سریال Friends: رویارویی با جهان واقع و زمان حال
سریال Friends یک مجموعه تلویزیونی کمدی محصول آمریکا است که اولین اپیزود آن در ٢٢ سپتامبر ١٩٩4 از شبکهی NBC به روی آنتن رفت. کل این مجموعه شامل ١٠ فصل و اپیزودهای تقریباً ٢٠ دقیقهای است که پخش آن تا 6 می٢٠٠4 ادامه پیدا کرد. تعداد اپیزودها، در مجموع به ٢٣6 میرسد. داستان این کمدی، […] نوشته سریال Friends: رویارویی با جهان واقع و زمان حال اولین...
سریال Friends یک مجموعه تلویزیونی کمدی محصول آمریکا است که اولین اپیزود آن در ٢٢ سپتامبر ١٩٩۴ از شبکهی NBC به روی آنتن رفت. کل این مجموعه شامل ١٠ فصل و اپیزودهای تقریباً ٢٠ دقیقهای است که پخش آن تا ۶ می٢٠٠۴ ادامه پیدا کرد. تعداد اپیزودها، در مجموع به ٢٣۶ میرسد. داستان این کمدی، با ۶ کاراکتر اصلی که دهه سوم و چهارم زندگی خود را با هم در منهتن نیویورک میگذرانند، پیش برده میشود. در ادامه با بررسی و نقد سریال Friends با نت نوشت همراه باشید.
مجموعه تلویزیونی Friends
رویارویی با جهان واقع و زمان حال
سازندگان این مجموعهی موفق، دیوید کرین David Crane و مارتا کافمن Marta Kauffman بودند که این مجموعه را با همکاری Warner Bros. به اتمام رساندند. سریال Friends در ژانر سیتکام (Sitcom) یا Situation Comedy ساخته شده؛ قرار گرفتن کاراکترها در مکانهای عادی و صدای خنده استودیویی نشانهایی از این ژانر به شمار میروند.
مارتا کافمن و دیوید کرین، ایده اولیه خود را در فاصله زمانی نوامبر تا دسامبر ١٩٩٣ تحت عنوان Insomnia Cafe شکل دادند و این ایده را با کوین. اس. برایت (Kevin S. Bright) مطرح کردند و سپس با هم پیشنویسی هفت صفحهای از مجموعه را به NBC ارائه دادند. پس از تغییرات بسیار و رد شدن عناوینی مثل Six of One و Friends Like Us، در نهایت مجموعه Friends (دوستان) نام گذاری کردند.
این سیتکام پس از انتشار با چنان پیشوازی رو به رو شد که آخرین اپیزود آن به جایگاه پربینندهترین اپیزود دهه رسید. همراه شدن این موفقیت با نظرات مثبت منتقدان، سریال Friends را به یکی از موفقترین مجموعههای سیتکام تاریخ تبدیل کرد که پس از گذشت بیش از ١۵ سال ردی از گذر زمان بر آن نمیبینیم.
شش کاراکتر اصلی که سریال بر پایهی زندگی شخصی آنها شکل میگیرد، ریچل گرین Jennifer Aniston، مانیکا گلر (Courteney Cox)، فیبی بوفِی (Lisa Kudrow)، راس گلر (David Schwimmer)، چندلر بینگ (Matthew Perry) و جویی تریبیانی (Matt LeBlanc) هستند.
اپیزود اول در Central Perk، کافهی معروف مجموعه با حضور تمام کاراکترها به جز ریچل گرین آغاز میشود. سریال در همان ابتدا، صمیمیت میان افراد را به مخاطب نشان میدهد؛ صمیمیتی که با گذشت هر اپیزود، عمق مییابد. داستان اینگونه ادامه پیدا میکند که ریچل گرین با لباس عروسی در حالی که دنبال مانیکا گلر، دوست دوران کودکیاش میگردد، وارد کافه میشود.
سیتکامهای بسیار زیادی پس از Friends ساخته شدند که حتی در جزئیات نیز، شباهتهای انکارناپذیری با این مجموعه داشتند. از جملهی آنها احتمالا بتوانیم How I Met Your Mother را نام ببریم؛ اما نکتهی جالب توجه اینجاست که هیچ کدام از آنها نتوانستند برای بینندگان در جایگاه Friends قرار گیرند. حتی مجموعهی Joey که پس از Friends و بر اساس زندگی جویی تریبیانی در ٢ فصل ساخته شد هم به موفقیت چندانی دست پیدا نکرد.
