افقهای روشن امید، ارمغان پدیدهی جدید مدیریتی در استان و استیضاحی که باید استیضاح شود...!!! عناوین سرمقاله دو روزنامه محلی خراسان جنوبی در شماره روز پنجشنبه هفتم آذر است.
افقهای روشن امید، ارمغان پدیدهی جدید مدیریتی در استان
روزنامه آوای خراسان جنوبی - هرم پور
اگر بگویم دیکته نانوشته غلط ندارد، احتمالاً کمی ظلم و جفا در حق گذشتگانی کردهام که در سطرهای آینده قرار است درباره و در محدوده فعالیتهایشان مطلبی بنویسم؛ استانداران سابق و اسبق و مدیرانشان. اما واقعیت دیگری هم وجود دارد و آن نتیجهایست که بعد از یک مقایسه، عاید ما میشود. دیروز رقم ۷۰۰ میلیون یورو سرمایهگذاری های خارجی روی پروژه خط آهن استان را که تیتر زدیم، ارزش ریالی آن را حساب کردم، با وجود ناتوانی ماشین حساب، ظاهراً چیزی بیش از ۹ هزار میلیارد تومان اعتبار نشان داده میشود! حتماً شما هم حساب کنید. میشود ۹ هزار میلیارد تومان! تعجب کردم. علاوه بر آن، همین روزها مسئولان «ایمیدرو» در دیدار با استاندار قول تامین اعتبار هزار میلیاردی دادند، و قبل تر از آن در سفر معاون اول رئیس جمهور به استان، قولهای دیگری به همراه بخشی از تخصیصهای واقعی و عینی و آغاز عملیات اجرایی را شاهد بودیم. این نکته را به یاد داشته باشیم که خراسان جنوبی در سالهای گذشته و در بحبوحه حضور شش استاندار قبلی، بیشترین اعتباری که دریافت میکرده است با سرجمع بسیاری از فصول بودجهای و رایزنیها و لابیها، حدود ۲۵۰ میلیارد تومان بوده و بس! پس ملامتم نکنید که با آن چنان رقمهایی، این چنین سر ذوق آمدهام و هیجان زده شدهام. واقعیت این است به عنوان یک روزنامهنگار نه چنین رقمهای اعتباری را تا به حال در استان دیدهام و نه نمونهاش را در استان مشابه شنیدهام! هرچند همان طور که گفتم دیکته نانوشته غلط ندارد و البته توقعات همه ما هم در آن ایام قدیم، همان سطح بوده و اقدامات و فعالیتهای انجام شده در آن زمان هم در همان سطح، لذا همه خوب به یاد داریم که بعضی از این عزیزان استاندار و مدیران شان برای گذران سالهای آخر عمر مسئولیتی شان در استان حضور مییافتند و برخی هم صرفاً برای زندگی و کمی هم در کنارش، «خدمت»! اما ظاهراً این روزها با پدیده جدید و جالبی روبرو هستیم. حضور استانداری که در غیاب حاشیهها و به دور از تبلیغات و خودنماییهای معمول و مرسوم، برای مبارزه به اینجا آمده است. مبارزه با چه؟ مبارزه با دیدگاه های تنگ نظرانه، مبارزه با فکرهای بسته و محدود، مبارزه با فراموشی تاریخی مدیران کشور از خراسان جنوبی، مبارزه با واژه های نهادینه شده «نتوانستن» و «نشدن» و «نخواستن»، و مبارزه با درجا زدن ها و حاشیه پردازیها و رانتها و سوءاستفادهها. اقدامات انجام شده، کارهای در حال انجام یا فعالیتهای در شرف انجام از سوی «معتمدیان» آنقدر زیاد هست که ناسپاسی برخی عناصر و ضعف در اطلاع رسانیهای قوی نتواند آن را بپوشاند و از چشمها دور کند، هرچند همه میدانید که فردای درج این سرمقاله، این قلم و این ستون و این روزنامه را دوباره به حمایت از استاندار متهم میکنند که آن حاشیه پردازان را خود بهتر از ما میشناسید، اما اجازه دهید ما که از زبان مردم و برای مردم و در راه مردم مینویسیم، کلاهِ وجدان مان را قاضی کنیم و اعتراف کنیم که «معتمدیان»، استانداری بدون حاشیه، آشنا به مسائل استان و دلسوز و به شدت پیگیر است، نیاز به حمایتهای ویژهتری دارد و نیازمند تعامل و همراهی مسئولان قوی، مدیران دردآشنا، نمایندگان پیشرو و اطرافیان دغدغه مند و خالص و یکرنگ است. با حضور او، قطع به یقین در سالهای آینده چهره استان دگرگون خواهد شد، حتی من پیش بینی میکنم این تغییر در صورت عدم رخدادی خاص، آنقدر بزرگ باشد که روی استانهای همسایه و حتی نوع رفتار و