نظر امام خامنه‌ای درباره «قمه‌ زنی» چیست؟


رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: به نظر ما قمه‌ زنی یک خلاف شرع قطعی بود و هست.

حضرت آیت‌ الله خامنه‌ ای در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۳ در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری بیاناتی را ایراد فرمودند.

مشروح سخنان مقام معظم رهبری در این دیدار به شرح زیر است:

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم

اولاً خوش‌آمد عرض می کنیم به آقایان محترم و خدای متعال را شکر می کنیم که توفیق داد این مجلس معظم و مهم در نوبتی دیگر اجتماع خود را تشکیل دهد و اعضای آن درباره‌ مسائل مورد اهتمامِ خودشان بحث کنند. از بیانات نصیحت‌آمیز و بسیار مهم جناب آقای مشکینی (دامت‌برکاته) و گزارشی هم که جناب آقای امینی ارائه فرمودند، تشکر میکنیم.

همان‌طور که حضرت آیةاللَّه مشکینی اشاره کردند، این جلسه حقیقتاً یک جلسه‌ استثنایی است؛ هم به‌خاطر ترکیب این مجموعه که علما و بزرگان دین و بسیاری از مسئولان بخشهای مختلف و بعضی مسئولان بالای کشور در آن مجتمع‌اند، و هم به‌خاطر این‌که این مجموعه‌ با این خصوصیات را مردم انتخاب کرده‌اند؛ این نکته‌ خیلی مهمی است. مردم با رأی خود، شما را در این مجموعه برای یک مقصد و مسئولیت بسیار مهم - که هیچ مرکزی در کشور بدیل این مجموعه برای آن مسئولیت نیست - گرد آورده‌اند؛ و آن عبارت است از تعیین رهبری نظام و مراقبت از صحت مسیر رهبری در طول زمان.

با این ایده و این انگیزه، مردم این مجموعه را که مورد اعتمادشان قرار گرفته است، انتخاب کرده‌اند؛ لذا این مجلس، هم از جهت منتخب مردم بودن و هم از جهت حائز بودن بسیاری از خصوصیات بالا و والا، یک مجلس استثنایی است.

راجع به دو سه نکته‌ ای که حضرت آقای امینی در بیاناتشان اشاره فرمودند - که من بیانیه‌ پایانی اجلاس را هم که ملاحظه کردم، دیدم همین نکات در آن به نحو اشاره و کوتاه مندرج است - جمله‌ کوتاه و گذرایی عرض کنم.

راجع به مسأله‌ پیشگیری از حوادث، اشکال بر متصدیان این کار وارد است. البته نمی شود گناه زلزله و برف و سیل را به گردن کسی گذاشت؛ اما می شود از مسئولان توقع داشت که تدبیر امر را به نحوی بکنند که خسارت این حوادث هرچه کمتر و خفیف‌تر شود و کار جبرانی و علاج در برابر این حوادث هم آسان گردد. فکرهایی شده است، سفارش‌هایی شده است، گردهماییهایی برای همین منظور برپا شده است؛ ولی باید سرعت عمل بیشتر از این باشد.

البته در زمینه‌ بافت های فرسوده و آسیب‌پذیر کارهایی را شروع کرده‌اند؛ این بافت ها هم در ظرف ده سال و پانزده سال به‌وجود نیامده؛ متأسفانه اینها کیفیت ساخت‌وسازِ بومی و سنتی ماست. خوشبختانه الان راه دسترسی نسبت به سابق خوب‌تر و آسان‌تر است؛ هم فرودگاه هست، هم راه‌های زمینی هست - که این هم از برکات انقلاب و زحمات مسؤولان است - درعین‌حال ما هم این ایراد را داشتیم و داریم و تذکر داده‌ایم و باز هم تذکر خواهیم داد و تأکید خواهیم کرد.

مسأله‌ عزاداری ها هم که اشاره کردند، مطلب بسیار مهمی است و تا حدود زیادی متوجه به خود ماست. شکی نیست که در مواردی در عزاداری ها حرف های غیرواقعی و غلط و خرافی گفته می شود؛ لیکن اگر فرض می کردیم هیچ حرف غلطی هم به آن معنا بیان نشود، اما وقتی حرف صحیح ولی سست و بدون استناد به یک مدرکِ درست گفته شود، یا حرفی که ایمان مردم را متزلزل کند و در باور مخاطبان نگنجد، گفته شود، این هم مضر است.

