آیت الله منتظری؛ پیشگام تشیع سیاسی +تصاویر
خرداد: آیت الله حسینعلی منتظری یکی از مشاهیر ایران در علوم حوزوی و البته سیاست بود که سال ۱۳۰۱ به دنیا آمد و در سال ۱۳۸۸ چشم از جهان فروبست. گزارش رویداد۲۴ درباره فراز و فرود زندگی او را در ادامه...
خرداد: آیت الله حسینعلی منتظری یکی از مشاهیر ایران در علوم حوزوی و البته سیاست بود که سال ۱۳۰۱ به دنیا آمد و در سال ۱۳۸۸ چشم از جهان فروبست. گزارش رویداد۲۴ درباره فراز و فرود زندگی او را در ادامه بخوانید.
علیرضا
نجفی: آیت الله حسینعلی منتظری در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی در نجف آباد اصفهان
زاده شد. پدرش کشاورز بود و خانوادهاش اوضاع مالی خوبی نداشتند. پدرش با
وجود نداشتن تحصیلات رسمی به علوم اسلامی و قرآن تسلط نسبی داشت. حسینعلی
ابتدا نزد پدرش درس خواند و مدتی کوتاهی نیز به مکتب رفت و نهایتا به
اصفهان رفت و تحصیلات ابتدایی خود را در آنجا تکمیل کرد.
او
سیزده ساله بود که برای ادامه تحصیل راهی قم شد. در ابتدای اقامتش شهریه
طلاب به او تعلق نمیگرفت و به همین خاطر اوضاع مالی بسیار دشواری داشت،
ولی به گفته او در کتاب خاطراتش، پس از اینکه در حمام عمومی آیت الله
عبدالکریم حائری یزدی -بنیانگذار حوزه علمیه قم- را ملاقات کرده و استعداد
علمیاش برای ایشان نمایان شده، به دستور شخص ایشان شهریهای به مبلغ ده
تومان برایش مقرر شده است. با این حال اقامت او در قم به دلیل مشکلات مالی
بیش از یک سال دوام نیاورد و ناچار به اصفهان بازگشت و تا نوزده سالگی در
حوزه علمیه اصفهان درس خواند.
به گزارش رویداد۲۴ دوران تحصیل او در حوزه علمیه اصفهان مصادف بود با مبارزه رضا شاه پهلوی با
حوزه و روحانیون. منتظری در کتاب خاطراتش دوران طلبگی خود در اصفهان را
این طور بیان میکند: «عمامهها را برمی داشتند، مزاحم طلبهها میشدند...
ما در ترس و وحشت بودیم. خیلیها رفتند و کلاهی شدند. از نظر اقتصادی نیز
وضعمان بسیار بد بود. با این اوصاف از طلبگی راضی بودیم و خیلی هم به حکومت
بدبین بودیم.»
منتظری
پس از چند سال تحصیل در حوزه علمیه اصفهان به برای ادامه تحصیل به قم رفت و
معمم شد که همین امر باعث شد چند بار دستگیرش کنند. عزیمت وی به قم مصادف
بود با آخرین روزهای سلطنت رضا شاه. پس از شهریور ۱۳۲۰ و باز شدن فضای
آموزشی حوزه علمیه در درس آیت الله داماد و آیت الله بهاءالدینی شرکت کرد و
در آنجا با آیت الله مرتضی مطهری دوست
و هم مباحثه شد. دوستی او با مطهری بسیار عمیق و دیرپا بود؛ چنانکه در
کتاب خاطراتش مینویسد: «هر چه داشتیم با هم میخوردیم، حساب جدایی
نداشتیم، یک مختصر شهریهای میدادند مال دوتاییمان بود. یک روز مرحوم
مطهری صحبت از ازدواج کرد و گفت تجرد امر غلطی است، تصمیم بگیریم برای سال
جدید هر دو مزدوج وارد قم بشویم.»
