میرباقری: در ارزیابی معاد باید به قرآن رجوع کرد، نه آراء فلاسفه/ پارسا: نظریه مادیت نفس و بدن دقیق نیست
گروه اندیشه ــ در نشست نقد و بررسی کتاب «با قرآن تا رستاخیز»، محسن میرباقری بر ارزیابی معاد براساس آیات قرآن به جای آراء فلاسفه تأکید کرد و فروغ پارسا به نقد نظریه مادیت نفس و بدن پرداخت.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «با قرآن تا رستاخیز» نوشته مهدی نورافشان و حامد فتوت احمدی، امروز، هشتم مهرماه با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در سالن اندیشه پژوشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
محسن میرباقری، از اساتید و پژوهشگران حوزه دین در این نشست بیان کرد: برای نوشتن این کتاب زحمات زیادی کشیده شده است و به قرآن استنادات فراوانی داده شده و باید گفت که بر محور قرآن است. اما آنچه که در اینجا مطرح میکنم این است که در بحث معاد با دو مشکل مواجه هستیم و دو تفسیرِ عارض بر قرآن داریم؛ یک مورد بحثهای مربوط به مسائل کیهانی است که در قرآن وجود دارد و در گذشته براساس هیئت بطلمیوس ارزیابی میشده و از همانجا مشکلاتی وارد بحث معاد شده است. اما مورد دوم که مهمتر است مربوط به مباحثی است که فلاسفه در مورد معاد مطرح کردهاند. قصد اهانت ندارم، اما یک حقیقت انکارناپذیری وجود دارد، مخصوصاً از زمان ملاصدرا که فلسفه صدرایی در حوزههای ما حاکم شد، شاهد این بودیم که معاد را با ارزیابیهای فلسفی بیان کردند و وارد اصطلاحات قرآن که شدند، مفاهیم قرآن را براساس اصطلاحی فلسفی ارزیابی کردند.
وی در ادامه افزود: این مسئله مشکلات زیادی ایجاد کرده و در مورد معاد جسمانی نیز اینطور است که بعد از ملاصدرا خیلیها ناقد مباحث ایشان بودند، اما در این رویکرد جدیدی که مؤلفان داشتهاند، سعی شده که به قرآن بازگشت داشته باشند. دومین موضوعی که قرآن روی آن سرمایهگذاری کرده، معاد است و آیات قرآن در این زمینه به گونهای است که میتوان شاکله معاد را بر اساس آن ارائه کرد. بنابراین لازم است که در این بحث به آیات قرآن رجوع کنیم و البته که این کتاب پایان کار نیست، بلکه میانهراه است و میتوان آن را تکمیل کرد.
میرباقری بیان کرد: یکی از مسائلی که در باب معاد مطرح میشود، مربوط به محدوده حادثه قیامت است که ببینیم این حادثه تا کجا را فرا میگیرد. آنچه که در اذهان جا افتاده، این است که در قیامت، عالم ماده از بین میرود و تار و پود این عالم از هم میپاشد. اما وقتی افراد اینطور تبیین میکنند، برای من سؤال مطرح میشود که ببینم قرآن در این زمینه چه چیزی گفته است. اگر ما به قرآن رجوع کنیم، معلوم میشود که اصلاً سخن از نابودی عالم ماده نیست. حتی خورشید هم نابود نمیشود، بلکه پیچیده میشود.
در مورد اینکه در قیامت، عالم ماده از بین نمیرود نیز آیاتی وجود دارد، از جمله اینکه میفرماید «قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ . قَالَ فِیهَا تَحْیَوْنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ». این آیات دلالت بر این دارد که انسان در صحنه قیامت از همین زمین خارج میشود. همچنین باید توجه داشت که حادثه قیامت محدود به منظومه شمسی است و کائنات دیگر را در برنمیگیرد.
وی تصریح کرد: در مورد اینکه در قیامت، عالم ماده از بین نمیرود نیز آیاتی وجود دارد، از جمله اینکه میفرماید «قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ . قَالَ فِیهَا تَحْیَوْنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ». این آیات دلالت بر این دارد که انسان در صحنه قیامت از همین زمین خارج میشود. همچنین باید توجه داشت که حادثه قیامت محدود به منظومه شمسی است و کائنات دیگر را در برنمیگیرد.
میرباقری گفت: مسئله دیگری که در باب معاد با آن مواجه هستیم، مکان برپایی قیامت است. در این مورد نیز با توجه به آیات قرآن باید گفت که مکان آن روی همین زمین است، البته که بهشت و جهنم در جاهای دیگری است، اما قیامت روی همین زمین است، چنانکه فرمود وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْکِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاءِ». بنابراین لازم است که بحث معاد را از افکار و ارزیابیهای فلسفی خارج کنیم و به خود قرآن توجه داشته باشیم.
در ادامه این نشست نیز نوبت به سخنرانی فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی رسید. وی بیان کرد: از جمله نقاط مثبت این کتاب اینکه مولفان حدود 200 منبع را دیده و در مورد حدود 500 آیه تتبع کردهاند. همچنین مسئلهای که به آن ورود کردهاند نیز مسئله پرچالشی است. اینکه انسان از کجا آمده و به کجا میرود، از جمله مسائل پرچالش است که در کلام و فلسفه نیز مطرح میشود.
وی تصریح کرد: اما در باب نقد آن باید گفت که نقطه عزیمت مؤلفان انتقادی بوده که به متکلمان و فلاسفه وارد کردهاند. نقشه راه یک نقشه راه دقیقی است که خاستگاه انسان از ابتدا تا انتها را بررسی کرده است، اما نقدی که مطرح شده به فلاسفه است و از همین جا وارد این بحث شدهاند که باید به خود قرآن رجوع کرد.
از جمله نقاط مثبت این کتاب اینکه مولفان حدود 200 منبع را دیده و در مورد حدود 500 آیه تتبع کردهاند. همچنین مسئلهای که به آن ورود کردهاند نیز مسئله پرچالشی است. اینکه انسان از کجا آمده و به کجا میرود، از جمله مسائل پرچالش است که در کلام و فلسفه نیز مطرح میشود.
پارسا در ادامه افزود: در این باب باید گفت که اولا نظریه فلاسفه در این زمینه باز نشده و چالشهایی که آنها در این زمینه داشتهاند، مورد بررسی قرار نگرفته است و برای نمونه نگفتهاند که معاد جسمانی که ملاصدرا مطرح میکند، دارای چه اشکالاتی است. همچنین ملاصدرا وجود مثالی را مطرح میکند، اما به هیچ یک از این نظریات پرداخته نشده و خیلی خودجوش وارد قرآن شده است.
وی در پایان بیان کرد: نویسندگان در جایی از کتاب گفتهاند که بدون استفاده از هیچ منبعی به این نظریه رسیدهاند و آن هم اینکه میگویند هیچ تمایزی میان روح و نفس وجود ندارد و انسان هم چیزی جز ماده نیست، اما در اینجا نیز به نظرات فلاسفه توجهی نشده است. ممکن است که فلاسفه با پیشفرضهایی که دارند، نظریهای داده باشند و نویسندگان کتاب که از علوم روز استفاده کردهاند نیز ممکن است که با پیشفرضهایی خود بحث کرده باشند. بنابراین ابعاد نظریه دقیق نیست و برای رسیدن به یک نظریه باید ابعاد آن روشن شود تا دیگران که میخواهند در باب این نظریه بحث کنند نیز بتوانند.
انتهای پیام