امروز ما این همه در کشور مسأله داریم. یک منبر تبلیغاتیِ بسیار مهم عبارت است از همین جلسات حسینی و حسینیه‌ها و سینه‌زنیها و دستجات مذهبی. از این منبر، والاترین معارف و فوریترین و لازم‌ترین مطالب را می شود بیان کرد؛ اما اگر ما این را به چیزهای موهوم یا موهون مصروف کنیم، به‌هیچ‌وجه مصلحت نیست.

حرف، حرف درستی است؛ حرف امروز هم نیست؛ حرف همیشگی ماست؛ منتها یک نکته در این‌جا وجود دارد که باید به آن توجه شود. شنیده‌ایم و در مواردی دیده‌ایم که کسانی به این عیب، بلکه به این خطر توجه کرده و آن را بیان کرده‌اند. طبعاً ذهنهای بعضی کشش ندارد این معنا را درک کند؛ در مقام عمل هم به این کار عادت کرده‌اند؛ این خیلی مهم نیست؛ این قابل اثرگذاری است؛ اما ناگهان از نقطه‌ ای از دل روحانیت و از مراکز معتبر روحانیت ندای تأییدی از آن کارِ غلط بلند شده؛ این را علاج کنید؛ والّا بیان کردن، توجیه کردن و تشر زدن دشوار نیست.

این‌طور نباشد که وقتی مطلب حقی در مرکزی گفته می شود و مسئول و روحانیِ روشنفکر و آگاهی آن را بیان می کند، ناگهان با این توهم یا با این وسوسه که اصل عزاداری امام حسین زیر سؤال برده شد، جریانی درست شود؛ کمااین‌که ما دیدیم در قضیه‌ قمه‌ زنی همین‌طور شد. به نظر ما قمه‌ زنی یک خلاف شرع قطعی بود و هست؛ این را ما اعلام کردیم و بزرگانی هم حمایت کردند؛ اما بعد دیدیم از گوشه و کنار کسانی در جهت عکس این عمل می کنند! اگر قمه‌ زنی اشکال هم نداشته باشد و حرام هم نباشد، واجب که نیست؛ چرا در جاهایی برای این چیزهای بعضاً خرافی انگیزه وجود دارد؟

آنهایی هم که جنبه‌ خرافیِ محض ندارد، لااقل این مقدار هست که در دنیای امروز، در ارتباطات امروز، در فرهنگ رایج جهانی امروز، در عقلانیاتی که امروز در داخل خانه‌های ما و بین جوانان و دختران و پسران ما رایج است، عکس‌العمل نامناسب ایجاد خواهد کرد. اینها از بیّنات شرع نیست که ما بگوییم چه دنیا بپسندد، چه نپسندد، ما باید اینها را بگوییم؛ حداقل اینها چیزهای مشکوکٌ‌فیه است. برای این موضوع فکری بکنید و کاری انجام دهید. این هم با اشاره‌ ای که شما در بیانیه اجلاس کردید، به‌دست نمی‌آید.

من در جلسه‌ اجلاس قبل هم عرض کردم که شما درباره‌ این‌گونه موضوع‌ها قطعنامه صادر کنید. مجلس خبرگان یک مجلس معتبر و باعظمت است؛ این‌همه شخصیت در این مجلس جمع شده‌اند؛ درباره‌ موضوعی که به نظرتان مهم می‌آید، قطعنامه صادر کنید تا پخش شود؛ لااقل مردم ایران بدانند که نظر شما نسبت به فلان مسأله این است؛ گیرم بعضی عمل بکنند یا نکنند. این نکته را ما در جلسه‌ قبل گفتیم، آقایان هم استقبال کردند؛ اما در این اجلاس هم به آن عمل نشد!

