تحلیل فیلم Blue Is the Warmest Colour آبی گرمترین رنگ است؛ کاری از عبدالطیف کشیش
آبی گرمترین رنگ است کاری از عبدالطیف کشیش Blue Is the Warmest Colour. اَدل با بازی اَدل اکسارشاپلس دختر نوجوان دبیرستانی ساکن در شهر لیل است که در جستجوی یافتن عشق است، بعد از چند ماجرای عشقی ادل با اِما با بازی لئا سیدو دانشجوی هنر آشنا میشود دل به او میبندد و این ابتدای عشق پر سوز و گداز میان آن دو است. نوشته تحلیل فیلم Blue Is the Warmest...
آبی گرمترین رنگ است کاری از عبدالطیف کشیش Blue Is the Warmest Colour. اَدل با بازی اَدل اکسارشاپلس دختر نوجوان دبیرستانی ساکن در شهر لیل است که در جستجوی یافتن عشق است، بعد از چند ماجرای عشقی ادل با اِما با بازی لئا سیدو دانشجوی هنر آشنا میشود دل به او میبندد و این ابتدای عشق پر سوز و گداز میان آن دو است.
اَدل با بازی اَدل اکسارشاپلس Adèle Exarchopoulos دختر نوجوان دبیرستانی ساکن در شهر لیل است که در جستجوی یافتن عشق است، بعد از چند ماجرای عشقی ادل با اِما با بازی لئا سیدو دانشجوی هنر آشنا میشود دل به او میبندد و این ابتدای عشق پر سوز و گداز میان آن دو است. در ادامه با تحلیل و بررسی فیلم آبی گرمترین رنگ است Blue Is the Warmest Colour به کارگردانی عبدالطیف کشیش با نت نوشت همراه باشید.
فیلم آبی گرمترین رنگ است Blue Is the Warmest Colour یا در نام فرانسویاش زندگی اَدل به کارگردانی و تهیهکنندگی عبدالطیف کشیش Abdellatif Kechiche فیلمی در ژانر دراماتیک در به تصویر کشیدن احساسات پر فراز و نشیب میان این دو است. عشقی ممنوعه که در ابتدا رنگی است و پس از مدتی لاجرم اندوه زمان رویش مینشیند. کشیش و گالیا لاکروا فیلمنامه را به صورت مشترک بر اساس رمان مصور (کامیک بوک) آبی گرمترین رنگ نوشتهی جولی مارو Julie Maroh نوشتند. مارو در سال ۲۰۱۰ این کتاب را نوشت و جوایز بسیاری را به همین خاطر دریافت کرد.
فیلم Blue Is the Warmest Colour کاری از عبدالطیف کشیش
فیلم Blue Is the Warmest Colour با پختگی بیش از حدش توانست در جشنوارهی کن سال ۲۰۱۳ فیلم “گذشته” اصغر فرهادی را شکست دهد و برندهی جایزهی نخل طلای شصت و ششمین جشنوارهی کن شود. ادل و اما بدون شک بازی توانمندی را در این فیلم از خود نشان دادند. اَدل به حدی در جلد نقشش فرو رفته است که مخاطب به هیچ وجه احساس نمیکند او مشغول بازیگری است. گویی کارگردان برشی از زندگی واقعی او را نشان مخاطب میدهد. همهی حالات عاطفی او مخاطب را لاجرم وادار میکند که او مشغول زندگی عادیاش است. گویی کارگردان دوربین مخفی را همراه ادل کرده و از جای جای زندگی او فیلم گرفته است، بدین ترتیب مخاطب شریک زندگی ادل میشود.
مواجه با اما برای ادل تجربهای است که بعد از او دیگر هیج وقت زندگیاش مثل سابق نخواهد شد. اما کیفیت زندگی ادل را به حد بسیار زیادی تغییر میدهد. ادل آرزوی معلم شدن را در سر میپروراند. او میترسد و تمایل به همجنسگراییاش را از دوستان و خانوادهاش پنهان میکند و این نشان دهندهی این است که هنوز هم در جوامع اروپایی حتی در فرانسهای که مهد جنبشهای بسیاری بوده است این امر پذیرفته شده نیست با وجود این که برای این افراد کلوب اختصاصی در جامعه وجود دارد. در مقابل اِما دختر نقاشی با روحیهی هنری است، دختری بیپروا که قید و بند قوانین زندگی ادل را در زندگیاش ندارد. او به فلسفهی سارتر علاقه دارد. هستی خود را بر ذات خود مقدم میداند. اما هنرمندی است که جزییات بدن اِما را با نقاشیهایش ثبت و ماندگار میکند.
کشیش در Blue Is the Warmest Colour از نماهای بسته و طولانی به وفور استفاده کرده است. او مدت طولانی دوربین را روی اجزای صورت و بدن ثابت نگه میدارد گویی با این کار فاصلهی میان بازیگر و مخاطب را از میان بر میدارد و تماشاگر را به درون پردهی جادویی سینما میکشاند. او حریم خصوصی برای بازیگرانش نمیگذارد. رنگ آبی از صحنههای مختلف فیلم به چشم میخورد از موهای اما گرفته تا صندلی که ادل به روی آن مینشیند. در نهایت تنهایی از آن ادل است. او میتواند مجهز به نقاب همرنگ جماعت زین پس زندگی کند یا میتواند به سراغ اِماهای دیگری برود.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Call Me by Your Name مرا با نامت صدا کن ساخته لوکا گوادانینو
درست نیست اشاعه این موارد حتی به اسم هنر. فرهنگ ما این چیزارو قبول نمیکنه. حالا هرچقدرم اینا بخوان عادیسازی کنن
کاربر گرامی این مطلب در جهت رواج یا رد موارد این چنینی نیست.
فرهنگ ما بی جا میکنه قبول نمیکنه ، خیلی ها درگیر این مسائل هستن و با این فیلم ها آگاهی خانواده ها میره بالا و میتونن کمک حال بچه هاشون باشن ، در ضمن هیچکس حق نداره انسان رو محدود کنه انسان آزاد آفریده شده و این حصاری که ایجاد شده فقط ساخته ی ذهن امسال شماست، شما میتونی از این مسائل دوری کنی نه اینکه فیلم با همچین مضمونی رو ببینی نقدش رو بخونی و درموردش نظر بدی!!
فقد مشخص نشد پسره اخر فیلم میخواد بره دنبالش یا چی…چون می بر میگرده ولی داخل نمایشگاه نمیره
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty