آیا دهه هشتادیها مجرمان جدید جامعه هستند
تهران (پانا)- حسن موسوی چلک، آسیبشناس مسائل اجتماعی می گوید آمارها حکایت از آن دارد که پروندههای قضایی خشونت افزایش یافته است وخشونت سازماندهی شده نسل جدید، حاصل بیتفاوتی و بیتوجهی نهادهای اجتماعی- فرهنگی است.
تهران (پانا)- حسن موسوی چلک، آسیبشناس مسائل اجتماعی می گوید آمارها حکایت از آن دارد که پروندههای قضایی خشونت افزایش یافته است وخشونت سازماندهی شده نسل جدید، حاصل بیتفاوتی و بیتوجهی نهادهای اجتماعی- فرهنگی است.
طی چند هفته گذشته دو خبر در بخش حوادث کشور منتشر شد که جامعه چندان واکنشی به آن نداشته است. ابتدا خبر انهدام باند زورگیری که سردسته آن یک دختر 19 ساله بود منتشر شد و پس از آن خبری آمد مبنی بر اینکه یک دختر 19 ساله که قصد اخاذی میلیونی از مردی برای انتشار عکس خصوصیاش در فضای مجازی را داشت، بازداشت شد. مخرج مشترک این چند خبر سن 19 برای ورود به جرم و خشونت برنامهریزی شده است. گویی این دهه هشتادیها هستند که حالا با تغییر وضع و شرایط جامعه، وارد بزهکاری سازماندهی شدهاند. آیا این اتفاقات را باید به مثابه خطری برای این نسل توصیف کرد یا صرفا حوادثی معمولی در بین باقی حوادث این کشور رخ داده و در جمعیت 80 میلیون نفری اهمیت خاصی ندارد؟ در این خصوص با حسن موسوی چلک، آسیبشناس مسائل اجتماعی به گفتوگو نشستهایم تا دلایل وقوع این نوع جرمها در این سن را بررسی کرده و ببینیم آیا باید آن را به عنوان زنگ خطر جدید در میان خشونتهای جامعه گنجاند یا خیر؟
او در این باره میگوید: «البته نمیتوان برای همه دهه هشتادیها این حکم را صادر کرد که حالا این نسل وارد بزهکاری سازماندهی شده، شدهاند، اما خبرهای اخیر در خصوص بازداشت دختران 19 سالهای که هر کدام جرم از قبل برنامهریزی شده داشتند را از چند زاویه میتوان بررسی کرد. بخشی که مربوط به فضای مجازی است را این گونه میتوان بررسی کرد؛ در شرایطی زندگی میکنیم که فضای مجازی بخش اجتنابناپذیر زندگی ما شده است و به طور طبیعی ویژگیها، ظرفیتها و فناوریهای نوین مجازی بدین صورت است که افرادی که از آن استفاده میکنند، سواد استفاده از آن را داشته باشند. نسل جوان و نوجوان ما بیشترین بهرهبرداری را از فضای مجازی میکنند تا نسل من. بر همین اساس جرایم هم به تناسب افزایش استفاده از این نرمافزارها، افزایش پیدا میکند و بستری برای وقوع جرم ایجاد میشود.»
موسوی تاکید میکند: «ما چند سال پیش شورای عالی فضای مجازی و جرایم رایانهای و دادگاههای رسیدگی به جرایم رایانهای در شعبه های مخصوص به خود نداشتیم، به همین دلیل اتفاقاتی همچون گروکشی مالی از طریق انتشار عکس خصوصی از سوی نسل نوجوان اتفاقی دور از واقعیت و خارقالعاده نیست. لازم به ذکر است خود فضای مجازی هم روزنههای بیدفاع دارد که ما کنترلی روی آنها نداریم.»
این آسیبشناس تصریح میکند که وقوع چنین جرمهایی از سوی این سنین افراد، با توجه به تغییرات جامعه، طبیعی است و تعجبی ندارد، زیرا هر فناوری نوینی آثار مثبت و منفی خود را در پی دارد.
او در خصوص دیگر جرم منتشر شده و تشکیل باند زورگیری از سوی یک دختر 19 ساله میگوید: «در مورد موضوع زورگیری نیز، واقعیت جامعه آنجاست که کمتر کسی خشونت را به عنوان اولویت اصلی حوزه اجتماعی در نظر میگیرد. ما لوایح مختلف حمایت از کودکان و نوجوانان و لایحه منع خشونت علیه زنان را داریم که بهدلیل خشونت بالای جامعه تصویب شد. هر دوی این لوایح به خشونت بازمیگردند که هم حوزه روانشناسی و روانپزشکی و هم حوزه قضایی را درگیر میکند. بر این اساس شاید نباید آنقدر تعجب کرد که این روزها، خشونت به این شکل و در این سطح خودنمایی میکند. در چند سال اخیر آمار پروندههای قضایی خشونت در جامعه به شکلهای مختلف ظهور و بروز یافته است. مثل انواع زورگیری، خشونتهای خانوادگی و فردی، قتل، ضرب و جرح و... طوریکه چندی پیش پلیس هم تاکید کرد بیشترین میزان پروندههای قضایی کشور مربوط به درگیری و نزاع و ضرب و جرح است.»
