سرویس و فرهنگ و هنر مشرق - روز شنبه پس از سخنان سردار سرتیپ پاسدار امیرعلیحاجیزاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تشریح جزئیات حادثه سقوط هواپیمای مسافربری خطوط هوایی اوکراین، طراحان موج شورشها و اغتششات داخلی با هماهنگی و فضاسازی در شبکههای اجتماعی، به دنبال کشاندن دوباره مردم به خیابانها بودند تا فضای یکپارچه کشور پس از شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی دوباره به حالت قبل و دو قطبیهای گذشته باز گردد.
ذکر این نکته در این مجال بسیار ضروری است که خروجی فرآیند دوقطبیسازی در جامعه منجر به پدید آمدن و تقویت زیرساختهای اجتماعی - سیاسی مخالف با حاکمیت میشود و پیوستهایی نظیر حوادث آبان و شهادت مسافران پرواز کییف، موج مخالفت برآمده از جامعه دو قطبی را به سویه مخالفت کلان تقویت میکند.
جنبش سیاسی دوم خرداد، منجر به تولید تئوریسن و هواداران سمپات مخالف با حاکمیت شد و این وضعیت در انتخابات ۱۳۸۸ و وقایع پس از آن تشدید شد. اما خون مطهر سپهبد قاسم سلیمانی به شکل عجیبی به یکدستی اجتماعی گستردهای پس از بیست سال منجر شد و مناسبات اجتماعی و زاویه حتی شهروندان مخالف را تغییر داد. در این فضا حادثه غمانگیز واژگونی پرواز ۷۵۲ اکران به مقصد کییف فرصت خوبی برای تقویت افزایش تنش سیاسی و دوقطبی سازی را برای تئوریسنهای و سرحلقههیا دوقطبی سازی فراهم میکند تا سپاه که پس از شهادت قاسم سلیمانی محبوبیت گستردهای در میان مردم پیدا کرده بود، در تیررس دوقطبی سازان و سناریو نویسان آنان قرار گیرد.
حادثه غمانگیزواژگونی پرواز ۷۵۲، جامعه عزادار در غم از دست رفتن سردارش را در بهت فرو برده بود، ناگهان کنشگری برخی از اهالی سینما و فرهنگ، یکپارچگی شکل گرفته با خون مقدس قاسم سلیمانی را به سوی دوقطبی جدیدی هدایت کرد. اما در این سناریو جدید رسانههای خارج از کشور حامی و تحریک کننده قطب مخالف نبود، بلکه جلوداری این مواجه را چهرههای مشهور سینما و فرهنگ بر عهده داشتند.
اولین هنرمندی که اقدام به تحرک و کنش کردند، فیلمساز زنی بود که از ۱۳۸۸ تاکنون به جای ساختن فیلمهای متنوع مردمی، در تشدید دوقطبی از لیدرهای اصلی به شمار میرود. «بنیاعتماد» عصر روز شنبه به فاصله زمانی بسیار کمی از اظهارات سردار حاجیزاده اقدام به انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود دارد و فراخوان نخست را برای تجمعات غیرقانونی در روز یکشنبه صادر کرد.
اما قبل از آنکه روز یکشنبه فرابرسد، تجمعی کوچک در مقابل دانشگاه صنعتی امیرکبیر در کنار پل کالج شکل میگیرد. در این تجمع چهرههای سینمایی نظیر، هدیه تهرانی، هانیه توسلی، جعفر پناهی، رضا درمیشیان حضور دارند و عکسهایی آنان در این مراسم منتشر میشود.
در میان این جمع حضور رضادرمیشیان کارگردانی که به دنبال ساخت و حواشی سیاسی ملایم برای حضور در جشنوارههای فرنگی است و در شرایطی که فیلمش توسط هیات انتخاب فجر برای حضور در بخش سودای سیمرغ پذیرفته نشده، با بلند کردن عکس قربانیان، به مدیران جشنواره فیلم برلین اعلام میکند، اگر فرصتی هست، منم بازی. مردمی که این چهرههای زیرک و شبه سیاسی سینما را نمیشناسند، این حضور و کپی کردن ژست احمدباطنی را در وقایع کوی دانشگاه، حمایت از مردم میپندارند. در صورتیکه اگر «فیلم مجبوریم» درمیشیان در جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده بود، در روز تجمعات این چهره حتی برای خرید از سوپرمارکت و احتیاجات اولیه از خانهاش خارج نمیشد.