احتمالاً علت این موفقیت را بتوان تک بُعدی نبودن مجموعه در نظر گرفت. در حقیقت، Friends به واقعگرایانهترین شکل، کمدی است. سریالی که به خودی خود، یک مجموعهی کامل از تمام ویژگیهایی را ارائه میدهد که مخاطب میتواند از یک کمدی انتظار داشته باشد. به همین دلیل است که پس از پخش دوبارهی آن از Netfilx، هم چنان بینندگان قابل توجهی دارد و حتی هنوز هم از شبکههای زیادی پخش میشود.
Friends همان چیزی را برای ما به تصویر میکشد که آرزویش را داریم. در وهلهی اول داشتن دوستانی نزدیکتر از خانواده و زندگی کردن با آنها با وجود تمام دغدغههایی که در یک زندگی عادی وجود دارد و پیش میآید.
کاراکترها به اندازهای برای مخاطب حقیقی جلوهگر میکنند که هر کدام از ما به دیدن این مجموعه بنشینیم، بلافاصله به همذات پنداری با شخصیتهای داستان میپردازیم. همه ما به یکی از این ۶ نفر، بیشتر از بقیه شباهت داریم. اما غیر قابل انکار است که حداقل یکی از ویژگیهای هر کدام از آنها را هم با اغراق کمتری در خود مییابیم.
از دیگر جذابیتهای مجموعه، شخصیت محور نبودن این سریال است. تمامی کاراکترها در یک سطح از ارزش و اهمیت قرار دارند و به زندگی تک تک آنها به میزانی تقریبا مساوی پرداخته میشود. اگرچه هر اپیزود این مجموعه یک موضوع را در بر میگیرد، اما این امر به وحدت روند سریال خدشهای وارد نمیکند. به گونهای که با وجود جداگانه بودن هر قسمت، توالی کل قسمتهای مجموعه حفظ میشود. دلیل وجود احساس نزدیکی با کاراکترها هم همین است. گویی مخاطب با آنها زندگی میکند و در تمام دغدغههایشان شراکت دارد.
شاید در ابتدا رفتار شخصیتها برای بیننده اندکی غیر قابل پذیرش و حتی غیر قابل باور تلقی شود اما بازیگران، طی چند اپیزود مخاطب را وادار به پذیرش و همراهی با خود میکنند و این پذیرش نیز از طریق القای حس علاقه به بیننده ایجاد میشود. تمام کاراکترها در طول مجموعه از ویژگیهای انتسابی یا اکتسابی یکدیگر به عنوان سوژههایی برای خنده استفاده میکنند.
رایجترین سوژههای خندهدار مجموعه، شغل راس، وسواس مانیکا، اسم و فامیل چندلر، نازپرورده بودن ریچل و مسائلی از این قبیل است. اما آنچه موجب میشود که همه اینها به جای ایجاد حس ترحم در بیننده خندهآور به نظر برسد، قدرت پذیرش تمام کاراکترها نسبت به خصوصیات خود و دیگران است.
اگرچه تمام آنها به گونهای آمیخته با اغراق رفتارهای ناهنجاری دارند که در دنیای واقعی احتمالاً غیر قابل تحمل مینماید، اما هیچ کدام از این خصوصیات باعث نمیشود که تا این اندازه به یکدیگر متصل و نزدیک نباشند. در واقع آن چیزی که به این پذیرش متقابل میانجامد، رک بودن کاراکترها در بیان بیشتر خواستهها و نیازهایشان است. به طوری که در طول سریال، بسیار میبینیم که اگر هم یکی از افراد، موضوعی را از بقیه مخفی کند در انتهای همان اپیزود یا نهایتا چند اپیزود بعد، چیز پنهانی در میانشان باقی نمیماند. گاه سیر اتفاقات مسئله را رو میکند و گاه صمیمیت آن اندازه است که پنهان کردن هر چیزی بیمعنی به نظر میرسد.
نکتهی قابل توجه دربارهی Friends این است که هر ۶ کاراکتر، تمامی بالا و پایینهایی که یک آدم عادی میتواند در زندگی با آنها روبهرو شود را یا در کودکی تجربه کردهاند و یا در طول سریال، تجربه خواهند کرد.
