، تنها زنی ست که در مسیر همه این شهادت ها و ترور ها و قیام ها، قد خم نکرده و ایستاده است تا زمان آن ظهری که خون حجره برادر در مقابل چشمانش، دشت را نیلگون کرد.
پس از آن واقعه هولناک
آن روز در آن پهنه موحش، مردان بزرگی سر بر آستان شهادت نهاده اند که این شعار آزادی بخش: « ان لم یکن لکم دینُ فکونو احراراً فی دنیاکم» : « اگر دین ندارید حداقل در دنیا آزاده باشید»، را طنین انداز کنند.
واقعه هولناک عاشورا رخ داد. دو صف اسلام در مقابل هم . یکی صف خانواده علی(ع) به عنوان مدافعان اسلام پیامبری و دیگری صف خانواده بنی امیه به عنوان مدافعان اسلام پادشاهی.
.... و در آن ظهر نیلگون، این «زن» ایستاده است بالای «تل زینبیه» و فریاد برمی آورد که چه می کنید. این فرزند رسول خداست. اما آنان که شکم هایشان از مال حرام پرشده است و چشم هایشان را پست و مقام گرفته، کَر و کورند و نمی فهمند چه می کنند.
بانوی پروش یافته خانه علی(ع) که زینت پدر است و تربیت شده است برای مقام پیامبری کربلا، پرچمدار اسلام پیامبری است در مقابل اسلام اشراف زادگان بنی امیه: اسلام پادشاهی....
این زنِ پیامآور که منادی اسلام پیامبرانه است، از کوفه تا شام برای همیشه تاریخ پیش می آید. تا آنگاه که ایستاده در مجلس و محفل و جامعه اشرافی و در مقابل حاکم شیطانی که سرتا پا استکبار و استبداد است. چنانکه تاریخ نوشته است:
فَقَامَتْ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ...
چنان ایستاد و صدایش طنین افکند که مجلسیان مبهوت شدند و می پرسیدند: آیا این صدای علی(ع) ست؟
این «زن» است که فریاد برآورده است :
أَ ظَنَنْتَ یَا یَزِیدُ حَیْثُ أَخَذْتَ عَلَیْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ کَمَا تُسَاقُ الْأُسَرَاءُ أَنَّ بِنَا هَوَاناً....
ای یزید! آیا گمان بردهای، حالا که جای جای زمین و آفاق آسمان را از ما گرفتی و ما را تحریم کرده ای و ما چونان کنیزان رانده شده ایم، این مایه خواری ما و موجب کرامت توست؟.... هیهات...
زینب(س) این پیام آور زن برای همیشه تاریخ، صدایش برای همیشه در گوش تاریخ ماند، وقتی می گفت: تو ای نماینده اشرافزاده ی اسلام پادشاهی، صدای اسلام پیامبر راستین، در دوران ها خواهد ماند؛ و آنگاه سخنانش را اینگونه به پایان می برد: أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ.
استاد پرویز خرسند در کتاب « آنجا که حق پیروز است» در تحلیل ایستادگی این زن در مقابل اسلام اشرافی می گوید: اگر آن خون بود که بر پایه های کاخ حکومت اشراف ریخته شد، این صدای خطبه های زینب بود که پیامبرانه ستون های کسرایی کاخ یزید را فرو ریخت.
آری زینب(س)، بانویی از تبار پیامبری بود که در برابر اسلام پادشاهی ایستاد تا تاریخ مرز این دو اسلام برای همیشه روشن بماند.
/6262