البته مسأله‌ چهارشنبه‌ سوری یک مسأله‌ دیگر است و برخورد دیگری را می طلبد؛ لیکن درباره‌ این دو مسأله‌ روشن و واضح - یکی بلایای طبیعی و لزوم رسیدگی و امداد و پیشگیری مسئولان؛ به‌طوریکه تلفات انسانی و خسارت های مالی آن کم شود، و دیگری مسأله‌ عزاداری‌ها - می توانید قطعنامه صادر کنید و این را از رهبری بخواهید - اشکالی ندارد - از مسؤولان بخواهید. مسأله عزاداری ها از موضوعات کاملاً متناسب با شماست؛ زیر این مسأله را امضاء کنید و نشان دهید که نسبت به این قضیه نظر و اهتمام دارید و می خواهید این کار صورت بگیرد.

چند جمله‌ ای هم راجع به مسائل جاری عرض کنم. البته همان‌طور که به من اطلاع داده شد، آقایان هم در نطق‌های پیش از دستور خود بحمداللَّه به مسائل جاری توجه کرده‌اند. امروز مسأله‌ اساسی کشور، چالش انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است با دشمنانی که از نحوه‌ برخورد آنها می شود فهمید که سراسیمه‌اند. این را عرض بکنیم که برخورد تبلیغاتی و سیاسیِ امروز آمریکا و غرب با جمهوری اسلامی ایران - که لحن آن تند و همراه با پرخاشگری است - نشانه‌ی قدرت دشمن نیست؛ نشانه‌ی ناتوانی دشمن از برخورد با شجره‌ طیبه‌ ای است که ریشه دوانده و تنه برافراشته و شاخ و برگ پیدا کرده است.

علت اساسی هم این است که در دنیای مادی و در نظام بین‌المللیِ مبتنی بر بیخدایی و ماده‌گرایی، اگر یک واحدِ خدایی و متکی بر مبانی توحیدی حضور پیدا کرد، اینها با هم ناهمخوانی خواهند داشت؛ این چیز قهری و طبیعی است؛ مثل این است که با مهندسی و سلیقه‌ خاصی منطقه‌ای را خطکشی کنند، ولی کسی که مثلاً سوار تراکتوری است و این خطکشی را قبول ندارد و دارد در جایی دیگر به آن شکلی که صحیح می داند، حرکت می کند، خطکشی های اینها را به هم بزند و محاسبات اینها را به هم بریزد.

دعوا بر سر اسلام است؛ بر سر اشخاص و نوع نظام حکومتی و مردم‌سالاری نیست؛ والّا امروز غرب میداند که در این منطقه یکی از مردمیترین نظام‌ها، نظام جمهوری اسلامی است؛ این قابل انکار نیست. نظام جمهوری اسلامی که از صدر تا ذیل، همه‌ کارهایش متکی و مستند به آراء مردم است، شخصیت‌های اثرگذارِ درجه‌ی اولش منتخبان مردمند و حضور و حمایت و عواطف مردم پشتوانه‌ اساسی آن است، از لحاظ برخی از ابعاد مردمی بودن، در دنیا - نه فقط در منطقه - بی‌نظیر است.

حتی اغلب دمکراسی های رایج دنیا هم این‌طور حمایت مردمی و انبوه دلها را پشت سر خودشان ندارند، ولی ما بحمداللَّه داریم؛ این را دشمن هم دارد میبیند. بنابراین مسأله این است که وقتی تفکر اسلامی و پایه‌ اسلامی به مرحله‌ عمل رسید و بنا شد نظام حکومتی تشکیل دهد، این با خطکشی ها و محاسبات رایج نظم مادی جهان ناسازگاری خواهد داشت؛ این چیز قهری و طبیعی است. هر قدر هم ما ظواهر سیاسی را درست کنیم و تنش‌زدایی و امثال آن را مطرح کنیم، مشکل اساسی آنها را از بین نمی‌برد.

این را هم می دانند که این نظم نوین اسلامی منحصر به یک کشور نخواهد ماند؛ چون جامعه‌ی اسلامی یک جامعه‌ بزرگ است. الان تقریباً یک و نیم میلیارد نفر جمعیت مسلمانان است و ده‌ها کشور اسلامی وجود دارد؛ همه‌ اینها در اصول و مبانی با جمهوری اسلامی مشترکند. اهواء و عواطف ملتها طرفدار جمهوری اسلامی است - اینها را می دانند - و می دانند که اگر این نظام توانست خود را از زیر بار مشکلات خلاص کند و سر بکشد و صدای خودش را به دنیا برساند، آن‌وقت این الگو در نقاط دیگری از جهان هم - که برای آنها بسیار مهم است - تأثیراتی برخلاف میل آنها خواهد گذاشت.