حضور پناهی در این مراسم کاملا با قصد و هدف قبلی انجام شده است. فیلم پناهی در بخش مسابقه برلیناله(جشنواره فیلم برلین) حضور دارد و حضور در تجمعات غیرقانونی میتواند در این جشنواره خاص سیاسی پیامدهای خوبی برای او داشته باشد.
هدیه تهرانی نیز که تقریبا ار مرز میانسالی عبور کرده، فرمول بودن در بازی را به خوبی آموخته و با حضور در چنین تجمعاتی میتواند قراردادی معادل سه میلیارد و هشتصد میلیونی خود را برای بازی در سریال همگناه (مصطفی کیایی) تولید فیلیمو را ثبیت کند و در مرحله بعدی این مبلغ با جهشهای سیاسی این بازیگر افزایش پیدا کند در آثار بعدی چند برابر میشود. در واقع فعالیت سیاسی در نسخه میلیاردی قرار دادهای بازیگران تاثیر شگرفی دارد. حضور هانیه توسلی که به بداخلاقترین بازیگر سینما در محافل سینمایی مشهور است، میتواند او را در مرکز توجهات قرار دهد تا از بیکاری مزمنی که او را به نگهداری از حیوانات اهلی وادار کرده، فاصله بگیرد.
اما در این تجمع راب مکایر سفیربریتانیا (انگلیس) دوست صمیمی «ارس امیری» (محکوم امنیتی) عامل بریتیش کانسیل (شورای فرهنگی بریتانیا) دستگیر میشود و پس از آن اخباری منتشر میشود که این چهره سیاسی، در سازماندهی و آوردن بسیاری از چهرههای هنری و سیاسی در این تجمع نقش پررنگی داشته است. در واقع سناریو طوری طراحی شده که تجمع حاد به قصد کشته سازی صورت پذیرد تا دامنه شعار کشتههای آبان به کشتههای دی ماه سرایت کند و کشور به حالت قبل از شهادت حاج قاسم یعنی دوقطبی کاملا تشدید مخالف و موافق بازگردد تا طی این فرآیند همگرایی ملی - میهنی شکل گرفته به واسطه خون مطهر سپهبد شهید سلیمانی محو شود. در واقع تجمعات و حمایتها از شهدای پرواز اکراین، یک طرح تبلیغی جامعه و یک ماهه تا 22 بهمن است که بدرقهکنندگان سپهبد سلیمانی در 22 بهمن ماه در خیابانهای حاضر نشوند و وقایع آبان دوباره در افکار عمومی تکرار شود.
اما تجمعات در نخستین روزهای هفته با صبوری نیروی انتظامی کنترل میشود، اما چهرههای هنری فاز دوم را کلید میزنند.
بیشتر بخوانید:
«ارس امیری» عامل نفوذی حوزه فرهنگ کیست؟ + عکس
مسعود کیمیایی که از جمعیت اپوزیسیونهای یواش سینما به شمار میآید و همواره مواضع سیاسی خود را به صورت لطیفی مطرح میکند، با انتشار ویدئویی فیلم «خون شد» که به بخش مسابقه سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرده بود، با اعلام اینکه "طرف مردم هستم" و حمایت از خانوادههای داغدار هواپیمای مسافربری از حضور در جشنواره فیلم فجر انصراف دادو ساعاتی بعد تهیهکننده «خون شد» جواد نوروزبیگی اعلام کرد که فیلم در جشنواره خواهد ماند اما کارگردانی کیمیایی قضاوت نخواهد شد.
در جشنواره تجسمی فجر شماری از داوران بخش هنرهای تجسمی جشنواره فجر انصراف دادند و عملا با استعفای دبیر این جشنواره، ابراهیم حقیقی و آنچه روی داد، پیوست به اظهارت شب گذشته لیلی گلستان در بیبیسی فارسی، جشنوارهتجسمی فجر متوقف خواهد شد، با اینکه استعفای ابراهیم حقیقی توسط هادی مظفری رئیس شورای سیاستگذاری این رویداد پذیرفته نشده است. اما جشنواره تجسمی در طراحی اولیه، اعتبار خود را در حراج تهران جستجو میکند تا جشنواره تجسمی فجر.
