داستان پیشبینی شیخ اسماعیل محلاتی و سقوط روس تزاری بعد از حمله به حرم رضوی
گروه اندیشه ــ صدوقیسها در همایش بررسی اندیشهها و آثار علمی و هنری «خاندان آیتالله اسماعیل محلاتی» به داستان مراجعه آقا نجفی قوچانی به نزد شیخ اسماعیل محلاتی پس از حمله روسها به حرم رضوی اشاره و بیان کرد: تفأل شیخ خبر از اضمحلال روسها داد که به فاصله نه چندان دوری انقلاب روس برپا و به این جسارت نیز پاسخ داده شد.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ همایش بررسی اندیشهها و آثار علمی و هنری «خاندان آیتالله اسماعیل محلاتی»، امروز، دهم دیماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در ابتدای این همایش با اشاره به اهداف برگزاری چنین همایشهایی بیان کرد: مرکز اسناد فرهنگی آسیا در پژوهشگاه علوم انسانی بر مبنای توسعه راهبردی پژوهشگاه موظف است که به بازشناسی و گسترش میراثهای تمدنی اسلامی ـ ایرانی بپردازد و از این رهگذر به تداوم هویت اسلامی ـ ایرانی برای نسلهای آینده کمک کند.
وی تصریح کرد: همچنین پژوهشگاه علوم انسانی ذاتاً یک نهاد تمدنی، در ایران معاصر است و صرفاً یک سازمان پژوهشی نیست. پژوهشگاهی که میراثهای فکری اسلامی ـ ایرانی، در دوره معاصر را در خود جمع کرده و متشکل از یازده مؤسسه متفکرانه است که اگر کسی بخواهد فعالیتهای پژوهشگاه را در تاریخ معاصر ایران بررسی کند، میبیند که در مرکزیت میدرخشد.
قبادی در ادامه افزود: به ویژه اینکه در مرکز اسناد آسیا در زمینههای مختلف فرهنگ آسیایی کار میکنیم که اعم از مشترکات فرهنگی ایران و هند، ایران و ترکیه، ایران و آسیای میانه و ... است. همچنین در حال نهایی کردن دانشنامه مشترکات فرهنگی ایران و هند هستیم و به زودی به سمت نهایی کردن دانشنامه مشترکات ایران و چین و ایران ترکیه و دیگر کشورها خواهیم رفت.
سلسله نورانی متفکران
وی بیان کرد: سلسله نورانی متفکران که پرچمدار روحانیت هستند نیز به عنوان بخشی از واقعیتهای آسیا محسوب میشوند و این وظیفه ما است که بخشی از این میراثهای آسیایی را احیا کنیم که این کار برکات فراوانی نیز دارد. امروزه شاهد این هستیم که جریانهای افراطی نظیر داعش ظهور کرده و به اسم مذهب دست به هر خشونتی میزند و این در حالی است که ما میراث گرانقیمتی که عبارت از علما و متفکرانمان باشد را داریم که همواره به دنبال خوانشی غیرخشن و اصیل از اسلام بودهاند که پرداختن به اندیشهها و افکار آنها نیاز امروز جامعه بشریت است.
قبادی در بخش پایانی سخنان خود گفت: خاندان معظم محلاتی نیز جایگاه ویژهای دارند و امیدوارم که بتوانیم این همکاریهای مشترک را در ابعاد گوناگون ادامه دهیم و فعالیتهای اینچنینی مرکز اسناد آسیایی تداوم یابد تا مقدمه خیرات و برکات بیشتری برای جامعه ما و جهان اسلام واقع شود.
در ادامه این همایش منوچهر صدوقیسها، پژوهشگر برجسته عرفان و فلسفه اسلامی، به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: سابقه ارادت ما با خاندان محلاتی بسیار طولانی است و حتی قرابت فامیلی نیز داریم و بنده میتوانم در اینجا مطالب مختلفی را نقل کنم اما به نظرم رسید که به نقل داستانی از شیخ اسماعیل محلاتی، رئیس این خاندان معظم، اشاره کنم که در کتاب سیاحت شرق آقا نجفی قوچانی گزارش شده است.
