ابوسعید ابوالخیر؛ متفاوت‌‌ترین شخصیت‌ زبان و ادب فارسی


گروه معارف- ابوسعید ابوالخیر یکی از خاص‌‌ترین، تأثیرگذارترین و شاید بتوان گفت متفاوت‌‌ترینِ عرفا و شخصیت‌‌های زبان و ادب فارسی است که نامش با عرفان و شعر پیوندی عمیق یافته است.

ابوسعید ابوالخیر؛ متفاوت‌‌ترین شخصیت‌ زبان و ادب فارسیابوسعید فضل‌الله بن احمد بن محمد بن ابراهیم میهنی (ابوسعید فضل‌الله بن ابوالخیر احمد) مشهور به شیخ ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷ - ۴۴۰ قمری) عارف و شاعر نامدار ایرانی‌تبار قرن چهارم و پنجم است.
ابوسعید ابوالخیر در میان عارفان مقامی بسیار برجسته و ویژه‌ای دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافته‌ است. چندان که در بخش مهمی از شعر پارسی چهره او در کنار مولوی و خیام قرار می‌گیرد، بی‌آنکه خود شعر چندانی سروده باشد.

زندگی
شیخ ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ و مشهور پایانی سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری در یکم محرم ۳۵۷ قمری در میهنه متولد شد و در ۴ شعبان ۴۴۰ قمری در زادگاهش دیده از جهان فروبست.
در کودکی قرائت قرآن را نزد ابو محمد عنازی فرا گرفت و سپس به توصیه پدر، نزد مفتی و ادیب مشهور عصر استاد ابوسعید عنازی به آموختن لغت و ادب پرداخت. در این احوال گه‌گاه بشر یاسین را می‌دید و دیدار او برایش جاذبه‌ای خاص داشت.
وی نخستین تعلیمات صوفیانه را در اوان کودکی و نوجوانی از بشر یاسین فرا گرفت و این‌که خود گفته است که «مسلمانی» را از بشر یاسین آموخته، حاکی از تأثیر پذیرفتن عمیق از سخنان و تعلیمات اوست.
اولین بار در اشعار اوست که کنایات و اشارات عارفانه به کار رفته، تشبیهاتی از عشق زمینی و جسمانی در مورد عشق الهی ذکر شده و در این معنی از ساقی بزم و شمع شعله ور سخن رفته و سالک راه خدا را عاشق حیران و جویان، می‌گسار، مست و پروانه دور شمع نامیده که خود را به آتش عشق می‌افکند. ابوسعید ابوالخیر در میان عارفان مقامی بسیار ممتاز و استثنایی دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافته‌ است.
او سال‌ها در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت تا در یک رویداد مهم در زندگی‌اش، درس را رها کرده و به گرد صوفیان پیوست و به وادی عرفان روی آورد.
شیخ ابوسعید پس از دریافت طریقه تصوف در نزد شیخ ابوالفضل سرخسی و ابوالعباس قصاب آملی به دیار اصلی خود (میهنه) بازگشت و هفت سال به ریاضت پرداخت و در سن ۴۰ سالگی به نیشابور رفت.
ابوسعید در روز پنجشنبه (شب آدینه) چهارم شعبان ۴۴۰ قمری در میهنه وفات یافت. آرامگاه وی در مشهد در برابر سرایش قرار دارد.

آثار
کتاب‌هایی که برپایهٔ سخنان بوسعید گردآوری شده‌است عبارتند از: اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید تألیف محمدبن منور بن ابی سعد بن ابی ظاهر بن ابی سعید از نوادگان وی، رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید گردآورنده: ابوروح لطف‌الله نوه ابوسعید، سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر.
ابوسعید در فرهنگ شرق زمین شبیه سقراط است. گرچه عملاً در گردآوری معارف صوفیه اثر جداگانه‌ای به جای نگذاشته‌ است با این وجود در همه جا نام و سخن او هست. چندین کتاب از سخنان وی به وسیله دیگران نگارش یافته و دو سه نامه سودمند مهم که به ابن سینا فیلسوف نامدار زمان خود نوشته‌ است از او بر جا مانده‌ است.
به رغم اینکه وی در معارف صوفیه اثری مهمی تألیف نکرده‌ است اما از شواهد و قرائن برمی‌آید که در ذهن ابوسعید، یک جهان‌بینی عرفانی، به صورت کل و منظم وجود دارد.

آرامگاه
آرامگاه مشهور ابوسعید ابوالخیر در ۵ کیلومتری شمال شهرک میهنه، زادگاه وی، ناحیه‌ای بین سرخس و ابیورد، که اکنون در خاک ترکمنستان در ۱۳۰ کیلومتری جنوب شرقی عشق آباد، روبرویِ چهچهه در خاک ایران است.
آرامگاهی نیز در روستای مهنه از توابع شهرستان مه‌ولات واقع در استان خراسان رضوی را به ابوسعید ابوالخیر نسبت داده‌اند.
بنای این آرامگاه در ۵۵ کیلومتری جنوب شرقی تربت حیدریه و ۷ کیلومتری فیض‌آباد در روستایی به نام مهنه قرار دارد که به اعتقاد برخی مدفن شیخ ابوسعید ابی‌الخیر پیر مهنه است. گردآورنده اسرار التوحید به روشنی محل دفن شیخ را میهنه خاوران ذکر کرده‌ که اکنون این نقطه در خارج از مرزهای ایران است.
باستانی پاریزی، در مورد آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در کتاب «بارگاه و خانقاه: در کویر هفت کاسه» چنین گفته‌ است که: «... مزار ابوسعید ابوالخیر در مهنه دشت خاوران است و هم‌اکنون آثار آن در جمهوری ترکمنستان جاودان است ولی در خراسان رضوی نیز دو جا به نام مزار ابوسعید ابوالخیر شهرت دارد: یکی در مهنه شهرستان مه‌ولات و دیگری در شهرستان جلگه‌رخ در نزدیکی کدکن در میون دشت ساختمانی است که گذشته سندی هم ندارد ولی بر سر آن اشعاری نوشته شده و آن را به نام مزار شیخ ابوسعید ابی الخیر معرفی کرده‌اند و همگان مردم بدین نام جای تبرک می‌جویند و حدس من این است که هر دو جا یک روزی قدمگاه شیخ ابوسعید بوده‌است…»

رباعیات
یا رب بگشا گره ز کار من زار ***** رحمی که زعقل عاجزم در همه کار
جز در گه تو کی بودم در گاهی ***** محروم ازین درم مکن یا غفار

تا نگذری از جمع به فردی نرسی **** تا نگذری از خویش به مردی نرسی
تا در ره دوست بی سر و پا نشوی **** بی درد بمانی و به دردی نرسی

یا رب نظری بر من سرگردان کن ***** لطفی بمن دلشدهٔ حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم ***** آنچه از کرم و لطف تو زیبد آن کن

از لطف تو هیچ بنده نومید نشد ***** مقبول تو جز مقبل جاوید نشد
مهرت بکدام ذره پیوست دمی ***** کان ذره به از هزار خورشید نشد

منابع:
رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام، باباطاهر؛ گردآوری: جهانگیر منصور
«نگاهی به شیخ ابوسعید ابوالخیر «ره»». رشد آموزش زبان و ادب فارسی. بازبینی‌شده در 19 می 2014.
مهدی دهباشی و سید علی اصغر میرباقری فرد (۱۳۹۴). تاریخ تصوف ج 1.

گردآوری: اعظم السادات میرجلیلی



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

کپشن در مورد چتر ؛ جملات کوتاه عاشقانه و غمگین برای چتر