اما اهالی تاریکخانه تئاتر به صورت پویا و فعالتری دست به کار شدند و البته با توجه به سابقه یاران شهرام کرمی در گزارشی که پیش از این در مشرق منتشر شده(اینجا)، موید این مهم است که برخی از مدیران میانی برای توقف جشنواره از هنرمندان میخواهند که از حضور در جشنواره تئاتر فجر انصراف بدهند و البته این کار به عهده مدیران دو تابعیتی اداره تئاتر است که پاسپورت ایران در جیب سمت چپ آنها و پاسپورت کشور کانادا در جیب سمت راستشان قرار دارد و به نسبت حوزه سینما، سلولهای معارض حوزه تئاتر با حمایتهای دولتی بیشتر است.
تحریک هنرمندان برای انصراف از حضور در جشنوارههای فجر (در رشتههای مختلف) نوعی پیگیری عامدانه سفارتخانههاست. سفارت ساحل عاج نیروهای فعال ایرانیاش را در حوزه موسیقی فعال کرده و این گروهک موسیقیایی همکار سفارت ساحل عاج، اقدام به تحریک هنرمندان موسیقی کردهاند تا کنسرتهای خود را متوقف کنند و خسارتهای مالی توسط این سفارتخانه پرداخت میشود. اما در این حوزه کاری از پیش نبردهاند چون اغلب فعالان موسیقی تحت نظارت مافیایی خاص فعالیت میکنند که به صورت خاص، از سوی یک نهاد خاص حمایت میشوند. مافیای موسیقی نیازمند حمایت در بخش اجرای کنسرت هستند و سعی میکنند سطح تعاملات خود را حفظ کنند. چهرهای نظیر علیرضا عصار که اقدام به لغو کنسرت خود میکند نیازی به درآمد کنسرتهایش ندارد و فعالیت در حوزه ساخت و ساز او را از هر درآمد موسیقیایی بینیاز میکند.
اما در سینما موج سازی برای توقف فعالیت معنایی ندارد، چون اغلب تهیهکنندگان عاملان همان نهاد خاص هستند و میتوان با قطعیت گفت هیچ فیلمی از جشنواره خارج نمیشود، بلکه این هنرمندان هستند که از قضاوت شدن آثارشان انصراف میدهد.
در پلن طراحی شده سفارتخانهای برای جشنواره فیلم فجر، نقشه راه کامل مشخص است. شمار فراوانی از چهرههای مشهور سینما، تئاتر و موسیقی از تمامی اجراها و قضاوتهای رقابتی انصراف میدهند، این شیوه نمود پررنگی دارد و به تدریج گستردهتر خواهد شد.
اما در پلن B نیروهایی که انصراف ندادهاند در مراسمهای مختلف که در جشنوارههای مختلف فجر برگزار خواهد شد، موضوع سقوط پرواز ۷۵۲ و شهادت شماری از هم وطنانمان در این پرواز را به عنوان دستاویزی برای مواجهه اجتماعی - هنری با حاکمیت برجسته خواهند کرد.
حالا باید منتظر باشیم که در افتتاحیه جشنوارهها و با حاضر شدن هنرمندان روی سن و جلسات نقد و بررسی جشنواره فیلم اظهارات هنرمندانی که انصراف ندادهاند به صورت خروجی خبری و خوراک مناسب برای شبکه فارسی زبان خارج از کشور و رسانههای نزدیک به دولت تبدیل شود.
در جشنواره فیلم فجر اما مدیریت به شیوه ترامپ، از سوی ابراهیم داروغهزاده، کاربردی نخواهد داشت. دبیر جشنواره در موضوع خاص کیمیایی و انصراف او به شیوه ترامپ به اظهارنظراتش را از طریق توییتر منتشر کرد، در حالیکه مسعود کیمیایی همچنان اخبار را از طریق رسانهای کاغذی دنبال میکند. نادر برهانی مرند نیز شیوه میرحسین موسوی را در پیش گرفته است و اهرم قدرتمندی برای مهار این فضای متشنج ندارد و البته اظهار نظر حسن روحانی برای هنرمندان تئاتر راهگشا خواهد بود.
تنها اهرم بازدارنده، صدا و سیما و حوزه هنری و سایر نهادی دولتی هستند که در صورت هر واکنشی میتوانند همکاریهای خود را با ایجاد کنندگان تنشهای سیاسی در فضای جشنواره را محدود کنند؛ و گرنه از وزیر ارشاد و دبیر جشنواره توییتباز کاری ساخته نخواهد بود. البته اگر حوزه هنری هم آثار تحریمکنندگان جشنواره را در سالنهای نمایش خود اکران نکند این موج توخالی به زودی فروکش خواهد کرد.