در واقع عصبانیت آنها از اسلام و نظم اسلامی و حرکت اسلامی است. شما ملاحظه کنید؛ در ده، پانزده سال اخیر ما شاهدیم که برنامه‌هایی در کشور به‌وسیله‌ دولتها انجام گرفت؛ برنامه‌های خوبی هم بود.

عناوین مورد مطالبه و اهتمام دولتها چیزهایی است که در عرف جهانی هم برای پیشرفت یک کشور مطرح است؛ مثل دانش، فناوری، توسعه، برنامه‌های پنج‌ساله، سرمایه‌گذاری خارجی، تنش‌زدایی؛ حرف هایی که ما در این سالها بر زبان آورده‌ایم و همه هم گفته‌اند؛ یعنی مخصوص بخشی از مجموعه‌ نظام نیست؛ از رهبری تا دولتها و مسؤولان، اینها را مکرر بیان کرده‌اند؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که نظام جمهوری اسلامی در قالب این سرفصل‌ها به سمت توسعه پیش می رود. این پیشرفت‌ها طبعاً برای طراحان و سیاستگذاران و راهبردسازانِ سیاست‌های بین‌المللی و جهانی و استعماری تا حدودی امیدزاست. آنها فکر می کنند که نظام جمهوری اسلامی هم بالاخره در همان خط توسعه‌ متعارف و معمولِ مطرح و طراحی شده‌ از سوی خود آنها وارد شده.

مثلاً وقتی مسأله‌ تجارت جهانی و ورود به بازارهای جهانی مطرح می شود، این امید در آنها به‌وجود می‌آید که شاید بناست نظام اسلامی هم بتدریج در نظام بین‌المللیِ مادی حل شود؛ که اگر چنین اتفاقی بیفتد، همه‌ محاسباتش در اختیار آنهاست. فرض بفرمایید اگر کشوری وارد سازمان تجارت جهانی شد، دست غالب و قوی در سازمان تجارت جهانی مال آنهاست؛ سیاستگذاری مال آنهاست، انتفاع بیشتر متعلق به آنهاست؛ حالا گیرم سودی هم گیر فلان کشور یا دولت بیاید؛ اما آنها هستند که محاسبه می کنند. در زمینه‌ سیاست‌های گوناگون جهانی هم همین‌طور است؛ گویا بتدریج این امید در آنها به‌وجود آمده بود.

البته بعضی از اظهارات داخلی هم این امید را در آنها تقویت میکرد؛ چه در زمینه‌های فرهنگی، چه در زمینه‌های سیاسی، چه در زمینه‌های اقتصادی. این‌که نظام اسلامی به‌عنوان یک معترض، و به قول خود حضرات، به‌عنوان اپوزیسیون نظام جهانی، در نقطه‌یی از دنیا - که خیلی هم حساس است - ظاهر شده بود، در واقع این را کمرنگ می کرد.

ناگهان سند چشم‌انداز بیست‌ساله به عنوان سیاست‌های نظام و مطالبات و سیاست‌های رهبری مطرح می شود؛ آن‌وقت در پیشانیِ این چشم‌انداز، این‌طوری می‌آید که «ایران کشوری است توسعه یافته»، تا می رسد به این‌جا: «با هویت اسلامی و انقلابی و الهام‌بخش در جهان اسلام». معلوم می شود خواب آشفته‌ ای که در دل آنها امید به‌وجود آورده بود، خواب بیتعبیری است. یعنی همه‌ برنامه‌های پنج ساله‌ ای که از سال ۱۳۸۴ شروع خواهد شد و بر اساس سند چشم‌انداز بیست‌ساله خواهد بود، باید در این خط و در این جهت باشد؛ همه باید اسلام انقلابی و ایران اسلامی را به معنای واقعی کلمه دنبال کنند و در جهان اسلام الهام‌بخش باشند.

