قسمت اول سریال «کرگدن» در شبکه نمایش خانگی به بازار آمد و بدون هیچ تعارفی باید گفت خوب یا بد افتتاحیه متفاوتی را برگزار کرد. کیارش اسدی زاده کارگردان این سریال نمایش خانگی گویا بسیار خوب از دنیای سریال سازی برای نمایش خانگی مطلع است و قطعا تیم نگارشی او هم می دانند برای یک سریال در شبکه نمایش خانگی نمی شود به یک قصه محوری بسنده کرد و نیاز است باشخصیت ها و قصه های متفاوت مخاطب را در لحظات متنوعی قرار داد تا کشش های دراماتیک اگر با سلیقه مخاطب جفت و جور نشد بتواند با قصه دیگری گرفتار داستان شود.

سریال در قسمت اول بسیار محتاط و قطره چکان شخصیت ها را تعریف می کند، داستانش را کلید می زند، ایجاد تعلیق می کند اما موقعیت کلی داستان را نگه می دارد تا تماشاگر کارش به قسمت های بعدی بکشد. در این شرایط همه چیز مهیا می شود تا کارگردان سریال هم توانمندی اش را در کارگردانی، تدوین و سر و شکل دادن به لحظاتی پر اَکت تست کند.

سریال «کرگدن» کارگردانی تدوین گر دارد و این قضیه مشخصا در قسمت اول به موقعیت تماتیک سریال کمکی چندانی می کند و تماشاگری را که به اَکت های پر و پیمان اعتقاد دارد و علاقه مند است، نگه می دارد.

قبل از اینکه با دیدن چند قسمت از این سریال بخواهیم نقدی بر موقعیت رخ داده در قسمت اول این مجموعه داشته باشیم، باید بگوییم نمایش معماگونه هریک از کاراکترها به خصوص در نوع روابطشان نقطه عطف است، به شرط آنکه این قدرت در قصه هم نهفته باشد و در قسمت های آتی این کاراکترها بتوانند داستانشان را هم تعریف کنند.

بخش عمده ای از قسمت اول سریال «کرگدن» معطوف به نمایش های جذاب تصویری اختصاص پیدا کرد اما برخلاف خیلی از تولیدات در شبکه نمایش خانگی که بدون قصه استارت می خورند با یک رخداد معماگونه تماشاگرش را نگه داشته است. یک حادثه و مرگی که واقعیت ندارد و یک پول هنگفت که ....

باید دید این کرگدن عصبانی که سابقه نشان داده است ترسناک نیست می تواند به کسی آسیب برساند یا خیر؟!