کتاب طریق عرفان علامه طباطبایی را اینجا بخوانید
گروه اندیشه ـ مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان کتاب زمزم عرفان، ترجمه و شرح رسالة الولایة اثر علامه طباطبایی به شکل دیجیتال منتشر کرده است.
به گزارش ایکنا؛ کتاب طریق عرفان، ترجمه و شرح رساله الولایه، از آثار نفیس و کمنظیر علامه طباطبائى است که در عین اختصار و ایجاز مطالب محورى را مطرح ساخته و از رازهاى نهفته دین پرده برداشته است. این رساله ارزنده شاهکار علامه طباطبائى است؛ چنانکه آیتاللّه جوادى آملى آن را «بهترین» اثر ایشان دانسته و آیتاللّه حسن زاده آملى آن را مأدبهاى آسمانى آراسته براى نفوس مستعده به نور ولایت معرفی کردند.
فهرست مطالب فصول کتاب به شکل مختصر شامل موارد ذیل است: فصل اول درباره این است که براى ظاهر این دین، باطنى و براى صورت حقهاش، حقایقى است. فصل دوم به این مسئله میپردازد از آنجا که این نطام، نظام اعتبارى و قراردادى نیست، پس از چه واقعیتى برخوردار است. فصل سوم اینکه راهیابى به باطن عالم و اسرار غیب مخصوص انبیاء نیست، بلکه براى همگان امکانپذیر است. فصل چهارم نیز بعد از اثبات امکان شهود خدا طریق وصول و دستیابى به این کمال چیست؟ فصل پنجم نیز درباره آن چیزی است انسان به کمال خویش نائل مىشود.
مؤلف در این رساله از «ولایة اللّه» و «ولى اللّه» شدن گفته است و کمالى حقیقى انسان را در سایه پذیرش ولایت الهى امکان پذیر دانسته؛ یعنى انسان در ذات خدا فانى و در بقاء شود و چنین کسى لایق عنوان «ولى الله» مى گردد. اما چه مراحلى را باید سپرى نماید تا به آن «فناى ذاتى» برسد و ولى اللّه به شمار آید؟ علامه طباطبایى در پنج فصل طریق و اصول به آن مقام رفیع را بیان فرموده است. شایان ذکر است که از علل پر جاذبه و دلنشین بودن این رساله، این است که خود مولف این مراحل را طى کرده و در واقع حالات تو مشاهدات خود را به عنوان یک «سفره نامه عرفانى» گزارش کره است. توضیح تفصیلی فصول به شرح زیر است؛
مؤلف در این رساله از «ولایة اللّه» و «ولى اللّه» شدن گفته است و کمالى حقیقى انسان را در سایه پذیرش ولایت الهى امکان پذیر دانسته؛ یعنى انسان در ذات خدا فانى و در بقاء شود و چنین کسى لایق عنوان «ولى الله» مى گردد. اما چه مراحلى را باید سپرى نماید تا به آن «فناى ذاتى» برسد و ولى اللّه به شمار آید؟ علامه طباطبایى در پنج فصل طریق و اصول به آن مقام رفیع را بیان فرموده است. شایان ذکر است که از علل پر جاذبه و دلنشین بودن این رساله، این است که خود مولف این مراحل را طى کرده و در واقع حالات تو مشاهدات خود را به عنوان یک «سفره نامه عرفانى» گزارش کره است. توضیح تفصیلی فصول به شرح زیر است؛
در فصول اول براى ظاهر دین باطنى را اثبات کرده و دلائل عقلى و نقلى را در این خصوص به کار گرفته است و تاکید کرده که در دو منابع اصیل قرآن و سنت، معارف و رازها و علوم سرى نهفته است که از دسترس ما مخفى مانده و کسى جز خداوند متعال یا شخصى که خدا بخواهد و بپسندد، دیگرى از آن مطالب اسرارآمیز اطلاعى ندارد و کتاب الهى سرشار از چنین مطالبى است و بهترین مؤید براى این مسئله، وجود اصحاب اسرار براى پیامبر(صلى اللّه علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است که بعضى از مسائل را فقط در اختیار آنها قرار مى دادند؛ چنانکه امام صادق (ع) احادیثى را براى جابر بیان کردند و آنگاه فرمودند: «اگر این احادیث را برملاسازى، پس لعت خدا و ملائکه و همه مردم بر تو میشود».
در فصل دوم براى روشن شدن کیفیت و نوع اسرار و حقایق دین به بیان ارتباط عالم ماده و عالم مثال و عالم عقل با یکدیگر پرداخته و خصوصیات هر یک از آن عوالم را به اختصار آورده است و چگونگى رهایى انسان از عوالم ماده و توجه به ماوراى ماده را بیان فرمود است و اینکه چه عوالمى را پشت سر گذاشته و چه عوالمى را در پیش رو دارد.
در فصول سوم راهیابى به باطن عالم و اسرار غیب و ارتباط با ماوراء طبیعت را براى همگان امکانپذیر دانسته آن را منحصر به انبیاء الهى نساخته است و تأکید کرده که انسان مىتواند با انقطاع از دنیا به اسرار عالم و باطن این نشئه ماده راه باید و آن را مشاهده کند. حتى در همین نشئه براى اولیا الله لقاء الله امکانپذیر است و آیات و روایات رؤیت در این خصوص بهترین گواه است.
در فصل چهارم طریق وصول و دستیابى به شهود حقایق ولقاء اللّه را بیان فرمود و یگانه طریق آن را، طریق معرفت نفس دانسته که موجب پیدایش معرفت حقیقى مىشود و سالک در سایه آن به فناى ذاتى دست مىیابد و توجه ذاتى را با تمام وجود احساس مىکند. مؤلف ۲۲ حدیث از امیرمؤمنان(ع) درباره معرفت نفس و اهمیت آن ذکر کرده است. در همین فصل است که علامه طباطبائى پس از اقامه برهان عقلى مىفرماید: «این برهان از مواهب الهى است که مخصوص به این رساله مى باشد و جاى دیگرى مطرح نشده است و خدا را بر این عنایت سپاسگزارم».
در فصل پنجم که آخرین فصل کتاب است، علامه تصریح مى کند که این فصل توضیح گونهاى است براى مطالب فصل دوم و با استفاده از آیات قرآنى اثبات مىکند که از خصوصیات و مقامات اولیاء کسى جز پروردگارشان آگاه نیست و بر آن احاطهاى ندارد و این افتخار براى آن بس است که ولایت امر اولیاء اللّه را خداوند به عهده گرفته و مربى و بشارتگران نیز خداوند سبحان است و هو الوابى الحمید و انسان در این مرحله از «اعتماد به نفس» مىرهد و فقط «اعتماد به خدا» در او جلوه میکند.
برای دانلود کتاب اینجا کلیک کنید. همچنین متن کتاب از طریق این لینک قابل مشاهده است.
انتهای پیام