بیشتر بخوانید: سریال چرنوبیل Chernobyl: هدف ما خوشحالی تمام بشریت است!
هیچ کدام از شخصیتها گذشته کاملاً روشنی ندارند و در خانوادههای بینقصی بزرگ نشدهاند اما گذشتهی خود را بخشیدهاند و به دنیای واقعی در زمان حال قدم گذشتهاند. نمونهی این گذر از گذشته و زندگی در دنیایی حقیقی را در دیالوگی که مانیکا در فصل اول به ریچل میگوید، میتوانیم مشاهده کنیم:
“Welcome to the real world. It sucks – You’re gonna love it.”
از طرف دیگر، نقطه قوتی که مخاطبان را تا این اندازه شیفته Friends میکند، قدرت کاراکترها در عین طولانی بودن سریال است. نویسنده، در عمق بخشیدن به کاراکترها بسیار موفق عمل کرده و برگ برنده مجموعه برای جذب مخاطب به خود، شناساندن ذره ذره و آرام آرام همهی کاراکترها به موازات یکدیگر است. بیننده زمان و اطلاعات کافی برای شناخت شخصیتها و دوست داشتن آنها را در دست دارد. در طول ١٠ سال، علاوه بر تغییرات ظاهری و چهره بازیگرها، شاهد تغییرات بسیاری در رفتار آنها هستیم.
گرچه این تغییرات به معنی تغییر کردن ویژگیهای بارز اخلاقی نیست اما گویی ما نیز به نحوی رشد آنها را به چشم میبینیم. در مقایسه این تغییر و عمق شناخت مخاطب از کاراکترها، تماشای دوبارهی اپیزودهای اول پس از اتمام دیدن سریال، میتواند مؤثر واقع شود. دگرگونی خواستههای آنها از زندگی با بالا رفتن سن و ترقی شغلی تک تک کاراکترها شاهد مثالهایی برای این تغییرات به حساب میآید.
کاراکترهای اصلی سریال Friends
مانیکا گلر (Monica Geller)
او که هستهی شکلگیری گروه به شمار میرود به عنوان آشپز در یک رستوران مشغول به کار است. بر اساس این گفته که سریال، شخصیتمحور نیست، به کار بردن کلمهی سر دسته شاید چندان درست به نظر نرسد. علت در نظر گرفتن مانیکا به عنوان پایه این است که تمام ارتباطات در اولین بارِ خود، به او برمیگردد. راس، برادر بزرگتر؛ فیبی، همخانهی سابق؛
ریچل دوست دوران کودکی و جویی و چندلر، همسایههای او هستند. البته تمام این اطلاعات هم غیرمستقیم در طول اپیزودها به مخاطب انتقال داده میشود نه به طور ناگهانی. مانیکا به شدت کمالگراست و این ایدهآلگرایی او با نوعی وسواس به نظم و تمیزی همسو شده است. تا اندازهای که تصور جا به جا شدن یکی از وسایل خانهاش، میتواند تمام شب او را بیدار نگه دارد. بیشترین اغراق در کاراکتر او هم بر روی همین ویژگی پیاده میشود.
بر اساس گزارش Entertainment Weekly در ٢۴ اکتبر ١٩٩۴، Courteney Cox بازیگری است که بیشتر از ۵ نفر دیگر شهرت دارد و به عنوان یک برند میتواند بینندگان بسیاری را جذب کند. پیش از شروع مجموعه، پیشنهاد سازندگان برای او بازی در نقش ریچل بود اما گویا با مقاومت خودش، نقش مانیکا به او سپرده شد. چرا که به گفتهی بازی در نقشهای قدرتمند را بیشتر دوست دارد. در حقیقت، نتیجه هم بهتر از آب درآمده؛ به خصوص که بر اساس ادعای مارتا کافمن در مصاحبه با L. A. Times، همان وسواسهای مانیکا در زندگی کورتنی وجود دارد.
بیشتر بخوانید: سریال Peaky Blinders: همان لحظهای که «تقریبا همه چیز را گرفتهای!»
