روایت اول | گروهی هماهنگ در بلوار ابوذر
اولین روایت مربوط به یکی از اهالی بلوار ابوذر در شرق تهران است. راوی می گوید: «منزل ما روبروی کانون شلوغی های بلوار ابوذر بود و از بالای پشت بام ماجرا رو دنبال می کردم. چندتا نکته رو بگم که به چشم دیدم و خیلی جالب بود جمعیتی که دیروز بلوار رو ریختن به هم در بهترین حالت 50 نفر بودن رنج سنی زیر 25 سال بود و همه آموزش دیده بودن یعنی همه کاپشن های پفی پوشیده بودن و کلاه و ماسک. حتی 5-6 نفرشون کلاهشون یک جور (کلاه روسی ) بود که کاملا به چشم میومد»این شهروند تهرانی ادامه می دهد: «این ها اومدن از اتوبان بسیج رد بشن و برن سمت مرکز یگان ویژه چون فکر میکردن منطقه خالیه اما یگان امداد توی مقر بودن و با سرعت اومدن بیرون و نذاشتن از اتوبان رد بشن که خب همین باعث شد اتوبان شلوغ بشه و بسته بین ساعت 4 تا5 ونیم. این ها از کوچه ای که راه ماشین رو به اتوبان نداره اومدن توی بلوار ابوذر و پل اول رو بستن که خود همین کلی ترافیک ایجاد میکنه بعدش اومدن توی پیروزی و رفتن سمت پمپ بنزین سر همایون و بعدش رفتن سمت میدون شهدا.»
او در توصیف آنچه در بلوار ابوذر تهران دیده می گوید: «جالب این بود که هر کسی وظیفه ای داشت. مثلا سه نفر مامور آتیش سطل آشغال ها بودن که خاموش نشه و وقتی من و یکی از کسبه رفتیم خاموش کنیم با قمه تهدید کرد که یا میذاری روشن باشه یا تو رو روش کباب میکنیم که خب واضحا آتیش روشن موند . یکی مامور فیلم برداری بود دو سه نفر خوشش برخورد مسئول هدایت ماشین ها به مسیر برعکس بودن و میگفتن راه بسته است که نبود!»
روایت دوم | یزدی های معترض یزدی نبودند!
روایت دوم مصاحبه دادستان یزد با رسانه ها است. دادستان یزد به رسانه ها گفته حدود 40 نفری را دستگیر کردند که اقدام به تخریب اموال عمومی کرده بودند و در مواردی نیز با پلیس درگیر شدند که حتی این درگیری به مصدومیت پلیس منجر شده است. اما نکته عجیب و تامل برانگیز اینجاست که دادستان میگوید بیشتر افراد دستگیر شده اصلا یزدی نیستند! سوال اینجاست که واقعا اگر این افراد مردم عادی بودند چرا چنین کار غیرعادی و عجیبی را انجام داده و برای اعتراض به یه شهر دیگری رفتهاند؟!روایت سوم | لیدرهای مشکوکی که شیرکاکائو می دهند!
روایت سوم روایت یکی از فعالان فعال مجازی است. سیدمیلاد ناظمی دیروز توی اینستاگرامش روایت خودش از حضور بین معتضرین را نوشته که شاید برایتان عجیب باشد. ناظمی میگوید: «اینجا اتوبان ستاری، کمی پایینتر از ورودیهای بلوار فردوس است. وقتی تو دل اتوبان ستاری ایستاده بودم فهمیدم مردم عصبانی هستند اما اینهایی که لاستیک آتش زدند، ماشین را وسط اتوبان پارک کردند و... مردم نیستند. اینها یک گروه بسیار آماده و منظم هستند که خیلی خوب تقسیم وظایف کردند. کسی را از بیرون خودشان رده نمیدهند و اینقدر منظم هستند که شیف عوض میکنند، تجهیزاتشان پشتیبانی میشود و حتی بِپا دارند تا مبادا کسی از پلاک ماشینها و چهرهها عکاسی نکند. به جز اینها جوان قدبلند ِ گوشی به دستی هم هست که از مرکز شلوغیها دور است اما آرام و قرار ندارد. مدام گزارش اتوبان ستاری را به بقیه میدهد و از باقی خبر میگیرد.»ناظمی که حس خبرنگاریش گل کرده و چند ساعتی بین جمعیت بوده در مورد رفتار عجیب این گروه غیرعادی مینویسد: «بزرگترین دستاورد این گروه عجیب سناریو داشتن برای تک تک لحظات مختلف این نمایش است. مثلا شعارهایشان اکثرا تند نیست اما یک جایی یکی از لیدرهای شعار، بلند گفت "رضا شاه روحت شاد" چند نفر تکرار کردند اما لیدر دیگر که میشد رفیقش و در واقع همکار شیفتش سریع گفت:" این چه حرفیه میزنی؟" و شعارها قطع شد. این سناریوی دقیق، اینکه در اوج عصبانیت مردمی که دراتوبان گیر کردهاند، دست به توزیع چای و شیر کاکائو داغ بزنند و کلی برنامهریزی دقیق و جزئی دیگر نشان میدهد فکر همه جایش را کردهاند! هسته مرکزی این سناریو هم چیزی جز "مردمنمایی" معترضین نیست. و حقیقتا چقدر خوب اینکار را کردهاند.»