آیت الله منتظری و همسرش ماه سلطان ربانی
آیت
الله منتظری با این توصیه دوستش، همان اوایل ورود به قم با ماه سلطان
ربانی ازدواج میکند و فرزند اولش محمد منتظری در فروردین ماه ۱۳۲۳ به دنیا
میآید. اتفاق مهم دیگری که در این سالها برای منتظری رخ داد آشنایی با
آیت الله خمینی و شرکت در درسهای اخلاق و شرح منظومه ایشان به همراه مرتضی
مطهری بود.
جذابیت
کلاسهای آیت الله خمینی برای آن دو دوست، بنابر کتاب خاطرات خودش، از دو
منظر بود؛ یکی جذابیت شیوه تدریس آیت الله خمینی که در آن مفاهیم عرفانی
موج میزد و مملو از مطالب خواجه عبدالله انصاری و ملاصدرا بود و همه این
مطالب به شیوه همه فهم بیان میشد به گونهای که بازاریان نیز در کلاس
ایشان بودند. نکته دوم نوگرایی آیت الله خمینی در برخورد با تفسیر متون
دینی بود که برای شاگردانش مجال تفسیری نو از اسلام که بر خلاف تفاسیر
مرجعیت سنتی سیاسی و به روز بود را فراهم میکرد.
عباس
امانت در کتاب تاریخ ایران مدرن مینویسد: «آیت الله منتظری مانند آیت
الله مطهری تحت تاثیر استادش آیت الله خمینی تفسیری نو از اسلام داشت که
بیشتر بر فلسفه اسلامی مبتنی بود و ترجیحا به دنبال خوانشی سیاسیتر از
فقهای سنتی از اسلام میگشت که این جستجو نهایتا هم به نظریه ولایت فقیه او
منجر شد.»
علاوه
بر آیت الله خمینی، استاد دیگر منتظری، آیت الله بروجردی بود که اختلاف
دیدگاه سیاسی بنیادینی با یکدیگر داشتند. منتظری در درسهای آیتالله
بروجردی شرکت میکرد و از نزدیکان و شاگران رسمی و نماینده آیت الله در نجف
آباد محسوب میشد.
منتظری
تحت تاثیر عقاید ضد بهایی آیت الله بروجردی و مخالفت شدید وی با بهائیها،
فعالیتهای ضد بهایی خود در نجف آباد و تهران را آغاز کرد. منتظری در
خاطراتش مینویسد بهائیان در نجف آباد قدرت زیادی داشتند و ما فعالیتی شروع
کردیم که بهائیان همکاری نشود، مثلا نانواها نان به آنها نمیفروختند یا
رانندهها، حتی با پول بیشتر آنها را سوار نمیکردند.
بروجردی
در اعلامیهای معامله و معاشرت با بهاییها را حرام اعلام کرده بود و این
اعلامیه توسط منتظری پخش شد و خود منتظری محرک اصلی مبارزه با بهائیت در
اصفهان و نجف آباد بود. همین امر باعث نخستین تنش سیاسی منتظری با حاکمیت
شد و چند بار او را احضار کردند که هر بار با دخالت آیت الله بروجردی بدون
مشکل خاصی آزاد شد. با اینهمه در سالهای پس از انقلاب، آیت الله منتظری از
حقوق شهروندی بهائیان نیز دفاع کرد.
مجتبی
لطفی یکی از شاگردان او در روایتی کمکهای آیت الله منتظری را اینگونه
تشریح کرده است: «آیتالله منتظری فقط یک کار انسانی میکرد و آن هم این
بود که به خانواده زندانیها اعم از بهایی، مسلمان، مجاهد و تودهای قبل و
بعد انقلاب کمک میکرد. دختر ایشان اشرف منتظری رابط آیتالله منتظری برای
کمک به خانوادههای زندانیان بود. رئیس زندان قزلحصار به وی میگوید چرا
به اینها کمک میکنی؟ میگوید مگر شما به زندانیها غذا نمیدهید؟ خب زن و
بچه اینها هم انسان هستند.»