تعامل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشور همسایه با ما اثرگذار و مثبت باشد. حضور مدیران این چنینی که بازتاب دعای مردم و خیرخواهی محرومان این استان است، نعمت خدا و فرصت طلایی پرنتیجه ایست که شاید تا سال ها تکرار نشود. این مدیران در صحنه را با حضور بیشتر خود در صحنههای توسعهای استان و شناخت وظایف مان باید حمایت کنیم. چنین مدیرانی هم باید به یاد داشته باشند که در کنار اهمیت کار و فعالیت و پیگیری و خدمتی این چنین گسترده، اطلاع رسانی های مداوم و قوی و داخل هدف و متناسب با کارهای انجام شده، اگر پراهمیتتر نباشد قطعاً از درجه اهمیتی زیاد برخوردار است. خراسان جنوبی استانیست که از ابتدای انقلاب به دلایل مختلف در یک حباب فراموشی مشکوک و ویژه قرار گرفته است، هر کس وجود این حباب فراموشی را انکار کند یا واقعاً به مسائل استان آگاه نیست، یا از فضا و فعل و انفعلات استان بی خبر مانده و یا مغرضانه و با دیدگاهی ساده انگارانه به موضوع توسعه استان نگاه میکند. در سال های گذشته، حضور استاندارانی که حتماً دلسوز بوده اند و حتماً دوست داشته اند کاری هم برای استان انجام دهند و حتماً رفته رفته به عمق فاجعه محرومیت استان پی بردهاند، مغتنم بوده، اما به دلایل مختلف و شاید مهم ترین دلیلش عدم مطالبهگری مردم و فقدان نگاه ملی به استان، کار کارستانی از پیش نبردهاند. شاید مهم ترین مؤلفه معتمدیان، تلاش برای تغییر نوع نگاه مدیران کشور به خراسان جنوبی، تلاش برای تغییر زاویه نگاه مردم به مطالبهگری و تغییر سطح نگاه مدیران زیرمجموعه اش به توسعه استان است. این فضا را قدر بدانیم و با وحدت حول محور توسعه خراسان جنوبی همه کنار هم و برای یک هدف تلاش و حرکت کنیم.
استیضاحی که باید استیضاح شود...!!!
روزنامه امروز خراسان جنوبی - محمد راعی فرد
شهاب نادری عضو کمیسیون ولایی مجلس میگوید دولت روحانی را به زیر میکشیم و آنگاه به دنبال استیضاح رئیس جمهور میرویم که اتفاق خاصی هم در کشور نخواهد افتاد چون وضعیت پولیمان بد نیست...!! معلوم نیست در پشت پرده سیاست و پول چه اتفاقاتی در شرف وقوع است، هنوز شرایط عادی به کشور بازنگشته مجلس از طریق چنین طرح برخی نمایندگان میخواهد ثابت کند که در رأس امور است !! استیضاح چهار وزیر در کمترین زمان ممکن نشان از اتفاقات ناخوشایندی آن هم در شرایط پر از التهابی که کشور و مردم در آن قرار دارند جای سؤالی بزرگ را در ذهن افکار عمومی بوجود میآورد که چرا؟!! چرا در مجلسی که به گفته فلاحت پیشه در مهرماه سال ۹۵ و در اعتراض آیین نامهای عنوان کرده بود که هر دقیقه در مجلس ۳۰۰ میلیون تومان هزینه بر میدارد باید در چهار استیضاح ۵ ساعته ۹۰ میلیارد تومان هزینه شود آنهم با قیمت سال ۹۵ تا دولت را از اکثریت بیندازند تا راه استیضاح رئیس جمهور فراهم شود ؟!! عجبا از این همه تعقل و تفکر و زمان سنجی و موقعیت شناسی و منافع عامه و ملی!!! وقتی برخی نمایندگان فراکسیونهای مختلف از ولایی و امید و پایدارچیها و... نتوانستند جایگاه مجلس را حفظ و صیانت کنند و تن به خنثی سازی زهر مجلس دادند نتیجهاش شد بی تأثیر بودن مجلس در زندگی روزمره مردم، حاصلاش شد سال ۹۶ و ۹۸، آنگاه جواب این معادله ۱۰ مجهولی عملکرد مجلس میشود استیضاح وزرا و از اکثریت انداختن دولت و استیضاح رئیس جمهور، البته این نوع نگرش به دلیل خامی و در نظر نگرفتن واقعیت موجود جامعه در نهایت راه بجایی نخواهد برد اما زمان بسیار زیاد و پول این مردم فلاکت زده را به باد بیمدیریتیهای برخی آقایان خواهد داد...!!! درست است که استیضاح حق مجلس است و باید از این حق به بهترین شکلی استفاده کنند اما این حق نباید منجر به نابودی حق مردم و یا حق الناس گردد...!؟
روزنامه زعفران هم در سرمقاله روز چهارشنبه ششم آذر به موضوع اقتصاد نفتی پرداخت.
