به گزارش پارس نیوز، 

شاه‌نقش‌هایش در تئاتر، سینما و تلویزیون توجه هر مخاطبی را به خودش جلب می‌کند. سفر اخروی خسرو شکیبایی به بیش از یک دهه می‌رسد ولی با دیدن «کیمیا»، «هامون»، «پری» و «حکم» که جزو آثار سینمایی این هنرمند به شمار می‌رود و «روزی روزگاری» و «خانه سبز» و دیگر هنرمندی‌هایش، به وجوه متمایز نقش‌آفرینی‌های شگفت‌انگیز این بازیگر غبطه می‌خورد چرا در 64 سالگی صحنه هنرمندی را تنها گذاشت. صحنه‌ای که مقدس است و یک عده دور از فضای هنر، آغوش باز کرده‌اند سودآوری را در دامنِ با صفا و زیبای هنر و هنرمندی بدست آورند. متأسفانه امروز هنر پاک و صادق گرفتار آلودگی و تیرگی فضای تجاری شده است و جای امثال بازیگران وزینی چون خسرو شکیبایی این روزها بیشتر احساس می‌شود.

شکیبایی اولین تصویر نمایشی شهید مدرس

شاید این بازیگر را بیشتر سینمایی و تئاتری بشناسند اما اولین بازیگری که در تلویزیون نقش آیت‌الله مدرس را بازی کرد، نامش خسرو شکیبایی بود. قدرت بیان این بازیگر و نزدیک شدن او به این چهره تاریخی، تصویری ماندگار از او به جا گذاشت. یکی از مسائلی که باعث شد بازی شکیبایی در این نقش بیشتر به چشم بیاید، مونولوگ طولانی و معروف مدرس با بازی او در مجلس بود. هوشنگ توکلی، کارگردان سریال هم در جایی تعریف کرده: «شکیبایی مونولوگی طولانی و 20 دقیقه‌ای را حتی بدون یک بار کات دادن و قطع فیلمبرداری بازی کرد.» نکته مهم اینجاست که «مدرس» با وجود اینکه یک تئاتر تلویزیونی بود اما بسیار دیده شد و عنوان پرمخاطب‌ترین سریال آن دوران را به خودش اختصاص داد و هیچ‌وقت خسته‌کننده به نظر نرسید.

شکیبایی و سریال‌های تلویزیون

البته شکیبایی در سال 1354 به دعوت محمدرضا اصلانی در سریال «سمک عیار» ایفای نقش کرد و پس از آن در سریال‌هایی چون لحظه، کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر و در کنار هم به ایفای نقش پرداخت. این شب‌ها تلویزیون سریال «تفنگ سرپر» را شب‌ها تکرار می‌کند و مخاطبین شاهدِ نقش‌آفرینی برجسته و هنرمندان خسرو شکیبایی هستند. آخرین نقش‌آفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالم‌زاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانه‌ای برای زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.

بعد از «هامون» بازیگر «روزی روزگاری» شد

خسرو شکیبایی با تجربه بازی در «مدرس»، بعد از بازی در «هامون»، دوباره به تلویزیون آمد و در «روزی روزگاری» بازی کرد. امرالله احمدجو این نقش را برای جمشید هاشم‌پور نوشته بود و حتی فیلمنامه را هم در اختیار او گذاشته بود اما نهایتاً امکان همکاری فراهم نشد و به او پیشنهاد داده‌اند به خاطر بازی درجه یک شکیبایی در «هامون» از او دعوت به همکاری کند. خود احمدجو جایی تعریف کرده که «خسرو دو ماه طول کشید تا جلوی دوربین بیاید. در تمام این مدت او با گریم سرصحنه می‌آمد و تماشاچی بود. مدام فیلمنامه دستش بود و مدام می‌خواند، تا جایی که اشرافش از من بر فیلمنامه بیشتر بود.»

جایش خالیست و از این خلأ رنج می‌برم

کارگردان سریال «روزی روزگاری» به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: از روزی که خسرو را در لوکیشن «روزی روزگاری» دیدم و هنرمندی‌اش حالم را خوب می‌کرد به خودم گفتم دوست دارم در هر کارِ من خسرو باشد. جایش خیلی خالیست و از این خلأ احساس آزردگی دارم. فوتِ خسرو باعث شد تا شبیه به او را در جایی نیابم؛ همیشه گفته‌ام ای کاش بیشتر از ذوقِ بازیگری، از اخلاق و شخصیت کم‌نظیرش بهره می‌بردیم.