به
گزارش رویداد۲۴ در فروردین ماه سال ۱۳۴۰ که آیت الله بروجردی درگذشت،
مرجعیت از حالت تمرکز خود خارج شده و بین چند نفر از علما پخش شد.
اصلیترین گزینهها آیات عظام شریعتمداری، مرعشی نجفی و گلپایگانی بودند.
اما منتظری و مطهری بر اعلمیت آیت الله خمینی اصرار داشتند.
منتظری
با وقوع ۱۵ خرداد و بازداشت آیت الله خمینی در نجف آباد دست به تحصن زد و
مردم و بازاریان را به بستن مغازهها تشویق کرد. همچنین اعلامیهای به
مناسبت چهلم کشته شدگان ۱۵ خرداد تنظیم کرد که باعث بازداشتش شد. از آن
تاریخ به بعد آیت الله منتظری تبدیل به یکی از چهرههای اصلی اسلام سیاسی
در ایران و نهضت روحانیون طرفدار آیت الله خمینی شد و همزمان تدریس خارج را
هم آغاز کرده بود که در آن به عنوان مجتهد و فقیه چیرهدستی شناخته میشد.
منتظری
در جهت تبلیغ آرا و اعتبار استادش تلاش بسیاری کرد. زمانی که خطر اعدام
آیت الله خمینی در میان بود -مطابق قانون اساسی نمیتوانستند مراجع را
اعدام کنند- او با آیات ثلاث شریعتمداری، مرعشی و محمد تقی آملی برای اعلام
مرجعیت آیت الله خمینی وارد گفتوگو شد. همچنین به همراه گروههایی مانند
نهضت آزادی و مسلمانان نزدیک به زمینداران و بازاریان به مخالفت با انقلاب
سفید محمدرضا شاه پهلوی پرداخت.
پس
از اعتراض به لایحیه کاپیتولاسیون و تبعید آیت الله خمینی، منتظری جای
استاد را در محور مبارزات روحانیون علیه حکومت پهلوی گرفت و حتی شهریه آیت
الله خمینی به طلاب را تامین کرد؛ به صورتی که بسیاری او را جانشین آیت
الله خمینی میدانستند و البته خود امام در نامهای، منتظری را مسئول تام
الاختیار بیت خود اعلام کرده بود.
در
زمان تبعید آیت الله خمینی، منتظری به همراه دیگر شاگردان خمینی به پخش
اعلامیههای مختلف، تلاش برای تعطیل کردن کلاسهای حوزه علمیه و نامه نگاری
با اقشار مختلف برای حمایت از او کردند. مدتی بعد که آیت الله خمینی را از
ترکیه به عراق تبعید کردند منتظری از معدود کسانی بود که به دیدار ایشان
رفت که با مطلع شدن حکومت، دستگیر و حدود پنج ماه زندانی شد.
مجموعه
فعالیتهای منتظری باعث بدبینی ساواک به او شد. در آستانه تاجگذاری
محمدرضا شاه در آبان ۱۳۴۶ بود که برای نخستین بار او را به مسجد سلیمان
تبعید کردند. منتظری پس از مدت کوتاهی از مسجد سلیمان به نجف آباد تبعید
شد، اما در آنجا نیز به فعالیتهای سیاسی ادامه داد و در خطبههای نماز
جمعه سخنان تندی را علیه حکومت پهلوی ایراد کرد که باعث دستگیری مجدد و
انتقال به زندان قصر شد.
در
بازه زمانی بین سالهای ۴۵ تا ۵۶ منتظری به خاطر فعالیتهای ضد حکومتی
بارها به تبعید و زندان رفت. در این مدت تبعیدگاههای عمده او عبارت بودند
از طبس و خلخال. او مدتی در زندانهای اوین و قزل قلعه نیز زندانی بود. در
خاطرات آیت الله منتظری آمده که در زندان قزل قلعه پسرش محمد را مقابل او
شکنجه کردند و خودش را بارها شلاق زده و مورد اذیت قرار دادند. آخرین باری
که منتظری زندانی شد سال ۱۳۵۴ بود که تا زمان آزادی تمام زندانیان سیاسی
در آستانه انقلاب در اوین به سر برد.
