به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ ماجرای قتلی سیاسی که اخیرا در جریان اصلاحات ولوله به راه انداخته گویا تمامی ندارد. با حادثه قتل «میترا استاد»، توسط «محمدعلی نجفی» یکی از چهره های شاخص اصلاح طلب و شهردار سابق تهران، بگو مگو های اعضای دو جریان سیاسی یعنی کارگزارن سازندگی و حزب اتحاد ملت در رسانه ها حاکی از اختلافات بازگو نشده در جریان انتخاب شهردار تهران در سال 96 بود. این اختلافات با توئیت جنجالی و و پرابهام «غلامحسین کرباسچی»، دبیرکل حزب کارگزاران، در همان روز حادثه آغاز شد. کرباسچی در توئیتی که با هشتگ شهرداری، هشتگ نجفی، هشتگ اصلاحات همراه بود، نوشت: «ماهیت تاسف بار حادثه قتل میترا استاد هرچه باشد نمی توان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل علیرغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند نادیده گرفت.» کرباسچی از چاه ویلی گفت که در روزهای بعد آن را بیشتر توضیح داد.
به ویژه اینکه در صفحه اول روزنامه سازندگی وابسته به ارگان کارگزاران به سردبیری محمد قوچانی، عکسی از زندگی شخصی «میترا استاد» و «محمدعلی نجفی» منتشر شد و در کنار آن نیز توئیت کنایه آمیز کرباسچی به طرفداران شهردار شدن نجفی در سال 96 آمده بود که در نهایت مورد انتقاد تند بسیاری به ویژه اعضای حزب اتحاد ملت قرار گرفت. از همان روز هفتم خرداد، انتقادات تند حزب اتحاد ملت به کرباسچی آغاز شد تا جایی که «علی شکوریراد»، دبیرکل حزب اتحاد ملت، در واکنش به سخنان کرباسچی نوشت: «سرنوشت محمدعلی نجفی وضعیت بیرونزده مجموعه تعارضات ایدئولوژیک، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، مدیریتی و امنیتی کشور و جامعه و غرقابی است که همه در آن گرفتارند. اما عجیب فوران رذالت کسانی است که در این تراژدی اسب خود را نعل کرده و بر نعش شرف خویش میتازند. به چه سرنوشتی برای خود دلخوشند؟» این واکنش ها بر ابهامات بیشتر افزود. نکته جالب، رویارویی دو جریان اصلاح طلب موثر در انتخاب نجفی به عنوان شهردار تهران در سال 96 بود که این بار نیز با حادثه قتل میترا استاد توسط نجفی از پایه گذاران حزب کارگزاران، بر دامنه اختلافات آنها افزوده شد.
اختلافاتی که با توییت های جنجالی کرباسچی آغاز شد. کرباسچی در توییتهای خود سعی کرد این مسئله را مطرح کند که بسیاری از اصلاحطلبان از جمله دوستان نزدیک به نجفی با وجود اینکه از زندگی شخصی وی به ویژه رابطه نجفی و استاد، آگاهی داشتند او را به اصرار به سمت شهردار شدن سوق دادند.
کرباسچی در این باره در مصاحبهای با روزنامه اعتماد و در واکنش به منتقدین به سخنان خود گفت: «برخی از کسانی که دوستان ایشان بودند و فکر میکردند آقای نجفی باید در این سمت قرار بگیرد اجمالا مسائل مربوط به زندگی ایشان را میدانستند اما فکر میکردند خیلی نباید وارد زندگی شخصی ایشان شد. دیدگاه من این بود کسی که در زندگی شخصی با چنین مسائل و مشکلاتی روبهرو است جالب نیست در این سمت قرار گیرد و باعث طرح موضوعاتی از این دست در جامعه شود.»
کرباسچی ادامه داد: «در واقع ایشان نباید در سمتی قرار می گرفت که احتمال مطرح شدن و پررنگ شدن این مسئله در زندگی خصوصی شان وجود دارد. من شخص آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و مشارکت را با همه ارادت و رفاقتی که داریم، در این امر مقصر میدانم. ما باید با مردم و نظام صادق باشیم. مسئولیت خطاهایمان را بپذیریم».