شکیبایی عاشقانه در خدمت بازیگری بود

وی با اشاره به اینکه خسرو شکیبایی راه چند ساله را یک شبه طی کرد،‌ گفت: دیر به دنیای بازیگری آمد اما راه چند ساله را یک شبه طی کرد. به معنای واقعی سوپراستار بود واقعاً این لقب زیبنده و شایسته نام خسرو شکیبایی است. عشق و پشتکار و اخلاق ویژگی‌های ذاتی این بازیگر بود؛ من اعتقاد دارم امروز اگر کسی می‌خواهد در سینما، تئاتر و تلویزیون خسرو باشد باید استعداد، عشق، پشتکار و تجربه را توأمان داشته باشد. عشق بازیگری و با همه وجود در خدمت بازیگری بودن رسمِ واقعی شکیبایی بود.

دست و پایمان می‌لرزید خسرو در «خانه سبز» بازیگر است

بدون هیچ‌شکی، درخشان‌ترین نقش خسرو شکیبایی در تلویزیون، همان رضای محبوب «خانه سبز» بود. این نقش نقطه عطف جدیدی در کارنامه بازیگری شکیبایی به شمار می‌رفت و باعث شد بعد از «هامون» یک بار دیگر با رفتار و احساسات و بغض‌ها و دیالوگ‌های ارزشمندش در ذهن مخاطبان ماندگار شود و برای همیشه در خاطرات آن‌ها بماند. بیژن بیرنگ کارگردان این سریال تلویزیونی، گفت: وقتی خسرو شکیبایی به سریال «خانه سبز» آمد، یک سوپراستار معروف بود. وقتی بازی می‌کرد دست و پای ما می‌لرزید که آقای شکیبایی در سریال ما بازی می‌کند. او واقعاً به کار، جملات، مفاهیم، بازی و کارگردانی معتقد بود.

چرا برخی ماندگارند و برخی فراموش می‌شوند؟!

این کارگردان سریال «خانه سبز» به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: این روزها خیلی به این مسئله فکر می‌کنم چرا برخی از آدم‌ها ماندگار می‌شوند و برخی نمی‌شوند. برخی‌ها می‌آیند و می‌روند و برخی اصلاً اتفاقی بوجود نمی‌آورند. یک جمله دارم زندگی مثل یک صبح روز برفی است که صبح از خواب پا می‌شویم برف همه‌جا را پوشانده و همه چیز یک دست است. آدم‌ها شروع می‌کنند روی این برف‌ها راه می‌روند و بعد هرکسی جای پای خودش را روی این برف می‌گذارد و در واقع روی زندگی می‌گذارد. برخی از جای پاها عمیق‌ترند و اگر برف هم آب می‌شود و می‌رود هنوز آن جای پاها روی زمین پیداست.

متأسفانه امثال خسرو شکیبایی کم هستند

وی افزود: به نظرمن هنر همچنین مقوله‌ای است اولا روی انسان‌های حقیر نمی‌توان کاخ نخوت و بزرگی بنا کرد، در واقع نمی‌توان روی انسان‌های کوته‌نظر و سطحی، بزرگ‌، اندیشید. اما برخی از آدم‌ها از وقتی بدنیا آمده‌اند، بزرگ هستند. برخی از آدم‌ها مقرب درگاه خداوند هستند. خدا دوستشان دارد و برخی از آدم‌ها قدرشناس این دوست داشتن، دوست‌داشته شدن از طرف خداوند هستند. خسرو شکیبایی یکی از همین آدم‌هاست. متأسفانه زیاد نیستند که راحت پیدایشان کنیم.