موسوی چلک معتقد است که این بچهها هم در همین محیط زندگی میکنند. قبول دارم این نوع خشونتها در این سن سازماندهی شدهاند. گاهی اوقات صرفا از اطرافیان ممکن است یاد بگیرند، اما بعدتر زورگیری و خفتگیری تبدیل به کسب درآمد برای افرادی که در معرض این آسیب به دلایل اقتصادی و فرهنگی هستند، میشود. از آن سو جامعه ما به دلیل نوع فرهنگ کشور، به جرایم زنان، حساسیت بیشتری نسبت به مردان دارد. همچنان برخی از جرایم خشن از سوی زنان دور از انتظار جامعه است و ممکن است بسیاری تعجب کنند چطور دختران 19 ساله باند زورگیری تشکیل میدهند؟ خبرهای مربوط به بزهکاری برنامهریزیشده از سوی نوجوانان صرفا به عنوان خبر عنوان و فراموش شد. اما نکته مغفول همان است که به چه سطحی از جرایم رسیدهایم و چطور باید با چنین اتفاقی رفتار کرد و از آن پیشگیری کرد تا نوجوانان بیشتری پا به این عرصه جدید خشونتی نگذارند؟
موسوی در پاسخ به اینکه خشونت از قبل طراحی شده در این سن چه هشدار و خطری را به جامعه گوشزد میکند و در قبال آن چه باید کرد، عنوان میکند: خشونت در این سطح، یک نشانه است و ما باید حواسمان به این موضوع باشد که سلامت روانی اجتماعی در کشور جدی گرفته نشده است و منتج به رفتارهایخشن و عجیب میشود.
او تاکید میکند: «سیاستگذاری درستی در حوزه روانی- اجتماعی انجام نشده است. در مهارت تصمیم گیری، کنترل خشم و ارتباط گیری درست، کار نکردهایم. ما باید از تمام ظرفیتهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی استفاده کنیم. زیرا آموزشهای فعلی اثربخشی و کارآیی لازم را ندارند. معتقدم این نوع رفتارها و جرایم را باید بسیار جدی گرفت بهخاطر خود این نوجوانان و تاثیراتی که ممکن است با اعمال خود روی دیگران بگذارند و در واقع زمینه یادگیری برای دیگران را در این حوزه فراهم کنند.»
این آسیبشناس یادآور میشود زمانی که میبینیم سن ارتکاب جرم سازماندهیشده پایین آمده است، بی تفاوتی نسبت به آن و رها کردن آن، خطر استراتژیک دیگری است که مرتکب میشویم. این مساله به ما این پیام را میدهد که در چه حوزه هایی بیشتر باید سرمایهگذاری کنیم.
او همچنین خاطر نشان میکند: «نهادهای آموزشی و فرهنگی این نوع حوادث را باید آسیبشناسی، ریشهیابی و پیشگیری جدیتری کنند. نمیخواهم بگویم این اتفاقات باید زیادی رسانهای و منتشر شوند، اما وقتی آغاز شده، وقتی وجود دارد، باید آن را بهعنوان پیامی که یک جای کار می لنگد که حالا وضع به اینجا رسیده، در نظر گرفت و به راحتی از کنار آن عبور نکرد. باید بهصورت عملی روی خشونت و سلامت روانی کودکان و نوجوانان کار کنند.»
موسوی هشدار میدهد که در صورت رها کردن این موضوعات این تبعات پیش میآید. «نتیجه این غفلتها، رها کردن چنین معضلاتی از سوی مراجع اجتماعی و فرهنگی، بی تفاوتی نسبت به این اتفاقات ناگوار، تبدیل میشود به موضوعی که کمکم در جامعه نهادینه شده و اثرات ناکارآمد و خطرناکی را ایجاد میکند. همچنین میزان ناامنی را نیز، افزایش می دهد. در واقع این قبیل معضلات را نباید فقط به عنوان اتفاق کوتاه مدت و لحظهای ببینیم. درست است که در بسیاری از نقاط دنیا جرایم این چنینی از سوی نوجوانان رخ میدهد، اما بسیاری از کشورها روی مبانی نظری این خشونتها کار کردهاند. آنان ساختار علمی قوی ایجاد کرده و دیدگاههای خود را در این زمینه عنوان کردهاند تا ازافزایش این نوع خشونتها و جرایم جلوگیری کنند. در نهایت اینکه من معتقدم چنانچه روی سلامت روان و شادابی این نسل بیشتر کار کنیم، وضع جامعه به این سطح نخواهد رسید.»