اما آنچه از سخنان کرباسچی به ویژه از سوی برخی اعضای حزب اتحاد ملت برداشت شد، کینه توزانه بود و وی را به متهم به دشمنی با نجفی در زمان شهردار شدن کردند چراکه به نظر آنان کرباسچی، علنا و به صورت آشکار نسبت به شهردار شدن نجفی مخالفت کرده و با شهردار شدن محسن هاشمی فرزند مرحوم هاشمی موافقت کرده بود.
کرباسچی در همین خصوص در دفاع از سخنان خود گفته بود که «من با آن توییت نخواستم کینه توزی نسبت به کسی داشته باشم، بلکه برای تنبه کسانی بود که آن روز فقط به دلیل این توجیهات و لجبازی های سیاسی و بخشی هم به دلیل مخالفت با مرحوم هاشمی و خانواده ایشان کار شورا و شهرداری را به این فضاحت کشاندند و جالب است که حالا بعد از این ماجراها و خرابکاری ها پریشب جمع شدند و رفته اند، منزل مرحوم هاشمی و عذرخواهی و اعتراف به خطا در حق ایشان کرده اند و گفته اند ما در حق هاشمی و خانواده جفا کرده ایم.»
این سخنان کرباسچی نیز از سوی اعضای اتحاد بی پاسخ نماند. «حمیدرضا جلایی پور» در این باره نوشت: «دیدار تعدادی از اعضای حزب اتحاد و مشارکت با اعضای خانواده آقای هاشمی رفسنجانی یک مراسم افطاری دوستانه بود و اساسا ربطی به عذرخواهی و شهرداری نجفی نداشت.»
وی ادامه داد :«روشن است که اگر ایشان در زمینه ارتباط آقای نجفی با خانم استاد اطلاعات موثقی داشتند و در اختیار همحزبیهایشان میگذاشتند آنها به شهرداری او رای نمیدادند. در مورد همحزبیها در حزب اتحاد نیز اطمینان دارم اگر درباره این ارتباط چیزی میدانستند قطعاً از شهرداری آقای نجفی حمایت نمیکردند. بعضی از افرادی که در فرآیند انتخاب شهردار فعال و مطلع بودند معتقدند که علت مخالفت جناب کرباسچی با شهرداری نجفی مسئله دیگری بود و در هر حال هیچکدام از اعضای شورا و احزاب اصلاحطلب اطلاعی از ارتباط آقای نجفی با خانم میترا استاد نداشتند. از ذکر و نشر این سخنان کذب توسط آقای کرباسچی بر خلاف اخلاق سیاسی عمیقاً متاسفم.»
سوالی که پیش آمد این بود که اساسا چرا کرباسچی باید با شهردار شدن دوست سی و چند ساله و هم حزبی خود یعنی نجفی مخالفت کند؟!
کرباسچی در یادداشتی به منظور ابهام زدایی از این انتقادات و اتهامات نوشت: «آنچه به ما ربط دارد و در حوزه تعهد ما سیاسیون به خصوص اصلاحطلبان است، بر عهده گرفتن مسؤولیت سیاسی و اجتماعی حمایت از مدیرانی است که به مردم معرفی میکنیم و گریز از مسؤولیتپذیری عین بیاخلاقی در یک دموکراسی است. در آغاز تابستان سال ۱۳۹۶ اندکی پس از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر تهران به هنگام طرح نامزدهای تصدی شهرداری تهران در حضور 4 تن از اصلاحطلبان برجسته که نامشان نزد اینجانب محفوظ است، در دفتر جناب آقای نجفی به حضورشان رسیدم و حین بحث و رایزنی برای گزینههای شهرداری تهران درباره همین پرونده مطروحه از ایشان سوال کردم و با توجه به طرح نامزدی ایشان برای شهرداری، درباره عوارض طرح این پرونده و اثرات منفی آن در مدیریت شهری تهران و نیز حوزه خصوصی آقای نجفی در حضور دوستان هشدار دادم. ایشان البته آن روز برخلاف این روزها اصل ماجرا را منکر شدند و با عبور از این مساله سعی کردند آن را در حد یک آشنایی ساده تخفیف دهند و بهرغم اینکه این روزها در دادگاه، آشنایی خویش با مقتوله را از آغاز سال ۱۳۹۶ (قبل از آن جلسه) معرفی میکنند، آن روز منکر این رابطه شدند.»