ریچل کرن گرین (Rachel Karen Green)
او که از آن دسته دختران نازپروردهای است که برای داشتن زندگی مستقل از والدین تصمیم به ازدواج میگیرد، شیفتهی دنیای مُد و فشن است. اگرچه در همان اپیزود اول از مراسم عروسی خود فرار میکند و تصمیم میگیرد برای اولین بار جدا از خانواده و حمایتهای مالی بیپایان آنها زندگی کند، اما این روند چندان هم سریع و بدون تن دادن به مشاغل مختلف پیش نمیرود. گویی در ابتدا معنای زندگی مستقل برای او یک شوخی است و ایرادی در این که پدرش مخارج استقلالش را بدهد نمیبیند. اما وارد شدن به گروه دوستان مانیکا باعث میشود تا جنبهی رئال زندگی برایش پر رنگتر از پیش جلوه کند.
چندلر بینگ (Chandler Bing)
او از جمله کاراکترهای محبوب این مجموعه است که با شوخیها و طعنههای بیانتهایش جذابیت خاصی پیدا کرده است. با توجه به اطلاعاتی که سریال طی فصلها از کودکی چندلر به مخاطب ارائه میدهد به نظر میرسد که این حس شوخطبعی و حتی گاهی ناتوانی او برای جدی بودن، نوعی بازخورد ناخودآگاه است که از آسیبهای روحی او نشأت میگیرد. با وجود اینها، چندلر کاراکتری تقریباً باهوش و عاقل تصویر میشود که شغل قابل قبولی هم دارد. اگرچه تا آخر مجموعه هیچکس به درستی شغل او را نمیداند. این موضوع نشان میدهد که چندلر زندگی اجتماعی به موفقیت نسبی دست یافته اما این موفقیت فقط محدود به شغلش است؛ چرا که علاوه بر روابط شخصی حتی در ارتباطات اجتماعی هم گارد محکمی دارد که چندان راحت کنار گذاشته نمیشود.
نکتهی قابل توجه در مورد بازیگر نقش چندلر، Matthew Perry، این است که او در طول فصل سوم تا ششم مجموعه با اعتیاد دست و پنجه نرم میکند و تأثیر این اعتیاد هم بیشتر در تغییرات ظاهری او مشاهده میشود.
بیشتر بخوانید: سریال سرگذشت ندیمه The Handmaid’s Tale بر اساس داستانی از مارگارت آتوود
راس گلر (Ross Geller)
باهوشترین فرد گروه و برادر بزرگتر مانیکا است که بیش از حد به تاریخ بودن و درجه استادی خود افتخار میکند. نشان او در تمام طول مجموعه، عشق سرشارش به دایناسورهاست. این علاقه چنان است که تمام خانهی خود را با مجسمههایی از آنها پوشانده و صحبتهایش هم بیشتر موارد در همین حول و حوش شکل میگیرد؛ اما نه تنها با استقبال خوشآیندی از سوی دوستانش رو به رو نمیشود بلکه آنها مدام برای دست انداختنش از این موضوع استفاده میکنند. راس به این دلیل که از کودکی بیشتر از خواهرش، مورد توجه خانواده قرار گرفته، روحیاتی بسیار لطیفتر و حتی دخترانهتر از مانیکا دارد؛ اما در طول سریال یکی از مهمترین نقشهای او به صورت حمایتگری از خواهر و خانوادهی خود نشان داده میشود.
گفتنی است که David Schwimmer از جمله بازیگرانی به شمار میرود که با وجود این امر که بیشتر شهرتش را مدیون این مجموعه است، علاقهی زیادی به مشهور شدن نداشته و به گفتهی خودش تا مدتها با اثراتی که این محبوبیت بر زندگی شخصیاش گذاشته درگیر بوده.
فیبی بوفِی (phoebe buffay)
اگر او را با عنوان عجیبترین عضو گروه معرفی کنیم، چندان بیراه نگفتهایم. فیبی یک هیپی دوست داشتنی و خوش قلب است که در حرفه ماساژ فعالیت میکند و بر اساس علاقهاش به موسیقی هم مشغول است. از همین دو راه هم زندگیاش را میگرداند. گذشته فیبی به آن اندازه تاریک و سیاه هست که بتوان از رفتارهای او که گاهی رو به ناهنجاری میگذارند، چشمپوشی کرد. باورهای خرافی و سبک عجیب فیبی برای زندگی هم مانند کنایههای چندلر، یک مکانیسم دفاعی برای پوشاندن ضرباتی به حساب میآید که بر روانش وارد شده است.