منتظری
در زندان اوین دست به تالیف کتبی در باب الهیات و فقه اسلامی زد که هر دو
کتاب بر اساس تعلیمات آیت الله خمینی بود. موضوع دیگر اینکه رهبری دیگر
روحانیون زندانی نیز با اون بود.
مایکل
اکسورثی در کتاب تاریخ جمهوری اسلامی مینویسد: «منتظری در زندان بر خلاف
دیگر زندانیان مسلمان با چپگراها و زندانیهای سکولار گفتوگو و معاشرت
میکرد و بخاطر سادگی و صداقتش مورد احترام بود. ولی گروهی نیز او را بخاطر
بی دست و پا بودن و ساده لوح بودنش مورد تمسخر قرار داده بودند. با این
حال او منش و لهجه روستایی و سادهاش را تا پایان عمر حفظ کرد.»
سال
آخر انقلاب و پس از آزادی از زندان خانه منتظری مرکز فعالیت مذهبیون
انقلابی شده بود. خود او نیز برای دیدن آیت الله خمینی به پاریس رفت و پیام
رییس ساواک مبنی بر مضرات اعتصاب کارکنان شرکت نفت را به امام رساند.
محبوبیت منتظری در این زمان به اندازهای بود که گفته شد حدود دو هزار نفر
از دانشجویان و انقلابیون مسلمان برای استقبال او به فرودگاه پاریس آمدند.
با
پیروزی انقلاب، آیت الله منتظری بر اقامه نماز جمعه در سراسر کشور تاکید
کرد و خود پس از رحلت آیت الله طالقانی امام جمعه تهران شد. همچنین آیت
الله خمینی او را به ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی برگزید. از جمله
چیزهایی که منتظری در مجلس خبرگان قانون اساسی در تصویبشان نقش داشت،
معرفی تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور و شرط داشتن مذهب تشیع برای رییس جمهور
بود که با مخالفت علمای اهل سنت مواجه شده بود.
چشمگیرترین
اقدام منتظری در مجلس خبرگان قانون اساسی، گنجاندن اصل ولایت فقیه در
قانون اساسی بود. منتظری پیش از رفتن به مجلس خبرگان پیشنویس قانون اساسی
که حسن حبیبی و ناصر میناچی و
ناصر کاتوزیان تنظیم کرده بودند را مطالعه و به عنوان مناقشه، کتابچهای
تحت عنوان «مجموعه دو پیام» تدوین کرد که در آن از لزوم گنجاندن اصل ولایت
فقیه در قانون اساسی دفاع میکرد.
اصلیترین
مخالفان منتظری در این موضوع آیت الله طالقانی و آیت الله شریعتمداری
بودند. منتظری در کتاب خاطراتش به مباحثات بین خود و آیتالله طالقانی
اشاره میکند و از دفاع سرسختش از تز ولایت فقیه در برابر ایشان یاد
میکند. نهایتا با تلاش آیت الله منتظری و آیت الله بهشتی اصل
ولایت فقیه در قانون اساسی گنجانده شد و خود آیت الله منتظری کتاب مفصلی
در چهار جلد تحت عنوان «دراسات فی ولایت الفقی» در اثبات مبانی تز ولایت
فقیه نوشت که صاحبنظران آن را اساسیترین متن تئوریک در دفاع از نظریه
ولایت فقیه میدانند.