صدوقیسها تصریح کرد: این داستان خود موضوعیت دارد و دیگر اینکه مربوط به مقامات معنوی این شخص شخیص میشود که علاوه بر مقامات علمی ایشان است. همچنین ایشان با واسطه حق استادی به گردن بنده دارند. استاد بنده مرحوم سیدمحمدکاظم عصار که چند سالی را در خدمتشان بودیم، مدتی شاگرد شیخ اسماعیل محلاتی بود و از این جهت ایشان استاد من هستند.
روایت مراجعه آقانجفی قوچانی
وی به نقل این داستان پرداخت و گفت: آقا نجفی قوچانی میگوید که در ربیع دوم سال 1330 خبر آمد که روسها، به بهانه دروغی که نامسلمانها به او داده بودند، بقعه مطهره حضرت رضا(ع) را به توپ بستند و با اسب و سگهای خود وارد صحن و رواق شدند. کردند آنچه کردند و شد آنچه شد. مومنین غیور نجف بههم برآمدند دیدند چارهای نیست جز آنکه مثل زن گریه کنند و به سینه بزنند، مجالس تعزیه و روضهخوانی بر پا شد. ضمنا دعای فرج نیز زیاد میشد، بلکه گاهی که حوصله تنگ میشد و چون، چرایی این مسئله با حضرت حجت مینمودیم که تا کی صبر و حوصله، تا به حال که اجدادت را میکشتند و میبستند و حبس میکردند، میگفتیم مقتضای سیاست و سلطنت جائرانه و محافظهکاری موجب این سکوت میشد.
این پژوهشگر فلسفه گفت: لکن اظهار دشمنی به خاک قبر و مدفن امام(ع)، فایدهای ندارد جز اینکه از سر عناد و اظهار عداوت است و این طور مصیبت بر عاقل غیور بسیار شاق و غیر قابل یحتمل است. به رفیق سفر کاظمین برخوردم. گفتم احتمال نمیدهی که این جرئت، یکی از اثرات حرکت ما به کاظمین باشد؟ دیدید که بعد از این، دلشان هر کار بخواهد میکنند. مگر حضرت رضا(ع) چه ضرری به روسها داشت که چنین کردند و من گمان ندارم حضرت حجت(عج) در این قضیه صبر کند و خودش هم میداند که شیعه کاری از دستش نمیآید.
وی تصریح کرد: گفت بیا برویم نزد آقا شیخ اسماعیل محلاتی که از مجتهدین منزوی و خوشصحبت و خوشقریحه است بلکه عقده دلمان بگشاید. رفتیم و ایشان هم خیلی اظهار همدردی کردند و این مصیبت را بزرگ شمردند. گفتیم ممکن است این عقده از دل ما بیرون رود و انتقام کشیده شود؟
صدوقیسها بیان کرد: شیخ اسماعیل محلاتی گفت که البته امکان ذاتی دارد لکن نظر به اسباب عادی، ممکن نیست. چون هیچ دولتی امروزه در روی کره، توان مبارزه با روس را ندارد، بلکه تمام دول هم اگر متحد شوند، باز هم این کار دشوار است. بنابراین، به این زودیها این عقده از دلها بیرون نمیرود و باید دعا کرد. بعد از آن، کتاب مثنوی را از طاقچه برداشت، مشغول صلوات و خواندن سوره حمد شد تا مثنوی را باز کند و در این قضیه تفألی بزند. من تعجب کردم از این مجتهد پیرمرد که کتاب مثنوی نزد او پیدا میشود و محل اعتناست که با او تفأل میزند.
وی افزود: مثنوی را گشود و تبسم نمود و اظهار تعجب کرد و این اشعار قرائت شد، «حمله بردند اسپه جسمانیان، جانب قلعه و دز روحانیان؛ تا فرو گیرند بر دربند غیب، تا کسی ناید از آن سو پاکجیب؛ غازیان حمله غزا چون کم برند، کافران برعکس حمله آورند؛ غازیان غیب چون از حلم خویش، حمله ناوردند بر تو زشتکیش؛ حمله بردی سوی دربندان غیب، تا نیایند این طرف مردان غیب؛ چنگ در صلب و رحمها در زدی، تا که شارع را بگیری از بدی؛ چون بگیری شهرهی که ذوالجلال، بر گشادست از برای انتسال؛ سد شدی دربندها را ای لجوج، کوری تو کرد سرهنگی خروج؛ نک منم سرهنگ هنگت بشکنم، نک به نامش نام و ننگت بشکنم؛ تو هلا در بندها را سخت بند، چندگاهی بر سبال خود بخند؛ سبلتت را بر کند یک یک قدر، تا بدانی کالقدر یعمی الحذر؛ سبلت تو تیزتر یا آن عاد، که همی لرزید از دمشان بلاد؛ تو ستیزهروتری یا آن ثمود، که نیامد مثل ایشان در وجود؛ صد ازینها گر بگویم تو کری، بشنوی و ناشنوده آوری؛ توبه کردم از سخن که انگیختم، بیسخن من دارویت آمیختم؛ که نهم بر ریش خامت تا پزد، یا بسوزد ریش و ریشهت تا ابد؛ تا بدانی که خبیرست ای عدو، میدهد هر چیز را درخورد او».
صدوقیسها گفت: بعد از این اشعار، بسیار خوشحال شدیم، گویی که وحی آسمانی بود که بر ما نزول نمود و یقین نمودیم که روسها به همین نزدیکیها توسط یک سرهنگ مضمحل خواهند شد و نتوانستیم آن سرهنگ را به هیچ یک از دولتها تطبیق کنیم. بلکه این طور تطبیق دادیم که حضرت حجت(عج) و یا کسی باشد که از طرف الله است و عقیده و ارادت ما به مثنوی بیش از پیش شد.
وی بیان کرد: خیلی به نظر بعید میرسد که از تمام مثنوی چنین ابیاتی برای تفال بیرون آید که واقعاً در حد اعجاز است و به فاصله نه چندان دوری، انقلاب روس برپا و به این جسارت نیز پاسخ داده شد. بنابراین خود این داستان در مورد شیخ اسماعیل محلاتی موضوعیت دارد و باید به آن توجه داشت.
سه طریق بقای علما
در بخش دیگری از این مراسم حجتالاسلام محمدباقر انصاری محلاتی به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: حدیث شریفی از امام علی(ع) داریم که فرمود: علما، در طول تاریخ جاوید و ماندگار هستند، گرچه که جسم و بدن آنها مفقود است و مانند سایرین، از دنیا میروند اما آثار آنها موجود است.
وی تصریح کرد: بقای علما و دانشمندان به سه طریق است؛ یکی اینکه نام آنها همیشه باقی و برقرار است و در بین ملتها، نام آنها همیشه ذکر میشود و محفوظ است و حتی شهرها و خیابانهایی به اسم آن علما گذاشته میشود و نام آنها به این طریق زنده میماند.
انصاری محلاتی افزود: از جهت دیگر اینکه آثار و تألیفاتی که علما دارند، به صورت مرتب چاپ و منتشر میشود و به زبانهای مختلف نیز ترجمه میشود و از این حیث نیز نام آنها باقی میماند و جهت سوم نیز شاگردانی است که اینها تربیت میکنند که نسل به نسل این شاگردان علوم آنها را به نسلهای بعدی منتقل میکنند. بنابراین آثار آنها همیشه موجود است.
تقسیم سهگانه حکومت
وی پس از اینکه به ارائه توضیحاتی در مورد زندگینامه شیخ اسماعیل محلاتی پرداخت، بیان کرد: یکی از ویژگیهای بارز ایشان زهد و ورع عجیبی بود که داشتند. ایشان در محلات زندگی میکردند، اما به دلیل اینکه معاشرتها در این شهر با غیبت و گناه همراه بود، تصمیم گرفتند که این شهر را ترک کنند و به همین جهت به عراق و عتبات مشرف شدند.
انصاری محلاتی بیان کرد: ایشان در زمان مشروطه زندگی میکرد و خصوصیت دیگر ایشان، مخالفت با استبداد قاجار و طرفداری از مشروطه بود و به دنبال این بود که این سلطنت استبدادی تبدیل به مشروطه شود. همچنین کتابی نیز با عنوان «اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» نوشته است که در این کتاب حکومت را به سه بخش تقسیم کردهاند؛ حکومت معصومین(ع) و رهبران دینی که تبعیت از آن واجب است، یکی حکومت مستبده و یکی هم حکومت مشروطه شرعیه.