فاطمینیا: گل سر سبد کار علامه جعفری، ترجمه و تفسیر کتاب نهجالبلاغه است
شفقنا- استاد اخلاق گفت که نمک کار و تمام توفیقات علامه جعفری را خدا بهواسطه امیرالمؤمنین علیهالسلام به او عطا کرده است. پویا نوشت: مراسم رونمایی از ویراست جدید ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه اثر علامه محمدتقی جعفری با حضور حجتالاسلام و المسلمین سید عبدالله فاطمینیا استاد اخلاق در تالار آیتالله مهدویکنی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد. حجتالاسلام...
شفقنا- استاد اخلاق گفت که نمک کار و تمام توفیقات علامه جعفری را خدا بهواسطه امیرالمؤمنین علیهالسلام به او عطا کرده است.
حجتالاسلام والمسلمین فاطمینیا در این مراسم طی سخنانی علامه جعفری را دارای جامعیت در علم و اخلاق و شخصیت دانست و گفت: جامعیت علامه جعفری بسیار مهم است؛ این جامعیت کار آسانی نیست، اما با وجود این، در علم و اخلاق و شخصیت او وجود داشت. بلندنظری یکی دیگر از خصوصیات او بود. اگر انسان صفات عالیه نداشته باشد، هیچ چیز نصیبش نخواهد شد.
وی افزود: علامه جعفری هم مجتهد و فقیه و هم فیلسوف بود، خودِ فلسفه هم دریای عمیقی است. اما گل سر سبد کار علامه جعفری، ترجمه و تفسیر کتاب نهجالبلاغه است. نمک کار و تمام توفیقات علامه جعفری را خدا بهواسطه امیرالمؤمنین علیهالسلام به او عطا کرده است.
این استاد اخلاق خاطرنشان کرد: نهجالبلاغه افتخار عالم است، بارها عرض کردم شیخ محمد عبده که از مفتیهای اعظم مصر بود، عاشق نهجالبلاغه است. او شرحی بر نهجالبلاغه دارد و البته مقدمهای بر شرحش زده است که در چاپهای بعدی به آن دست بردهاند. او در مقدمه میگوید “یک روز خیلی غصهدار بودم و آرامش نداشتم، خیلی فکرم آشفته بود، نهجالبلاغه را هم تا به حال ندیده بودم، وقتی برای اولینبار با آن مواجه شدم و آن را باز کردم، چند جمله آن را فقط نگاه کردم و به یکباره دیدم دارم آرام میشوم و غصههایم دارد از بین میرود”.
وی یادآور شد: امیرالمومنین علیهالسلام در خطبه ۱۷ نهجالبلاغه میفرماید: به خدا شکایت میبرم از جماعتی که جاهلانه زندگی میکنند و در گمراهی میمیرند «إِلَى اللَّهِ أَشْکُو مِنْ مَعْشَرٍ یَعِیشُونَ جُهَّالًا وَ یَمُوتُونَ ضُلَّالاً» آن حضرت طاقت نداشت ببیند کسی جاهلانه رفتار میکند و ترقّی و رشد ندارد، لذا باید اهل درس و علم بود و عالمانه رفتار کرد.
حجتالاسلام والمسلمین فاطمینیا گفت: علامه جعفری شرحی هم بر مثنوی داشت، به یادم دارم او در جایی سخنرانی داشت؛ پس از اینکه برنامه تمام شد، هرگز نمیگفت “خسته هستم و باید بروم و استراحت کنم” بلکه بسیار با ادب میایستاد و حرف دیگران را گوش میکرد. جوانی پیش او آمد و گفت “چرا شما این بیت از مثنوی را شرح نکردید؟” با آن لحن زیبای خود فرمود “کدام بیت را میگویید؟” حالا یا فراموش کرده بود یا مصلحت نمیدانست به او چیزی بگوید ….