رفتار ترامپ بعد پیروز شدن در انتخابات ریاست جمهوری امریکا چگونه است؟
رئیس جمهور آمریکا، تلاش می کند توافق هسته ای جدیدی را با ایران امضا کند، به نحوی که یک تغییر جزئی در آن ایجاد شود، که با اهداف سیاسی وی در تعارض نباشد.
به گزارش صدای ایران رای الیوم نوشت: رئیس جمهور آمریکا، تلاش می کند توافق هسته ای جدیدی را با ایران امضا کند، به نحوی که یک تغییر جزئی در آن ایجاد شود، که با اهداف سیاسی وی در تعارض نباشد.
در ادامه این مطلب آمده است: هدف اولی که رئیس جمهور آمریکا برای تحقق آن تلاش می کند، اعمال فشار حداکثری علیه ایران است که منجر به دستیابی به توافق هسته ای جدید با ایران، به جای توافق فعلی شود، تا به این شکل، ترامپ نام خود را به عنوان امضا کننده یک توافق تاریخی جدید با ایران به ثبت رسانده و نام باراک اوباما را خط بزند.
هدف دوم ترامپ از نزدیکی های سیاسی ویژه در قبال جمهوری اسلامی ایران، تلاش برای قرار دادن منافع اقتصادی و تجاری آمریکا و سودهای شرکتها و صنعت آن، در نردبان اولویتهای توافق آتی است؛ چرا که معتقد است طرف اصلی که می تواند ضامن بقای این توافق شود، ایالات متحده است.
هدف سوم، تحت فشار گذاشتن دولتهای عربی منطقه برای دست یافتن به خواسته های آمریکا در دو زمینه سیاسی و اقتصادی است. در زمینه اقتصادی، دولت آمریکا تلاش می کند با اعمال سیاست ترساندن این دولتها از ایران، اینگونه وانمود کند که توافق واشنگتن با تهران،به زیان دولتهای عربی خواهد بود؛ از این رو، این دولتها باید اموال نفتی بیشتری را به آمریکا تقدیم کنند و در سطح سیاسی نیز این دولتهای عربی مجبور به همراهی با سیاستهای منطقه ای واشنگتن می شوند؛ بویژه در مورد معامله قرن.
هدف چهارم رئیس جمهور آمریکا، جلوگیری از نفوذ تجاری و اقتصادی بیشتر چین در منطقه، از طریق افزایش تحریمها علیه ایران و در ادامه، محدود کردن فعالیتهای اقتصادی چین در تعامل با ایران است.
هدف پنجم از ادامه سیاست تروریسم اقتصادی علیه ایران، در دور کردن تهران از روسیه نمود می یابد؛ چرا که مسکو از ایران بعنوان برگ برنده ای در معادلات منطقه ای و بین المللی، چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه سیاسی، علیه نفوذ دشمن دیرینه خود، ایالات متحده، استفاده می کند.
کارشناسان معتقدند در صورتی که ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده و قدرت را تصاحب کند، مقابله شدیدتر و سخت تری را علیه ایران آغاز می کند، اما با توجه به نزدیکی های سیاسی و ویژگی های شخصیتی و روانی ترامپ، به نظر می رسد تحقق این دیدگاه بعید است؛ به این دلیل که ترامپ ترجیح می دهد بعنوان یک شخصیت دموکرات که به حقوق بشر توجه داشته و خواستار صلح و استقرار است، شناخته شود، تا بتواند منافع شرکتهای تجاری خود و فعالیتهای اقتصادی آنها را تضمین کند.
در سطح ایران، به نظر می رسد تهران مایل به ورود به مذاکره با ایالات متحده، در مرحله فعلی است؛ چرا که صرفنظر از فشارهای هم پیمانان منطقه ای ترامپ و خواسته های آنها و با وجود ظرفیتهای مالی فراوانی که این کشورها از آن برخوردارند، این امکان برای رئیس جمهور ایالات متحده فراهم است تا به توافق قویتر و مفیدتری با ایران دست یابد. به این ترتیب، در صورتی که تهران گامهای مثبتی بردارد، امکان دست یافتن به نتایج بهتر، امری بعید نیست.
علاوه بر این، با توجه به اینکه پس از سفر روحانی به توکیو، نخست وزیر ژاپن تماسی تفلنی با رئیس جمهور آمریکا داشته و او را در جریان مذاکرات خود با همتای ایرانی اش قرار داد، می توان گفت این مذاکرات در روزهای آینده ادامه خواهد داشت.