دبیر کل حزب کارگزاران در ادامه تاکید کرد: «با وجود این من بار دیگر در دیداری خصوصی با آقای نجفی درباره بهانه مخالفتها با ایشان تذکر دادم که خودشان فرمودند با مراجعه به مقامات مسؤول موانع را رفع میکنند؛ دیدارهایی که در نهایت ناموفق بود.
کرباسچی در ادامه چند نمونه از مصادیق اطلاع اصلاحطلبان شورای شهر و مجلس از ماجرای نجفی را بیان میکند: «این مساله متأسفانه با وجود همه تذکرات بود که نه فقط از ناحیه من که از جانب دوستان دیگر هم منتقل شده بود؛ چهارم مردادماه 1396 از ناحیه برخی مقامات مجلس شورای اسلامی به دوستان پیامی رسید که شهرداری دکتر محمدعلی نجفی به علت مسائل شخصی ایشان با چالشهای بزرگی مواجه میشود؛ پیامی که با بیاعتنایی دوستان مواجه شد. 25 مردادماه 1396 در جلسهای با حضور سران همه احزابی که در شورای شهر تهران نماینده دارند و نیز با حضور 3 - 2 نفر از اعضای شورای شهر، از سوی یکی از دوستان اعلام شد عالیترین نهادهای سیاسی کشور با شهرداری دکتر نجفی مخالفند. در همان جلسه یکی از اعضای شورای شهر مخالفت یکی از دستگاههای امنیتی با شهرداری ایشان را اعلام میکند. پس از آن در جلسه دیگری در تاریخ هشتم شهریورماه 1396 همان عضو شورای شهر تهران از مخالفت وزیر کشور با شهرداری دکتر نجفی بر اساس گزارش و استعلام نهادهای امنیتی دولتی خبر داد اما با پیگیری برخی بزرگان اصلاحات و اعمال فشار بر رئیسجمهور، آقای روحانی به وزیر کشور دستور میدهد حکم شهرداری دکتر نجفی صادر شود.»
وی همچنین اشتباه اصلی را نه از جانب شورای شهر تهران بلکه بر عهده احزاب پشتیبان نجفی (حزب اتحاد ملت) دانست چرا که راهبرد نادرستی را انتخاب کردند. وی همچنین سوال مهم و قابل تاملی را مطرح می کند که چرا به نجفی در دولت دوم روحانی مسئولیتی داده نشده است؟!
کرباسچی همچنین به جلسه مشترک کارگزاران و اتحاد ملت در منزل عبدالله نوری که میانجی دو جریان بر سر همین داستان شده بود اشاره کرده و می نویسد: «دوستان حزب اتحاد ملت نیز پذیرفتند که دیگر بر تداوم شهرداری دکتر نجفی اصرار نکنند و البته گفتند که ما گمان میکردیم پرونده میراث فرهنگی بسته شده و این ماجرای تازهای نیست!» در واقع ما هر زمان مخالفت خود را با تصدی شهرداری از سوی دکتر نجفی بیان میکردیم در معرض حمله و هجمه قرار میگرفتیم. حال پس از این همه مصایب که بر سر اصلاحطلبی و شهرداری و نیز دکتر نجفی آمده، وقتی پرده از تاریخ برمیداریم متهم به هزار اتهام میشویم، چه رسد به آن زمان که این جریان در اوج بودند.»