از
همان ابتدای انقلاب تصویر آیت الله منتظری در کنار آیت الله خمینی دیده
میشد و شعار «قائم مقام رهبری آیت حق منتظری» از شعارهای رایج انقلابیون
مذهبی بود. در ۲۵ تیرماه ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری آیت الله منتظری را به
عنوان قائم مقام آیت الله خمینی انتخاب کرد. این موضوع در ابتدا پوشیده
مانده بود تا اینکه در آبان ماه همان سال توسط امام جمعه قزوین آیت الله
باریکبین به صورت اتفاقی علنی شد. پس از آن هم هاشمی رفسنجانی این موضوع
را علنا در نماز جمعه تهران اعلام کرد. گفته شده خود منتظری مخالف این
انتخاب بود.
آیت
الله منتظری در کتاب خاطراتش این طور مینویسد: «باید میگذاشتند این
مسئله روند طبیعی خود را طی میکرد. این مطلب توهین به امام تلقی میشد و
شاید هم باعث تحریک مراجع و بزرگان میگردید؛ و این کار درستی نبود که ما
عدهای را تحریک کنیم مخالف ما شوند.» در همان زمان هم منتظری مخالفت خود
با این انتصاب را در نامهای به آیت الله مشکینی گوشزد کرد.
در
زمان قائم مقامی توقعات و مراجعات به آیت الله منتظری بیشتر شد و آیت الله
خمینی در مسائل فقهی و اجرایی کشور دستگاهها را به آقای منتظری ارجاع
داد. محمدی گیلانی و احمد خمینی از امام نقل کردند که «نظر آقای منتظری
اوسع است و مجلس میتواند بر اساس نظر ایشان عمل کند.»
تعیین
قضات و رسیدگی به امور قوه قضاییه و منصوب کردن ائمه جمعه را به او واگذار
کردند و همچنین رسیدگی به اموال حزیره کیش هم به آیت الله منتظری واگذار
شد و او چند با به جزیره کیش سفر کرد. همچنین مسئولیت عفو زندانیان، تعیین
نمایندگان، ولی فقیه در دانشگاهها و تعیین شورای مدیریت حوزه علمیه از
مسئولیتهای متعدد آیت الله منتظری بود. همچنین دانشگاه امام صادق برای
اتحاد حوزه و دانشگاه توسط آیت الله منتظری و مرحوم مهدوی کنی تاسیس شد.
نزدیکان آیت الله منتظری گفتهاند به دلیل مشغله فراوان، مهدوی کنی را به
ریاست آن مرکز برگزیده شد.
دو
اقدام آقای منتظری در زمان قائم مقامی جالب توجه بودند. یکی طرح پیشنهادی
او برای راهپیمایی چند ده میلیونی در حمایت از آزادی قدس و دیگری حمایت از
آزادی مطبوعات که مورد اخیر به مذاق محافظه کاران خوش نیامد. همچنین
پیشنهاد مناسبتهایی مانند هفته وحدت، هفته ولایت، روز وحدت حوزه و دانشگاه
و روز جهانی حمایت از مستضعفین پیشنهادهای آیت الله منتظری بودند.
به
گزارش رویداد۲۴ اختلافات آیت الله منتظری با آیت الله خمینی از ماجرای
مخالفت با ادامه جنگ شروع شد. منتظری با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر مخالف
بود، اما آیت الله خمینی نظر دیگری داشت. منتظری همچنین بعد از پس گرفتن
فاو در نامهای پنج صفحهای از آیت الله خمینی خواست به جنگ خاتمه دهد.
اختلاف
بعدی با ماجرای مک فارلین آغاز شد و آیت الله منتظری که توسط منوچهر
قربانی فر از ماجرا با خبر شده بود، از اینکه سران نظام او را با خبر نکرده
بودند، بسیار رنجیده خاطر شد. رنجش او بیش از همه با سید احمد خمینی بود.
گفته شده منتظری پس از فهمیدن ماجرای مک فارلین با سید احمد خمینی به
مشاجره پرداخت.