هر روز می‌گذرد بیشتر دلتنگش می‌شوم

بیرنگ با اشاره به اینکه هر روز می‌گذرد جای خالی خسرو بیشتر حس می‌شود، خاطرنشان کرد: مسئله بازیگری، توانایی بازیگری و استعداد نیست. چون این ویژگی‌ها و شاخصه‌ها را حتما خداوند به یک کسی داده و به هرکسی در شرایط خودش و برمبنای توانایی‌اش حتما این موهبت‌ها را ارزانی می‌دارد. مسئله چیز دیگری است به نظرم می‌آید آن شعوری است که یک انسان با زندگی کردن در دنیا نه با خواندن و نه با دیدن با زندگی کردن بدست می‌آورد که در وجودشان نهادینه می‌شود؛ مثل داشتن معرفت و انسانیت و همچنین داشتن عدالت و برخورداری از انصاف؛ این‌ها چیزهایی نیست که خداوند به راحتی به آدم‌ها بدهد. خسرو شکیبایی یکی از این آدم‌هاست هر روز می‌گذرد جای خالی‌اش بیشتر حس می‌شود و بیشتر دلتنگش می‌شوم.

چرا خسرو از یاد نمی‌رود؟

کارگردان «خانه سبز» در خصوص ماندگاری نام و یاد امثال خسرو شکیبایی، تصریح کرد: این همه هنرمند داشتیم آدم‌های بزرگ، فخار و قادری بودند که آثار بزرگی هم برای سینما و تلویزیون ما به یادگار گذاشتند. اما بعد از گذشت یک سال سفر و هجرت اخروی‌شان، خاطراتشان آرام‌آرام فراموش می‌شود. ولی خسرو شکیبایی 11 سال است سفر کرده و فراموش نمی‌شود. چرا این آدم از یاد نمی‌رود؟ حتی بسیاری اصرار دارند هنوز ابعاد مختلف این بازیگر موشکافی شود. این‌ها غیر از لطف خداوندی است که حضرت حق به یک انسان داشته و آن آدم قدرشناسش بوده است.

هیچ‌‌وقت ماندگار نخواهند بود

وی در خاتمه افزود: خسرو شکیبایی یک رویداد و تفکر و اعتقاد هنری به شمار می‌رود. زیرا این قسم هنرمندان به خاطر تفکر و جهان بینی‌شان ماندگار می‌شوند. هنر غیر از جهان‌بینی نیست و در حقیقت وسیله‌ای است که خداوند به کسی این توانایی را داده بتواند جهان‌بینی‌اش را بیان کند. آدم‌هایی که جهان‌بینی ندارند و حرفی برای گفتن ندارند ناسپاسند نسبت به استعدادی که خداوند به آن‌ها داده و مطمئن باشید هیچ‌وقت ماندگار نخواهند بود.

خسرو شکیبایی در مرور زمان

خسرو شکیبایی در هفتم فروردین‌ماه سال 1323 در کرمان به دنیا آمد. در شناسنامه نامش «خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان او را «محمود» صدا می‌کردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او 14 ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او پیش از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفه‌هایی چون خیاطی و کانال‌سازی و آسانسورسازی کار می‌کرد. در 19 سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفه‌ای بازیگر تئاتر شد. وی فارغ‌التحصیل بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال 1342 با بازیگری تئاتر آغاز کرد، 5 سال بعد یعنی در سال 1347 وارد حرفه دوبلوری شد.

شکیبایی فعالیت هنری خود را از سال 1342 با بازیگری تئاتر آغاز کرد. در 19 سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفه‌ای بازیگر تئاتر شد. از جمله نمایش‌هایی که وی در آن‌ها ایفای نقش کرده ‌است، می‌توان به سنگ و سرنا، همه پسران من، شب بیست و یکم و بیا تا گل برافشانیم اشاره کرد. او چندین نمایش تلویزیونی مانند فیزیکدان‌ها و هنگامه شیرین وصال را هم در کارنامه دارد.

شکیبایی نخستین بار در سال 1353 در فیلم کوتاه و 16 میلی‌متری «کتیبه» به کارگردانی فریبرز صالح مقابل دوربین رفت. در سال 1361 در حالی که مشغول بازی در نمایش «شب بیست و یکم» بود، مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، 1361) به سینما آمد و تا سال 1368 نقش آفرینی‌هایی کرد. از جمله در فیلم‌های دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما پس از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی-1368) بود که نام خسرو شکیبایی بر سر زبان‌ها افتاد. او برای بازی خود در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر»، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.

او برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش، 1373) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود. شکیبایی آخرین جایزه‌اش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد.

شکیبایی در ساعت 4 صبح جمعه 28 تیرماه 1387 در سن 64 سالگی در اثر بیماری عارضه قلبی در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد؛ او مدت‌ها از عارضه دیابت رنج می‌برد.