کرباسچی همچنین گریزی به تلاشهای حزب اتحاد ملت برای شهردار نشدن محسن هاشمی می زند و می نویسد: «برخی دوستان که از آغاز با شهرداری محسن هاشمی مخالف بودند، همه همت خود را گذاشتند که نه در رقابت با دکتر نجفی که پس از او نیز محسن هاشمی شهردار نشود و حتی با وجود عدم تمایل اولیه دکتر نجفی به شهرداری تهران- به شهادت جلسه مشترک بنده و سیدحسین مرعشی با ایشان - او را به مقصد مطلوب خویش هدایت کردند و ایشان را از خاستگاه سیاسی و فکری خود دور ساختند تا با شهرداری نیابتی به نام دیگران و به کام یاران خویش برنده داستان باشند، غافل از اینکه «عرض ایشان میبرند و زحمت دیگران میدارند».
مرتضی الویری از اعضای شورای شهر تهران در توئیتی نوشت: «به عنوان رئیس موقت شورا در آن مقطع گواهی میدهم آن زمان هیچ نکته منفی از زندگی شخصی نجفی نه از طرف این فرد و نه از طرف نهادهای مسئول به شورا اعلام نشد.»
در ادامه اعلام بی اطلاعی های اعضای شورای شهر در این باره، این سخنان کرباسچی اما واکنش تند «محسن میردامادی»، از اصلاح طلبان با نفوذ و نزدیک به حزب اتحاد ملت را به همراه داشت. میردامادی در یادداشتی تند نوشت: «آنچه در مجموع این ماجرا جای تامل و تاسف دارد این است که اختلافات و کینههای شخصی آقای کرباسچی نسبت به آقای نجفی چقدر اهمیت داشته که دوست و همکار سی و چند ساله و همحزبی بیست و چند ساله خود را که امروز، بخشی به دلیل خطای خود و بخشی با سناریوئی که برای وی طراحی و اجرا شد، زمین خورده است شادمانه لگد می زند؟
میردامادی همچنین نوشت: «مسلما اگر دوستان کمترین اطلاعی از مسائل و ارتباطاتی که اخیرا در مورد آقای نجفی مطرح میشود داشتند با شهردار شدن وی مخالفت میکردند. با شناختی که از دوستان شورای شهر هست مسلما آنها هم همین گونه عمل میکردند. حال اگر آقای کرباسچی یا هر فرد طرف مشورت دیگری از این ماجرا اطلاع داشته و به گونهای هشدار و اطلاعات لازم را به اعضای شورای شهر نرسانده است، کاری کمتر از خیانت به اصلاحطلبان نکرده است.»
سوالی که محسن میردامادی مطرح کرده به نظر خود پر از ابهام است و قانع کننده به نظر نمی رسد. چرا که کرباسچی در آن زمان به صراحت با شهردار شدن نجفی مخالفت کرده و برای مخالفت خود نیز دلایلی داشت حتی اگر بخواهیم مخالفت کرباسچی را مغرضانه و خیانتکارانه به تعبیر میردامادی بنگریم، نباید دلایل و شواهد و دیدارها و هشدارهای وی به نجفی را نادیده بگیریم. به ویژه اینکه نجفی با توجه به حواشی به وجود آمده پس از شهردار شدن سه بار استعفا کرد در حالی که حزب پشتیبان وی تلاش کردند وی را در سمت شهرداری به هر نحوی حفظ کنند. این اصرار آنها بر شهردار ماندن نجفی و اصرار نجفی بر نماندن، اهداف و پشت پرده هایی داشت که تاکنون مبهم باقی مانده بود که شاید هنوز بخشی از آن آشکار شده است!