اختلاف
آیت الله منتظری با آیت الله خمینی در قضیه اعدام مهدی هاشمی که برادر
داماد منتظری و از افشا کنندگان ماجرای مک فارلین بود بالا گرفت. منتظری در
اعتراض به دستگیری مهدی هاشمی درس خود را تعطیل کرد و نامهای ۹ صفحهای
به آیت الله خمینی نوشت. اما با وجود تلاشهای او مهدی هاشمی در سال ۱۳۶۶
اعدام شد.
تصویری از دادگاه مهدی هاشمی برادر داماد آیت الله منتظری
مخالفت
و مقابله جدی آیت الله منتظری با محافظه کاران در سال ۱۳۶۷ و همزمان با
اعدامهای گروهی تابستان آن سال رخ داد. منتظری با اعدامهای دسته جمعی
مخالفت کرد و هشدار داد که نام مجریان را در صف جنایتکاران تاریخ خواهند
نوشت. منتظری در نامهای تند، اقدامات نظام را با رژیم پهلوی مقایسه کرد و
نوشت: «آیا میدانید که تعداد زیادی از زندانیها تحت شکنجه کشته شدهاند؟
میدانید در زندان مشهد ۲۵ دختر به خاطر آنچه به آنها رفته بود مجبور به
در آوردن تخمدان و رحم شدند؟ آیا میدانید در زندانهای جمهوری اسلامی به
دختران تجاوز میشود؟»
آیت
الله خمینی در نامهای به منتظری پاسخ داد که صلاحیت قائم مقامی را از دست
داده است چرا که روشن است پس از درگذشتش، ایران و انقلاب را به دست
لیبرالها و منافقین خواهد داد. نامه امام خمینی به منتظری هنوز محل بحث
است؛ برخی چهرههای سیاسی این نامه را نامه سید احمد خمینی میدانند و
معتقدند امام در جریان این نامه نبوده است. دفتر حفظ و نشر آثار امام اما
نظر دیگری دارد.
درباره
اینکه نامه توسط چه کسی ارسال شده، هنوز بحث وجود دارد. سید احمد خمینی
رنجنامهای خطاب به آیت الله منتشر کرد که در آن به تندی از منتظری گلایه
میشد. آیت الله منتظری در یکی ازسخنانش از سید احمد خمینی نام برده بود و
گفته بود سید احمد معتقد است حتی مجلهخوان و روزنامهخوان مجاهدین باید
اعدام شود و حالا فرصت را مغتنم شمردهاند از امام نوشتهای گرفتند و به
دست افراد دادند.
منتظری
نیز در واکنش به این اقدامات از قائم مقامی استعفا کرد. استعفای آیت الله
منتظری مورد قبول امام خمینی واقع شد و منتظری به صورت رسمی از ساختار قدرت
کنار گذاشته شد. تمام عکسها و سخنان او از ادارات، کتب درسی و معابر پاک
شد و مجلس خبرگان استعفای او را تایید کرد.
منتظری
در کتاب خاطراتش مینویسد عبدالله نوری و دری نجف آبادی پس از برکناری نزد
او آمدند و خواستند که توبهنامهای بنویسد و توبه کند. منتظری، اما در
پاسخ آنها گفته است که خطایی مرتکب نشده که مستحق توبه باشد. آیت الله
خمینی در نامهاش به منتظری از او خواسته بود به قم بازگردد و مشغول درس و
بحث شود و در سیاست دخالتی نکند. مدتی پس از بازگشت او به قم جلوی درس و
بحث او نیز گرفته شد و به بهانههای مختلف شاگردان و نزدیکان او را بازداشت
کردند. کتابهای او را نیز از کتابفروشیها جمع کردند؛ حتی کتاب ولایت
فقیه اجازه انتشار پیدا نکرد.