اقتصاد نفتی اقتصاد شکست خورده
روزنامه زعفران - سعید پویش
واقعیت این است که متاسفانه شرایط ما در متغیرهای کلان اقتصادی مانند نرخ مشارکت، سرمایه گذاری، تجارت، نظام مالی دولت و ... کامیابانه نبوده است. شاخصهای اقتصاد کلان، موید این واقعیت تلخ است که اقتصاد ایران طی سالها، به شدت شکننده و آسیب پذیر شده است. واقعیتها و چالشهای کنونی کشور، بیانگر این است که اقتصاد ایران طی دو دهه گذشته (بعد از جنگ تحمیلی) و انجام برنامههای میان مدت (توسعهای) نتوانسته است در برخی از شاخصهای کلیدی اقتصاد کلان توفیق یابد. ما همیشه به نوعی مسیر استخراج بیشتر نفت را در پیش گرفته ایم. شاید از فروش نفت حدود ۵۰ یا ۶۰ میلیارد دلار درآمد داشتهایم. اما با این رقم درآمد مشخص بودا اگر ما را تحریم کنند و از ما نفت نخرند وضعیت کشور به کجا میرود؟ تمام اتکای اقتصاد ایران برپایه نفت میچرخد که این محور در حال اتمام است درحالیکه در تولید، وضعیت به اینگونه نیست و به این سادگیها تمام نمیشود. همه مردم میدانند که نرخ بنزین در هیچ کجای دنیا لیتری هزار تومان نیست و دولت برای پر کردن خلاء نرخ بنزین سوبسید هنگفتی را بطور روزانه پرداخت میکند. این یارانهها و سوبسید اقتصاد کشور را فلج میکند. چرا که دولت بجای برنامه ریزی مجبور است دنبال جور کردن سوبسید و مابه التفاوت نرخ بنزین باشد. اینکه دولت در هر دوره ای دنبال تامین سوبسیدها باشد جوانی و انرژی دولت را میگیرد. هرچند در این میان هم برخی میخواهند تمام مشکلات اقتصادی را بر سر دولت فرود آورند اما واقعیت امر این است که در این برهه نمیتوان تاثیرات تحریمها و یکدست نبودن دولت و برخی ارگانها را نادیده گرفت و از سوی دیگر همه میدانند که برنامههای اقتصادی در طول سالهای گذشته مدام دستخوش تغییرات و سلایق شخصی فراوانی قرار گرفته است. بنظر می رسد برداشتن سوبسیدها و یارانه ها در هر اقتصادی کمک میکند اقتصاد آن کشور رشد کند و به بالندگی برسد. در کشورهای پیشرفته صنعتی چیزی بنام یارانه مستقیم وجود ندارد چرا که اگر دولت یارانه و حمایتهای خود را به کارگاهها و تولیدیها متمرکز کند بی شک مردم دیگر نیازمند یارانه نخواهند بود. اینکه مردم را عادت بدهیم چشم به جیب دولت بدوزد کار شاقی نکردهایم. ما باید نقش دولت را بطور واقعی درک کنیم و از دولت بخواهیم که به معنای واقعی کلمه خدمتگزار مردم باشد یعنی دولتی که درآمدش از مردم است و باید چشم به مالیات و پرداختهای مردمی داشته باشد. در این صورت است که دولت بعنوان مجری حاضر میشود و بخش خصوصی و مردم نیز بعنوان تامین کننده هزینههای دولت باید نظارت داشته باشد. نه اینکه در کشور ما دولت در خیلی مواقع به واسطه داشتن بودجه نفتی بعنوان کارفرما بیشتر ظاهر میشود. و از سویی دیگر بودجه نفتی نیز خود تورمزا میشود. چرا که هر ساله علاوه بر مالیات و درآمدهای دیگر دولت بودجه نفتی وارد چرخه درآمدی نفتی میشود. بنظر می رسد مردم باید به کارهای طولانی مدت توجه کنند و از مسوولان بخواهند در طولانی مدت کشور را از لحاظ درآمدی و تولید به خودکفایی برسانند. وگرنه پرداخت یارانه به مردم آن هم از جیب خودشان کار سختی نیست.