روایت چهارم | سیرجان و ماجرای تیراندازی های مشکوک
برای روایت چهارم بهتر است دوباره نگاهی به صحبت های مسئولین بیندازیم. محمد محمودآبادی فرماندار سیرجان دیروز جلوی دوربین آمد و از ماجرای تیراندازی در این شهر گفت. آقای فرماندار می گوید عمده شلوغی ها جلوی مخازن شرکت نفت بوده است. جایی که آتیش زدنش می توانسته به یک فاجعه تبدیل شود. اما فرماندار در مورد تیراندازی و زخمی شدن معترضین حرف عجیبی زده و می گوید وقتی به عیادت مجروحین رفتیم متوجه شدیم برخی از اینها از پشت و برخی نیز از بغل ضربه خوردند و قاعدتا اگر توسط مامورین زخمی شده بودند باید از روبرو زخمی میشدند. حالا اینکه وسط این ماجرا چه کسی شلیک کرده و از کدام زاویه شلیک کرده جای سوال داره و غیرعادی بودن ماجرا را پررنگ میکندروایت پنجم | وانت های بدون پلاک در بهبهان چه می کردند؟
روایت پنجم روایت شهر بهبان استه. رسانه ها میگویند خوزستان خیلی زود به خشونت کشیده شده و در بعضی شهرها موتور سوارهایی دیده اند که به صورت کور و بدون هدف به مردم شلیک می کنند.یکی از اهالی بهبان می گوید در بهبهان تا دلتان بخواهد لاستیک ماشین آتیش زده اند. اما چیزی که ماجرا را غیرعادی می کند این است که وانت های بدون پلاک، لاستیک می اوردند و بین جمعیت خالی میکردند تا معترضین آن را آتش بزنند. آتش زدن لاستیک و ناراحتی از گرانی بنزین عادی است ولی این وانت ها اصلا عادی نیستند!
روایت ششم | کامیون نخاله ناگهان در وسط تهران سبز شد!
روایت ششم مربوط به نقطه دیگری از تهران بوده ولی بازهم در مورد ماشین های غیرعادی بین معترضین است. دیروز صبح از اتوبان امام علی تهران فیلمی پخش شد که در آن فیلم ناگهان کامیونی پر از سنگ و نخاله ساختمانی وسط معترضین خالی می شود و معترضین با ان سنگ ها اتوبان را بند آورده و به سمت پلیس سنگ پرت میکنند! تا اینجا ماجرا عادی به نظر می رسد ولی نکته غیرعادی اینجاست که در این ساعت از روز هیچ کامیونی اجازه تردد در اتوبان های تهران را ندارد و معلوم نیست چطور ناگهان یک کامیون وسط شلوغی مرکز تهران سر و کله اش پیدا شده است.روایت هفتم | لیدرهای مشکوکی که شیرکاکائو می دهند!
هفتمین روایت غیرعادی از اعتراضات بنزینی مربوط به خبرگزاری مهر است. این خبرگزاری در مورد شلوغی ها با یک منبع اگاه مصاحبه کرده که این منبع آگاه احتمالا یک مسئول امنیتی است. او به خبرنگار مهر گفته در برخی از مناطق کشور زنان نقاب دار با نمادهای روشن عضویت در گروهک های ضد انقلاب دستگیر شده اند که مسلح بودند. به نظر میرسد مسلح بودن مردم معترض به گرانی بنزین عادی نیست.روایت هشتم | تجمعاتی که از جنس بنزینی نیست
روایت هشتم مربوط به شلوغی های دیشب خیابان پیروزی تهران است. راوی یکی از فعالان فضای مجازی است که خودش آنجا بوده و میگوید شلوغی های دیشب پیروزی اصلا شبیه اعتراض به گرانی نیست. او می نویسد: «خیابان پیروزی قفل بود و یک ساعت توی خیابان بودم. تقاطع امام علی و نبرد بیشترین تجمع بین نیروهای ضد شورش و عده ای جوان بود. سطل های زباله را آتیش زده بودند و عده ای هم نرده های وسط خیابان را می کندند. تجمع کنندگان اصلا از جنس بنزینی نبودند.»همه این روایت ها نشان می دهد شلوغی های دیروز اصلا عادی نیست و اگر بخواهیم تعارف را کنار بگذاریم و با خودمان صادق باشیم؛ این کارها بیشتر به گروهک های آموزش دیده و اراذل و اوباش شباهت دارد! اما پس مردم عادی کجا بودند؟!
مردم عادی را می شود در همین فیلم های شبکه های اجتماعی دید. مردم عادی را می شود در فیلمی که از خرم آباد دست به دست میشود تشخیص داد. آنجایی که مردم ضمن یادآوری اینکه شعار اشتباهی و شیشه شکستن ندارند، تأکید کردند که اجازه نمیدهند از تجمعشان سوءاستفاده شود.
یا مثلا در گلستان شعار مردم جالب بود. فیلمی از گلستان دست به دست می شود از مردمی که از گرانی ناراحت بودند و شعار میدادند «نه شورش نه بلوا فقط حق فقرا»