موضوع
اعتراض آیت الله منتظری حتی در سالهای پس از وفاتش حاشیهساز شد. فرزند
آیت الله منتظری فایل صوتی منسوب به پدرش را منتشر کرد که در آن منتظری
خطاب به «رئیسی»، «نیری» و «پورمحمدی» انتقاد میکند چرا افراد بدون سند و
دادگاه اعدام شدهاند. علی مطهری پس از انتشار این فایل صوتی از افرادی که
در جلسه بودند، خواست که توضیح دهند ماجرا چه بوده است. پورمحمدی مدتی پاسخ
داد که در زمین دشمن بازی نمیکند.
آیت
الله منتظری در آن فایل صوتی میگوید «با منافقین ارتباطی ندارد که از
آنها حمایت کند و حتی پسرش و بزرگان نظام توسط این افراد به شهادت رسیده
است.» منتظری در این فایل صوتی از واژه «بزرگترین جنایت در جمهوری اسلامی»
میکند و خطاب به افراد حاضر در جلسه میگوید این اقدام به دست شما انجام
شده است. منتظری در این مکالمه به شدت از رئیس قوه قضائیه وقت انتقاد کرده
است. او از اینکه چرا افرادی که به سه یا چهار سال زندان محکوم شده بودند
را هم اعدام کردند، انتقاد داشت.
انتشار
این فایل صوتی باعث شد فرزند آیت الله منتظری به جرم افشای اسناد محرمانه
به زندان محکوم شود، با اینهمه این مسئله با وساطت آیت الله شبیری زنجانی
نزد آیت الله خمینی حل شد.
اعتراض
دیگر آیت الله منتظری موضوع ولایتعهدی بود. بنابر استدلال منتظری بر طبق
موازین قانونی و شرعی، ولی فقیه حق تعیین جانشین خود را ندارد چراکه به
اعتقاد او چنین اقدامی، این میراثی از نظام شاهنشاهی بود.
به گزارش رویداد۲۴ آیت الله منتظری پس از سال ۶۸ و ماجرای برکناری هیچ پستی در نظام جمهوری اسلامی نداشت و در قم مشغول تدریس و تالیف بود. منتظری در ۲۱ بهمن سال ۱۳۷۱ سخنرانی مهمی به مناسبت پیروزی انقلاب ایراد کرد که خشم محافظهکاران را بر انگیخت و موجب حملات گروههای فشار به بیت و دفتر او شد.
صحبتهای
منتظری در آن روز اعتراضی بود به خفقان فضای سیاسی و دروغگویی مسئولان
مبنی بر نداشتن زندانی سیاسی در ایران. به گفته منتظری در همان شب حدود
هزار نفر نیروی نظامی به فرماندهی روح الله حسینیان در اطراف بیت حاضر شدند
و با قطع برق و تلفن، منطقه را محاصره کردند و اموال شخصی و آرشیو ۱۴ ساله
درسگفتارها و نوشتههای آیت الله منتظری را با خود بردند.
دو
سال پس از آن در سال ۱۳۷۳ با درگذشت آیت الله اراکی و بحران جانشینی، توجه
برخی به آیت الله منتظری جلب شده بود. همان زمان گروههای فشار به بیت و
خانه او حمله کردند. با وقوع این رخدادها آیت الله منتظری آرای گذشته خود
را تعدیل کرد و توجه خود را معطوف به مسائل جدیدتری ساخت. یکی از این مسائل
حقوق بشر بود که آیت الله منتظری در «رساله حقوق» به آن پرداخت. اکنون آیت
الله منتظری که زمانی معامله با بهائیان را حرام میدانست، از حقوق
شهروندی آنها دفاع میکرد.
به
گفته محسن کدیور در فقه سنتی افراد دارای حقوق متفاوتی هستند. حقوق کافر و
مسلمان و زن و مرد متفاوت است. اما انسان فارغ از جنسیت و مذهب و دانش و
پایگاه اجتماعی بررسی نشده و حقوقی که تحت هیچ شرایطی از انسان سلب
نمیشود، حقوق فطری یا طبیعی انسان بوده که ناشی از کرامت نوع انسان است.