کاراکتر فیبی در طول مجموعه با اتفاقات مختلف تغییر میکند. در حقیقت، قرار بر این بوده که او نوازندهی فوقالعادهای باشد اما جون Lisa از یادگیری گیتار تنفر داشته، نویسندگان دوباره فیبی را نوازندهای افتضاح درنظر میگیرند. در مورد حاملگی لیزا نیز همین امر صادق است و نقشی متناسب با حاملگیاش برای او در نظر گرفته میشود.
بیشتر بخوانید: فیلم جوکر: افسانه، خیال، واقعیت یا دنیایی وارونه!
جویی تریبیانی (Joey Tribbiani)
جذابترین و خوشچهرهترین و در عین حال احمقترین کاراکتر، بیشک جویی است. او در حرفه بازیگری فعالیت دارد و بیشتر مخارج زندگیاش را تا گذشت چندین فصل از سریال، چندلر تأمین میکند. در طول اپیزودها، همیشه جویی را در حال خوردن انواع خوراکیها میبینیم؛ تا اندازهای که خط قرمز او، خوراکیهایش به حساب میآید. او در برقراری رابطه با دخترها بسیار قویتر از راس و چندلر عمل میکند. در حقیقت این دو، ویژگیهای مخصوص او شمرده میشوند. شخصیت جویی میتواند دوستداشتنیترین کاراکتر سریال باشد. دو اصطلاح معروف او که هنوز هم برای طرفداران معنیدار و خندهآور تلقی میشوند، عبارت جادویی “How u doing” به هنگام جذب دختران و عبارت “Joey doesn’t share food” در هنگام غذا خوردن است.
تحلیل و نقد سریال Friends
شاید تحلیل فصل به فصل سریال Friends، چندان عمل مفید و ممکنی به نظر نرسد؛ چرا که در این سیتکام هر اپیزود به یک موضوع اختصاص داده شده. مسائلی هم که روند اصلی سریال را انسجام میبخشند، تنها در یک یا دو فصل شکل نمیگیرند، به انتها نیز نمیرسند و بعضی از آنها تا آخرین اپیزود ادامه مییابند. در نتیجه برای رسیدن به یک دید کلی، اگر تمام فصلها را با هم به عنوان یک مجموعه بررسی کنیم منطقیتر است.
در این زمینه باید گفته شود که سریال با فصلی فوقالعاده و قدرتی خارج از تصور شروع به کار کرد. سه فصل اول را با همین قدرت ادامه دادند. به هیچوجه نباید به ذهن خطور کند که پس از این سه فصل نیز، کیفیت سریال کاهش پیدا کرده باشد.
احتمالاً دلیل این امر که بعضی سه فصل اول را بسیار بهتر از فصلهای بعدی مجموعه میدانند شاید این باشد که خود اپیزودهای اولیه انتظارات را تا این اندازه بالا برده است. در واقع، از گفتهها و شنیدههای پراکنده اینگونه برداشت میشود که طرفداران معتقدند ساختن مجموعهای که اپیزودهایی به جذابیت قسمتهای سه فصل اول داشته باشد، تقریباً غیر ممکن است.
این مجموعه، شامل هفت فصل با ٢۴ اپیزود، دو فصل با ٢۵ اپیزود و یک فصل ١٨ اپیزودی میشود. علت این که آخرین فصل، قسمتهایی کمتر از بقیهی فصلها دارد این است که Jennifer Aniston معتقد بود تا سریال در اوج قدرت خود قرار دارد، باید خداحافظی کنند. بر اساس گفتههای خودش او حتی قصد بازی در فصل آخر را هم نداشت.
“قصد داشتم پایان کار من در سریال وقتی باشد که هنوز محبوب هستم و مردم دوستم دارند.”
یکی جذابیتهایی که سازندگان به سریال افزودهاند، دعوت کردن از هنرپیشههایی محبوب و مشهور به عنوان بازیگران مهمان در اپیزودهای مختلف است. بازیگرانی مانند Susan Sarandon، Bruce Willis، Sean Penn، Brad Pitt و بازیگران دیگری که دیدنشان در مجموعه برای تماشاگران با غافلگیری همراه شده.
بازیگران Friends که در زمان شروع مجموعه، شهرت شگفتانگیزی نداشتند، کار خود را با دستمزدهای معمولی آغاز کردند. اما این مجموعه بسیار فراتر از تصور مورد استقبال قرار گرفت. تا اندازهای که دستمزد هر یک از بازیگران اصلی در فصل آخر به یک میلیون دلار برای هر قسمت رسید.