ما مایل نیستیم در دنیای اسلام منزوی باشیم، و منزوی هم نیستیم و نخواهیم شد. انزوا به معنای دیپلماتیک و رایج آن در دنیا، آن‌چنان مضر نیست که انزوای از ملتها مضر است. امروز امریکا به حسب ظاهر منزوی نیست؛ حضور سیاسی و حتی حضور نظامی او در همه جای این منطقه محسوس است؛ اما در حقیقت منزوی است؛ چرا؟ چون ملتها که تعیین‌کننده و تصمیم‌گیرنده‌اند، همه از حضور امریکا و سیاستهای آمریکا متنفر و بیزارند؛ این انزوا مضر است. جمهوری اسلامی در دنیای اسلام این انزوا را ندارد.

شما الان هر جای دنیای اسلام بروید، خواهید دید که مردم دلهایشان برای جمهوری اسلامی می تپد؛ این واقعیت است. سفر اخیر رئیس جمهور محترم ما به بوسنی، یک نمونه است. مگر ما با بوسنی چقدر ارتباط مردمی داریم؟ مگر مردم بوسنی چقدر به این‌جا آمده‌اند؟

بعد از قرارداد دیتون و خاتمه‌ی جنگ های بالکان، آن همه علیه ایران در آن‌جا تبلیغات و فعالیت شده بود؛ عوامل جمهوری اسلامی را از آن‌جا بیرون کردند، به آنها توهین کردند، در تبلیغاتشان آنها را متهم کردند و همه چیز راجع به آنها گفتند؛ درعین‌حال مردم بوسنی از رئیس جمهور ما آن‌گونه استقبال کردند. ایشان می گفتند در برف سنگین سارایوو - که شاید تا نزدیک زانوی انسان برف باریده بود - مردم در خیابانهای شهر اجتماع متراکمی کرده بودند تا رئیس جمهوری اسلامی ایران را ببینند.

ایشان می گفتند به کتابخانه‌ غازی خسروبیک رفتیم - که بنده هم زمان ریاست‌جمهوری به آن‌جا رفته بودم - تقریباً ۴۵ دقیقه بازدید ما طول کشید؛ اما وقتی برگشتیم، دیدیم مردم هنوز آن‌جا ایستاده‌اند. در مسجدِ آن‌جا مردم اجتماع متراکمی کرده بودند و برای خوش‌آمدگویی به رئیس جمهوری اسلامی ایران، به زبان فارسی سرود میخواندند! این استقبال مربوط به اشخاص نیست.

من از سفر الجزایر برگشته بودم و منظره‌یی را که در آن کشور دیده بودم، برای امام تشریح کردم و گفتم این استقبال مربوط به شخص من نبود؛ تکریم شما بود. الان هم نه شخص من، نه شخص آقای خاتمی، نه هیچکدام از مسئولان کشور که به دیگر کشورها می روند و این‌گونه مورد استقبال قرار می گیرند، مورد نظر نیستند؛ مردم اشخاصِ ماها را نمی شناسند؛ شاید اسم ما را بدانند، اما انقلاب و امام را می شناسند؛ همان شخصیتی که مثل خورشید در آسمان دنیای اسلام می درخشید و همه - چه دشمن ها می خواستند، چه نمی خواستند - آن را لمس میکردند. الان هم نمودار و برگه‌یی از آن شخصیتِ ممتاز را مشاهده میکنند. شما هرجا بروید، وضعیت همین‌گونه است.

یکی از مسئولان ما - یادم نیست آقای رئیس جمهور بود یا کس دیگری - به یکی از کشورهای عربی رفته بود و از او استقبال خوبی کرده بودند. من گفتم شما به هر کدام از کشورهای عربی بروید، قضیه همین است؛ اگر به مصر بروید، اجتماع مردم از همه‌جا بیشتر خواهد بود؛ به سودان بروید، همین‌طور است، به دیگر کشورها بروید، همین‌طور است؛ البته مشروط بر این‌که دولتها مانع نشوند.

امروز در سرتاسر دنیای اسلام، جمهوری اسلامی مطرح است؛ علت هم این است که بر سر حرف و شعار اصلی خود - که اسلام است - ایستاده است. آمریکایی ها وقتی سند چشم‌انداز منتشر می شود و می بینند چشم‌انداز بیست‌ساله عبارت است از پدید آمدن یک کشور پیشرفته‌ طراز اول در منطقه از لحاظ فناوری و دانش، با جهتگیری و باطن و روح اسلامی و انقلابی و اثرگذار و الهام‌بخش در دنیای اسلام، درصدد مقابله برمی آیند البته اینها نمی توانند با اسلام مقابله کنند.

دیدم که آقایان خبرگان در نطق‌های پیش از دستور، راجع به خاورمیانه‌ بزرگ هم صحبت های درست و خوبی کرده بودند. مسأله‌ خاورمیانه‌ بزرگی یک آرزوی امریکایی است. خاورمیانه‌ بزرگی که آنها می گویند، یعنی کشوری بزرگ در خاورمیانه به مرکزیت اسرائیل.

البته منظور آنها این نیست که یک دولت واحد تشکیل شود؛ نه، همین دولت هایی که در مرزهای جغرافیاییِ کنونی قرار دارند، باشند؛ منتها دولت هایی که توی مشت آمریکایی ها باشند؛ مردم بظاهر آنها را انتخاب کرده باشند، اما آمریکایی ها خواسته باشند؛ همان‌طور که در ماه‌های اخیر در اوکراین و گرجستان اتفاق افتاد.

آنها می خواهند اسرائیل در این منطقه‌ی پُربهره و پُر از سرمایه‌های طبیعی، بشود یک مرکز برجسته؛ نماینده و پایگاه تمدن مادی غرب دست و پایش را در این کشورها باز کند؛ از کارگر ارزان آنها استفاده کند، از پول های آنها استفاده کند، اقتصاد خودش را گسترش دهد، کشاورزی خودش را توسعه دهد و در واقع خودش را تغذیه کند؛ مثل درختی که ریشه‌اش وارد خانه‌ همسایه میشود و از آن‌جا تغذیه میکند، که در واقع میوه‌ درخت مال صاحب آن خانه است.

طرح از نیل تا فراتی که یک وقت اعلام کردند میخواهند با سرپنجه‌ قدرت نظامی آن را به‌دست بیاورند، در واقع الان می خواهند با سرپنجه‌ قدرت سیاسی و اقتصادی آن را به‌دست بیاورند. البته قطعاً به این هدف نخواهند رسید؛ نه آمریکایی ها و نه صهیونیست‌ها و غاصبان فلسطین.

ملت ها بیدارند. ما باید بیدار باشیم. جمهوری اسلامی باید بیدار باشد. بیداری ما یک شعار نیست؛ باید حواسمان جمع باشد. در تعیین دولتها، در انتخاب رئیس جمهور - که تا زمان برگزاری انتخابات، چند صباح دیگر بیشتر باقی نمانده - و در گزینش کسانی که در صحنه‌ی سیاسی کشور بناست فعالیت کنند، باید حواسمان جمع باشد.

هر یک از اشخاص و شخصیت‌ها و مسؤولانی که در رأس یک مجموعه‌ کاری قرار دارند، تعیین‌کننده‌اند؛ هم ایمان آنها، هم عزم و اراده‌ آنها، و هم کاردانی و کفایت آنها تعیین کننده است. فرض بفرمایید اگر راجع به فلان مسأله‌ فرهنگی ایراد دارید، یا اگر به فلان مسأله‌ فنی کشور ایراد دارید، همه‌ی اینها برمی گردد به مدیریت‌های گوناگون؛ نه فقط مدیریت در رأس و بالا؛ نه، گاهی مدیریت بالا خوب است، منتها مدیریت‌های متوسط و میانی - که اِشراف و نظارت مسئولان عالیرتبه بر کار آنها لازم است - گاهی نمی گذارند کار به نتیجه‌ مطلوب برسد بنابراین، این گزینش‌ها تعیین‌کننده است. در این زمینه‌ها باید با احساس مسئولیت و ملاحظه‌ جوانب و با چشم باز و بصیرتِ کامل وارد شد.