«محمود میرلوحی»، از اعضای حزب اتحاد ملت، و از اعضای شورای شهر تهران درباره سخنان کرباسچی مبنی بر اطلاع اصلاح طلبان از برخی حواشی در مورد آقای نجفی در زمان شهردار شدنش به خبرنگار سیاسی برنا گفت: « بنده قبول دارم که اطلاع داشتیم در مورد آقای نجفی حساسیت هایی وجود دارد نه اینکه خبر و اطلاع موثقی وجود داشته باشد. آقای کرباسچی و امثال وی برخی ادعا ها را مطرح می کنند باید منبع اطلاعات خود را بگویند و چرا این اطلاعات را به اعضای شورا ندادند. لذا اعضای شورا تا زمان استعفای آقای نجفی تا آنجایی که بنده اطلاع دارم در حد شایعه و در دوره استعفا، شایعاتی در مورد اقای نجفی شنیده بودند که این شایعات حتی به اطلاعات و خبر تبدیل نشده بود.»
بنابراین سخنان میرلوحی کمی متفاوت تر از بقیه است چرا که او می گوید اعضای شورای شهر شایعاتی درباره نجفی شنیده بودند که تنها به خبر تبدیل نشده بود! سوالی که در اینجا پیش می آید این است که چرا با وجود شنیده شدن برخی شایعات در مورد آقای نجفی و همزمانی این شایعات با استعفای او، اعضای حزب اتحاد ملت بر شهردار ماندن نجفی تاکید می کردند! مسلما دوستان نزدیک آقای نجفی به گفته کرباسچی نمی توانند بی اطلاع از برخی مسائل زندگی خصوصی او بوده باشند اما فکر می کردند خیلی نباید وارد زندگی شخصی ایشان شد.
به گفته یکی از اعضای حزب اتحاد ملت که خواست نامش فاش نشود: «هر دو یعنی آقای کرباسچی و آقای میردامادی راست می گویند اما یکی از آنها یعنی سخنان آقای کرباسچی به واقعیت نزدیکتر است اما یقینا طرح این مباحث، حداقل به این شیوه درست نبود.»
در شرایطی که جریان رقیب یعنی اصولگرایان در قبال ماجرای نجفی و اختلاف در جبهه اصلاح طلبان سکوت معناداری کرده اند و یا عناوینی با عنوان شلیک به قلب اصلاحات به کار می برند، نیاز است که اصلاح طلبان به ویژه دو جریان حزب اتحاد ملت و کارگزاران با یکدیگر بنشینند و گفتگو کنند. همانطور که میرلوحی از اعضای حزب اتحاد ملت در این باره گفته است: «تلاش می کنیم با آقای کرباسچی گفتگو کنیم چرا که ذهن مردم مجروح است و حادثه آقای نجفی سالها روح جامعه و جریانهای سیاسی را آزار خواهد داد. لذا باید تلاش کرد که این مشکلات ترمیم شود. تا آنجایی که بنده خبردارم بسیاری از کارگزارانی ها راضی نیستند به این بحث ها، تنش ها و اختلاف نظرها وارد شوند. در حادثه اخیری که رخ داد هر کس باید سهم خود را در هزینه این حادثه بپردازد و برای اصلاح جامعه و بهبود اوضاع تلاش کند. عقلانیت عمومی کارگزارانی ها نیز بر این است که نباید به این تنش ها و اختلاف نظرها دامن زده شود.» به ویژه اینکه برخی کارگزارانی ها از مصاحبه در این باره تاکنون امتناع کرده اند و ترجیح داده اند در این شرایط صحبت نکنند.
به هر حال باید گفت اصلاح طلبان در این شرایط بیش از آنکه بر طبل تنش و اختلافات بکوبند باید به این مسئله توجه کنند که بیش از هر زمان دیگری به وحدت و اتحاد نیاز دارند. به ویژه اینکه انتخابات مجلس را در پیش رو دارند و افزایش اختلافات منجر به تکرار اتفاقات سال 80 تا 84 خواهد شد. اشتباهی که اصلاح طلبان از آن به عنوان عبرت در کارنامه خود دارند. بهتر است این اختلافات و مشکلات، پشت درهای بسته و از طریق در میان گذاشتن و شنیدن نظرات درون گروهی توسط اصلاح طلبان به نتیجه ای عقلانی و وحدت نظر بیشتر منجر شود.