در مرحله حاضر، ژاپن بهترین میانجی برای شروع مذاکره بین ایران و ایالات متحده است؛ به این دلیل که دیگر واسطه ها نظیر پادشاهی عمان، دولت پاکستان یا رئیس جمهور فرانسه، قدرت لازم برای تاثیر گذاری بر ترامپ را نداشتند و مساله مهمتر آنکه آمریکا با هیچ یک از این طرفها، به اندازه ژاپن، منافع اقتصادی ندارد.
در ادامه این مطلب آمده است: هدف اولی که رئیس جمهور آمریکا برای تحقق آن تلاش می کند، اعمال فشار حداکثری علیه ایران است که منجر به دستیابی به توافق هسته ای جدید با ایران، به جای توافق فعلی شود، تا به این شکل، ترامپ نام خود را به عنوان امضا کننده یک توافق تاریخی جدید با ایران به ثبت رسانده و نام باراک اوباما را خط بزند.
هدف دوم ترامپ از نزدیکی های سیاسی ویژه در قبال جمهوری اسلامی ایران، تلاش برای قرار دادن منافع اقتصادی و تجاری آمریکا و سودهای شرکتها و صنعت آن، در نردبان اولویتهای توافق آتی است؛ چرا که معتقد است طرف اصلی که می تواند ضامن بقای این توافق شود، ایالات متحده است.
هدف سوم، تحت فشار گذاشتن دولتهای عربی منطقه برای دست یافتن به خواسته های آمریکا در دو زمینه سیاسی و اقتصادی است. در زمینه اقتصادی، دولت آمریکا تلاش می کند با اعمال سیاست ترساندن این دولتها از ایران، اینگونه وانمود کند که توافق واشنگتن با تهران،به زیان دولتهای عربی خواهد بود؛ از این رو، این دولتها باید اموال نفتی بیشتری را به آمریکا تقدیم کنند و در سطح سیاسی نیز این دولتهای عربی مجبور به همراهی با سیاستهای منطقه ای واشنگتن می شوند؛ بویژه در مورد معامله قرن.
هدف چهارم رئیس جمهور آمریکا، جلوگیری از نفوذ تجاری و اقتصادی بیشتر چین در منطقه، از طریق افزایش تحریمها علیه ایران و در ادامه، محدود کردن فعالیتهای اقتصادی چین در تعامل با ایران است.
هدف پنجم از ادامه سیاست تروریسم اقتصادی علیه ایران، در دور کردن تهران از روسیه نمود می یابد؛ چرا که مسکو از ایران بعنوان برگ برنده ای در معادلات منطقه ای و بین المللی، چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه سیاسی، علیه نفوذ دشمن دیرینه خود، ایالات متحده، استفاده می کند.
کارشناسان معتقدند در صورتی که ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده و قدرت را تصاحب کند، مقابله شدیدتر و سخت تری را علیه ایران آغاز می کند، اما با توجه به نزدیکی های سیاسی و ویژگی های شخصیتی و روانی ترامپ، به نظر می رسد تحقق این دیدگاه بعید است؛ به این دلیل که ترامپ ترجیح می دهد بعنوان یک شخصیت دموکرات که به حقوق بشر توجه داشته و خواستار صلح و استقرار است، شناخته شود، تا بتواند منافع شرکتهای تجاری خود و فعالیتهای اقتصادی آنها را تضمین کند.
در سطح ایران، به نظر می رسد تهران مایل به ورود به مذاکره با ایالات متحده، در مرحله فعلی است؛ چرا که صرفنظر از فشارهای هم پیمانان منطقه ای ترامپ و خواسته های آنها و با وجود ظرفیتهای مالی فراوانی که این کشورها از آن برخوردارند، این امکان برای رئیس جمهور ایالات متحده فراهم است تا به توافق قویتر و مفیدتری با ایران دست یابد. به این ترتیب، در صورتی که تهران گامهای مثبتی بردارد، امکان دست یافتن به نتایج بهتر، امری بعید نیست.
علاوه بر این، با توجه به اینکه پس از سفر روحانی به توکیو، نخست وزیر ژاپن تماسی تفلنی با رئیس جمهور آمریکا داشته و او را در جریان مذاکرات خود با همتای ایرانی اش قرار داد، می توان گفت این مذاکرات در روزهای آینده ادامه خواهد داشت.
در مرحله حاضر، ژاپن بهترین میانجی برای شروع مذاکره بین ایران و ایالات متحده است؛ به این دلیل که دیگر واسطه ها نظیر پادشاهی عمان، دولت پاکستان یا رئیس جمهور فرانسه، قدرت لازم برای تاثیر گذاری بر ترامپ را نداشتند و مساله مهمتر آنکه آمریکا با هیچ یک از این طرفها، به اندازه ژاپن، منافع اقتصادی ندارد.