در رأس کار باید کسانی قرار بگیرند که ایمانشان به اسلام و انقلاب و ارزشهای اسلامی و انقلابی در حد کافی باشد؛ در ارزش های اسلام تردید نداشته باشند و توان و نشاط و قدرت تحرک و پیگیریشان متناسب با این‌همه کاری باشد که جمهوری اسلامی دارد، تا ان‌شاءاللَّه کشور جلو برود.

این کارها، کارهای چند نسلی است. مقاصد و نتایجی که مورد نظر ماست، انتظار نداریم حتماً در زمان کوتاهی تحقق پیدا کند؛ لیکن توقع داریم که تحرکی به‌وجود بیاید و احساس پیشرفت بشود. انسان یک راه را در ظرف یک ساعت طی می کند، یک راه را در ظرف بیست و چهار ساعت طی می کند؛ اما آن راهی هم که در بیست و چهار ساعت باید طی شود، انسان باید ساعت اول احساس کند که به‌قدر یک ساعت پیش رفته است.

ما در همه‌ زمینه‌ها احساس حرکت و پیشرفت را توقع داریم؛ هم در زمینه‌های اقتصادی، هم در زمینه‌های فرهنگی، هم در زمینه‌های ارزشی، هم در زمینه‌های علمی، هم در زمینه‌ پیشرفت علم و عمق علمی و دریدن حجاب علمییی که مانع می شود از این‌که کشورهایی از قبیل کشور ما به نقاط اصلیِ علمی و شکستن مرزهای دانش و پیش رفتن، دسترسی پیدا کنند؛ که خوشبختانه در زمینه‌ اخیر، کشور ما از جهت خوب بودن، جزو کشورهای استثنایی است. استعدادها، خوب؛ تواناییها، خوب؛ قدرت ابتکار علمی و فنی، خوب؛ ما می توانیم در این زمینه‌ها پیشرفت کنیم، که پیشرفت هم کرده‌ایم و یک نمونه‌اش مسأله‌ انرژی هسته‌ ای است.

باید از خدای متعال بخواهیم به ما توفیق دهد. قدر این مجلس محترم و قدر این تجمع بسیار باارزش را بدانید و - همان‌طور که حضرت آقای مشکینی اشاره فرمودند - فراخور تکلیف و توقعی که از این مجلس هست، تصمیم‌های با جرأت بگیرید. شما یک مجموعه هستید؛ در هر زمینه، آن چیزی که به نظرتان می‌آید، با جرأت تصمیم بگیرید و اعلام کنید.

من عرض کردم، باز هم تأکید می کنم؛ اعلام کنید نظر ما این است. صدور این‌گونه بیانیه‌ها، بسیار خوب و لازم است. بیانیه‌های قبلی شما غالباً خوب بوده است؛ امسال هم بیانیه‌ متین و خوش‌مضمون و خوش‌عبارتی صادر شده بود؛ منتها صدور بیانیه‌ پایانی اجلاس غیر از این است که مطالبه‌ی مشخصی روی موضوع خاصی از طرف شما صورت بگیرد تا مردم بدانند مجلس خبرگان این را می خواهد. از هر کسی که فکر می کنید لازم است بخواهید - از رئیس جمهور، از رهبری، از مجلس، از قوه‌ قضاییه - دچار رودربایستی و ملاحظات نشوید؛ آنچه را که عقیده‌ شماست، قاطع و روشن مطرح کنید و بخواهید.

دبیرخانه هم می تواند برای اجلاس آینده در طول زمان مواردی را با نظرخواهی از خود آقایان آماده کند تا در آن اجلاس مورد اهتمام قرار بگیرد. کار دبیرخانه‌ ایِ منظم و خوب می تواند خیلی تأثیر داشته باشد.

این مجلس، متکی به آراء مردم است؛ مجلس کوچکی نیست. البته خدای متعال باید همه‌ ما را دستگیری و هدایت و کمک و شاکر نعمت های خودش کند و این شکر را زمینه‌ رحمت و مزید نعمت خودش قرار دهد. همه‌ ما به ادعیه‌ زاکیه حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) محتاجیم. امیدواریم ان‌شاءاللَّه مشمول دعا و نظر عطوفت‌آمیز آن بزرگوار باشیم و ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز کار ما و پیشرفت ما بهتر شود.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته




بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!