دیدگاه منتقدان راجع به سریال Friends
با وجود تمام این موفقیتهای چشمگیر، همهی منتقدان نظراتی تا این اندازه مثبت بر این مجموعهی تلویزیونی ارائه نکردهاند.
نقد Weinman در The Vox چندان مثبت نیست. او معتقد است موضوع کلی سریال، کارهایی است که مردم زمانی انجام میدهند که دیگر چندان کودک نیستند اما مانند بزرگسالان هم رفتار نمیکنند. او در ادامهی نظرش بیان میکند :« خواه ناخواه، ایدهی اصلی سیتکام از زمان شکلگیری آن، با مجموعهی Cheers مورد تهدید قرار گرفت و با Friends کاملاً نابود شد.» او برای این انتقاد تند خود، قابل پیشبینی بودن روابط بین کاراکترها را دلیل میگیرد.
البته Marvin Kitman از Newsday در سپتامبر ١٩٩۴ قلمش را به سمت “مانیکا” میگیرد و مینویسد:« مشکل اصلی Friends این است که Courteney Cox به اندازهی کافی برای کمدین بودن قدرت ندارد.»
اگرچه در سال ٢٠٠۴ پخش مجموعه به پایان رسیده بود، سالها بعد در Netfilx پخش شد. پخش سریال پس از مدتها، باعث شد اتهاماتی به آن نسبت داده شود. تیتر اصلی این اتهامات که بر اساس بعضی شوخیهای درون سریال شکل گرفت، جنسیتزدگی و هراس از همجنسگرایی بود.
اما در سال ٢٠١۴، Anne T Donahue در The Guardian مینویسد:
«پس از گذشت بیست سال از پخش اولین اپیزود Friends در تلویزیون، این مجموعه هنوز هم اصلیترین سیتکام دربارهی بیست و خردهای سالههاست. ممکن است سریال از تلفنهای هوشمند و دورهمیهای پر از مخدر خالی باشد اما احتمالاً دلیل این که تا کنون چنین دوام داشته نیز همین است. این مجموعه داستانی آشنا از سختکوشی، رسیدن به موفقیت و تلاش بسیار برای خوردن وعدههای غذایی با کسانی است که واقعا دوستشان داریم.»
اخیراً در مورد احتمال ساخته شدن سریال Freinds بعد از بیست سال، شایعاتی پراکنده شده بود که عوامل سریال، تمام شایعات را رد و رسماً اعلام کردند که برنامهای برای ساختن ادامه این مجموعهی تلویزیونی ندارند؛ چرا که با وجود تکنولوژی و در دنیای امروز، شکلگیری چنین گروه دوستانهای که ساعتها بدون انجام دادن هیچ کار ویژهای با یکدیگر حرف بزنند، غیر ممکن است.
در مورد ترانهای که در تیتراژ ابتدایی پخش میشود باید گفت که در ابتدا قرار بر این بود که قطعهی Shiny Happy People از گروه REM انتخاب شود اما بعدا قطعه دیگری با نام I’ll Be There for You با اجرای The Rembrandts به عنوان تیتراژ ابتدایی قرار گرفت. این قطعه در آمریکا پرفروشترین ترانهی پاپ شد و در بریتانیا نیز به جایگاه سوم رسید.
اگرچه سریال Friends همیشه در جایگاه مقایسه با Seinfeld قرار میگیرد اما به عنوان بهترین مجموعهی تلویزیونی دهه نود بعد از این سریال شناخته میشود. با وجود این که Friends توانست تعداد ۶٢ نامزدی در Primetime Emmy Award (جایزهی پربینندهترین ساعات) را به دست آورد اما فقط ۶ جایزه به آن تعلق گرفت.
همه بازیگران به جز Courteney Cox کاندید شدند اما فقط Jennifer Aniston و Lisa Kudrow جایزه گرفتند. خود سریال هم موفق به دریافت جایزهی امی بهترین سریال کمدی (Primetime Emmy Award for Outstanding Comedy Series) برای فصل هشتم شد. در نهایت با وجود تمام ویژگیهای مثبت و منفی، گذر ٢٠ سال ثابت کرده است که با وجود تمام انتقادها و حملهها، Friends از آن دسته مجموعههایی به حساب میآید که چون اختصاص به زمان ندارد، طرفداران خودش را در میان نسلهای جدید هم پیدا میکند.
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty