شایعات بیشتر آزارمان می دهد
رکنا:با گذشت چهار روز از حادثه سقوط بوئینگ 737 خطوط هواپیمایی اوکراین هنوز بحث بر سر چگونگی این ماجرا داغ است و از سوی دیگر اجساد سرنشینان هواپیما در پزشکی قانونی در صف انجام آزمایش ژنتیک و تعیین هویت است تا به خانواده هایشان تحویل شود اما در این میان حال و روز خانواده قربانیان که عزیزان شان را با دنیایی از امید و آرزو روانه دیار غربت کردند و...
شایعات را قبول نداریم
به گزارش رکنا، خانواده بهاره به قدری ناراحت هستند که توان صحبت کردن ندارند.» این را پسرخاله بهاره حاج اسفندیار میگوید و ادامه میدهد: بهاره به همراه دختر 11 سالهاش آنیسا و همسرش مهدی صادقی به ایران آمده بودند. او برای تحصیل در رشته فوق لیسانس عمران به کانادا رفته بود. صبح روز چهارشنبه از طریق اخبار متوجه شدیم هواپیمایی که عازم اوکراین بوده سقوط کرده است. اول مطمئن نبودیم، شماره پرواز را که دیدم مطمئن شدم. دنیا روی سرمان خراب شد. خانوادهاش همان روز برای انجام آزمایش دیانای به پزشکی قانونی رفتند. به آنها گفتند 10 روز تا دو هفته طول میکشد که جواب آزمایش بیاید و آنها تا آن موقع باید منتظر باشند. او در رابطه با شایعهای که در شبکههای اجتماعی و رسانههای خارجی در خصوص علت سقوط هواپیما منتشر شده، ادامه میدهد: این اخبار بهنظر منطقی نمیآید. اصلاً با تحلیلهای ما جور در نمیآید و منطقی نیست. واقعاً نمیدانم روی چه حسابی این حرف را زده و چنین شایعهای را منتشر کردهاند. باید منتظر بمانیم ببینیم واقعیت چیست.
سقوط مشکوک است
دریا طوفائی، دختر جوانی بود که برای تحصیل به کانادا میرفت. عموی دریا میگوید: برادرزادهام در ایران در رشته معماری درس میخواند اما ترک تحصیل کرد و برای ادامه تحصیل به کانادا رفت. پدرش هم که کارخانه دار است بههمراه دریا رفت تا او تنها نباشد. او چند روز قبل برای دیدن مادرش و اقوام به ایران آمد، ولی پدرش در کانادا بود. او ادامه میدهد: صبح روز حادثه از خبرگزاریها متوجه شدم که هواپیمایی که دریا با آن راهی اوکراین بود سقوط کرده است. زمانی که خبر را خواندم به فرودگاه آمدم و به من گفتند که سانحه سقوط واقعیت دارد. چون مادر دریا حال خیلی بدی داشت، نمیتوانست برای انجام آزمایش دیانای برود. خودم با برادرم تماس گرفتم و موضوع را به او خبر دادم. برادرم نیز با اولین پرواز به ایران آمد و صبح جمعه به پزشکی قانونی رفت و آزمایش دی ان ای داد. او در مورد شایعهای که در خصوص علت حادثه در خبرگزاریهای خارجی منتشر شده میگوید: نمیدانم چه بگویم. ماجرا ابهام هایی دارد. اما فعلاً نمیشود در این مورد حرفی زد.
چرا خلبان درخواست کمک نکرد؟
زن جوان بههمراه دو پسر و شوهرش صبح چهارشنبه سوار پرواز بوئینگ 737 شدند تا به سوئد بروند و زندگی 18 سالهشان در آنجا را ادامه دهند اما لحظاتی بعد با سقوط هواپیما، زندگی آنها بر فراز آسمانهای خلج آباد، شاهدشهر به پایان رسید. برادر راحله سلمانیزاده به «ایران» میگوید: همه درباره علت سقوط هواپیما بحث میکنند. یکی از کادر فنی فرودگاه به من گفت که این هواپیما اجازه پرواز نداشته و نقص فنی داشته است. حتی از قبل گفته شده بود که نباید این هواپیما پرواز کند اما از آنجایی که به اندازه زمانی که هواپیما در فرودگاه ایران میماند باید به اوکراین پول پرداخت میشد، اجازه پرواز به این هواپیما دادند. اما این را هم باید در نظر گرفت که اگر نقص فنی بود، که هردو موتور هواپیما از کار نمیافتاد. هواپیما با یک موتور میتوانست پرواز کند و روی باند بنشیند. در اطراف محلی که سقوط کرده باندهای نظامی بوده و در صورت نقص فنی روی آن باندها فرود میآمد. از طرفی اصلاً خلبان درخواست اضطرار نداده است. هواپیمایی که 4 دقیقه روی هوا باشد وقتی خلبان متوجه میشود که هواپیمایش دچار مشکل شده باید به برج مراقبت خبر دهد.
او از برخورد نیروهای امنیتی مستقر در محل حادثه نیز شکایت دارد و میگوید: هیچکس به ما خبر نداد من خودم به دادسرا رفتم و بعد از گرفتن نامه به همراه خانوادهام به پزشکی قانونی رفته و آزمایش دیانای گرفتند. همان روز صبح من ابتدا به محل حادثه آمده بودم خودروام را در نزدیکی محل حادثه گذاشتم. شب زمانی که برای بردن ماشین رفتم نیروهایی که آنجا ایستاده بودند برخورد نامناسبی با من داشتند.
فیلم عروسی را منتشر نکنید
عکسها و بعد از آن فیلم عروسی پونه گنجی و آرش پورضرابی در فضای مجازی دست به دست میچرخد. فیلمی که انتشارش خانواده او را بشدت ناراحت کرده است. به حدی که مادر پونه گوشی تلفن همراهش را رها کرده و به سراغش نمیرود و خواهرش هم هر بار که این فیلم را میبیند حالش بد میشود. یکی از دوستان پونه میگوید: خواهش میکنیم که فیلم را منتشر نکنید، خانوادهاش از این موضوع خیلی ناراحت هستند. پونه و آرش حدود یک سال و نیم قبل برای تحصیل به کانادا رفتند. چند روز قبل هم به ایران آمدند تا مراسم عروسیشان را برگزار کنند. هنوز وسایل و آثار شب عروسی شان را جمع نکرده بودند که این اتفاق افتاد. پدر و مادرشان زیر این غم کمرشان شکسته.ای کاش با برخی کارهای نسنجیده بیشتر آزارشان ندهیم.
امیدواریم دولت پاسخ شفافی در خصوص علت حادثه ارائه دهد
ساجده سراییان و محمدجواد میانجی زوج ایرانی مسافر پرواز تهران - اوکراین بودند. پدر ساجده سراییان در گفتوگو با خبرنگار «ایران» اظهار داشت: ساجده متولد 71 بود و همسرش محمد جواد هم 26 ساله بود. هر دو نفرشان فارغالتحصیل دانشگاه آزاد تهران مرکزی بودند آنها بتازگی در دانشگاه کانادا پذیرش گرفته بودند و قرار بود در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل بدهند که متأسفانه این سانحه رخ داد. وی در پاسخ به این سؤال که نظر شما درباره شایعات پیرامون علت این سانحه چیست، خاطرنشان کرد: ما در حال حاضر نمیتوانیم اظهارنظری کنیم و تا روشن شدن قضیه از سوی کارشناسان منتظر میمانیم و به شایعات هم توجهی نداریم. اما توقع ما از دولت این است که پس از بررسی کارشناسان پاسخ رک، صریح و شفافی در خصوص سقوط این هواپیما ارائه دهد تا هیچ شخصی نیازمند نظر کارشناسان در شبکههای خارجی نباشد و اخبار درست و کامل را از طریق کارشناسان خودمان به دست آوریم. ضمن اینکه ما خیلی به این مسأله فکر نمیکنیم چراکه تمرکز بر چنین مسائلی میتواند روان خانوادهمان را به هم بریزد.
تا بررسی کامل جعبه سیاه و نظر کارشناسان منتظر میمانیم
فرهاد نیکنام دندانپزشک ایرانی دیگر فرد جانباخته در سانحه هوایی صبح چهارشنبه است. او خواهرزاده مجید قناد مجری برنامه کودک تلویزیون است. قناد در گفتوگو با خبرنگار حوادث «ایران»، اظهار داشت: فرهاد 42 سال سن داشت و چهارشنبه به قصد گرفتن مدرک تخصص خود راهی کانادا بود. او دو فرزند 6 و 2 ساله داشت و در تهران هم در مطب دندانپزشکیاش فعالیت میکرد.
قناد در پاسخ به این سؤال که نظر شما و خانواده خواهرتان در رابطه با شایعاتی که مطرح می شود، چیست، گفت: ما نمیتوانیم راجع به این مسأله اظهارنظر کنیم و باید تا بررسی کارشناسان متخصص در امور هوایی منتظر بمانیم. شایعات میتواند باعث آزار خانوادهها شود به همین خاطر ما تا زمانی که نظر نهایی کارشناسان و بررسی جعبه سیاه هواپیما اعلام نشود، هیچ اظهارنظری نمیکنیم. اما برادر فرهاد میگوید: بهنظرم ابهاماتی مطرح شده که باید بدقت بررسی شود. همه فیلمهایی که از این حادثه منتشر شده را دیدم و غیر از این نمیتوانم نظری داشته باشم.
مرگ دو پروفسور مخترع
غم عجیبی در صدای دکتر سید فتح الله موسوی، پدر پروفسور پدرام موسوی است. می گوید: سید پدرام موسوی بفرویی، فارغالتحصیل برق و مخابرات از دانشگاه علم و صنعت بود و بورسیه برای کانادا گرفت. فوق لیسانسش را که در کانادا گرفت به ایران آمد و گفت میخواهم ازدواج کنم. با دختر همکارم، مژگان دانشمند ازدواج کرد و باهم بهکانادا رفتند. پسرم محقق بود و مقالههای زیادی نوشت. زمانی که خواست در دانشگاهی که همسرش در کانادا درس میداد تدریس کند، رئیس دانشگاه گفت زن و شوهر در یک دانشگاه و در یک رشته نمیتوانند درس بدهند، آن زمان 150 تا از مقالههایش را به رئیس دانشگاه نشان داد. رئیس دانشگاه ادمونتون نه تنها پسرم را استخدام کرد بلکه بدون گذراندن مرحله استادیاری به او حکم دانشیاری داد. پروفسور پدرام موسوی و پروفسور مژگان دانشمند باهم نه تنها اسمشان در دانشگاههای کانادا بلکه در دانشگاههای امریکا هم مطرح بود.
او میگوید: هر سال برای ژانویه با تعطیلی مدارس بچه هایشان به ایران میآمدند. امسال هم من و هم پدر خانمش اصرار داشتند که به ایران نیایند، میگفتیم هوا آلوده است. اما او میگفت برای دیدنتان حتماً میآییم. صبح روز حادثه یکی از اقوام زنگ زد و شماره پرواز پدرام را پرسید و بعد از آن هم خبر را شنیدم. به سرم کوبیدم که حاصل عمرم، دو تا پروفسور پر پر شدند. آنها دو تا اختراع داشتند، قرار بود اردیبهشت سال آینده به همراه پدرام به سوئد برویم. پسرم آنتنی را اختراع کرد که میشود روی سقف هر ماشینی در هر کجای دنیا گذاشت و تلویزیون هر کشوری را تماشا کرد. او در رابطه با شایعهای که از علت حادثه منتشر شده، میگوید: من شاگر دکتر قریب بودم. او همیشه نصیحت میکرد در مورد هیچ مریضی با قطعیت نظر ندهید، با دیده تردید به بیماری نگاه کنید. این خصلت ما ایرانی هاست که در مورد هر چیزی نظر میدهیم. از عمل بینی گرفته تا هر چیز دیگر، من در چیزی که تخصص دارم با اطمینان نظر نمیدهم و اگر کمی شک داشته باشم بعد از سالها کار طبابت بازهم با همکارانم مشورت میکنم چه برسد در رابطه با این موضوع که هیچ تخصصی در خصوص آن ندارم.
علت باید بررسی شود
صدای قرآن و تسلیت گفتن پشت گوشی تلفن به گوش میرسد. با آنکه هنوز جسدی دریافت نشده اما مراسم عزاداری برای از دست دادن محمد عباسپور و همسرش در شهرستان بابل برگزار شد. برادر محمد میگوید: دو سال قبل برادرم و همسرش به کانادا رفتند. چند روز قبل هم به ایران آمدند و روز قبل به تهران خانه برادرم رفتند تا از طریق پرواز اوکراین به کانادا بروند. برادرم فوق لیسانس عمران بود و در آنجا کار میکرد. همسرش هم در مقطع دکترا درس میخواند و هم تدریس میکرد. او ادامه میدهد: صبح روز چهارشنبه از طریق زیرنویس شبکه خبر متوجه شدیم که هواپیما سقوط کرده است. چون جسدی فعلاً به ما نمیدهند به تهران نیامدیم و پدر و مادرم به پزشکی قانونی بابل رفتهاند و آزمایش دیانای انجام دادهاند.
او درخصوص شایعات مطرح شده میگوید: نظر خاصی ندارم، ما در این چند روز درگیر مراسم بودهایم. اما شایعهها را شنیدهایم. باید بررسی شود اما چون تا به حال نمونهای نداشته بعید میدانم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
مرجان همایونی