این دیدگاه در سالهای بعد توسط آیت الله منتظری بسط داده شد؛ از این جهت
او نخستین فقیه شیعهای بود که به صورت تئوریک به این مسئله توجه کرد و
شاگردانش نیز راه او را در پیش گرفتند.
کدیور
در کتاب سوگنامه فقیه پاکباز مینویسد «در زندگی منتظری میتوان از دو
دوره فکری سخن گفت... دوره اول نظریه پرداز جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و
دوره دوم منتقد جمهوری اسلامی و سالک فقه رهاییبخش. فقه دوره اول فقه
حکومتی است و فقه دوره دوم فقه مدنی.»
کدیور،
آیت الله منتظری را بنیانگذار فقه رهاییبخش یا فقه مدنی میداند. منظور
از فقه رهاییبخش فقهی است که دغدغه عدالت دارد. عدالت سیاسی، اقتصادی و
اجتماعی. او مینویسد «فقه منتظری با ملزومات عصر جدید منطبق شده و با حقوق
اساسی انسان مدرن منافاتی ندارد.»
به
اعتقاد کدیور «منتظری تحت تاثیر تجاربی که در نظام قدرت داشت به این نوع
فقه روی آورده بود و در آرای خود تغییری اساسی داده بود. تاثیر رخدادهای
سیاسی بر آقای منتظری به قدری بود که حتی بهاییان را که زمانی با آنها
مبارزه میکرد دارای حقوق شهروندی و برابر دانست.»
مواجهه
نهایی منتظری با حکومت در آبان ماه ۱۳۷۶ رخ داد. زمانی که به مناسبت ۱۳
رجب و در نتیجه دخالت حکومتی در امور حوزه و مرجعیت در حسینیه خود به
سخنرانی پرداخت و نقدهای تندی به سران سه قوه و رهبری وارد کرد. سخنرانی
مذکور باعث حمله گروههای فشار به دفتر و منزل آیت الله منتظری و تخریب و
پلمپ آن شد. همچنین حصر خانگی منتظری را به مدت ۵ سال با خود به همراه
داشت. او برای بیش از ۵ سال اجازه ملاقات با احدی جز فرزندان و خواهر و
برادر را نداشت. از آن تاریخ به بعد گروههای فشار بی پروا به آیت الله
منتظری حمله میکردند و در محافلی رسما او را لعن میکردند.
منتظری
از حامیان جنبش سبز بود و حامیانش او را رهبر معنوی جنبش سبز مینامیدند.
با اینهمه ۶ ماه پس از آغاز حوادث آن سال یعنی در بیست نهم آذر ماه سال
۱۳۸۸ در قم در گذشت. جمعیت زیادی از شهرهای مختلف برای تشییع به قم آمدند و
در همان مراسم از جنبش سبز حمایت کردند؛ بدین ترتیب او که در زندگیاش
روحانی اهل سیاست بود، مرگش نیز به تجمعی سیاسی تبدیل شد.
آیت الله منتظری و عبدالکریم سروش
تصویر آیت الله منتظری در نماز جمعه تهران/ آیت الله خامنهای، هادی غفاری و حسن روحانی در تصویر مشخص هستند
نماز جمعه به امامت آیت الله منتظری/ رضا قطب زاده رئیس صداوسیما که اعدام شد، در عکس حاضر است
تصویری از تشییع جنازه آیت الله منتظری
منابع:
عباس امانت/ تاریخ ایران مدرن/ دانشگاه ییل (Abbas amanat / Iran a Modern History)
کتاب خاطرات آیت الله منتظری/ اتحادیه ناشران ایرانی در اروپا
در محضر فقیه آزاده/ محسن کدیور
سوگنامه فقیه پاکباز/ محسن کدیور
در محضر فقیه آزاده/ محسن کدیور
سوگنامه فقیه پاکباز/ محسن کدیور
تاریخ جمهوری اسلامی/ مایکل اکسورثی/ دانشگاه آکسفورد (Revolutionary Iran / Micheal Axworthy)