دل نوشته ای به بهانه سالروز ارتحال امام خمینی
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، سید روحالله مصطفوی موسوی خمینی مشهور به امام خمینی در 30 سنبله 1281 در خانواده ای از اهل علم و مبارزه و تقوا به دنیا آمد. امام خمینی فقیه، نویسنده، شاعر، مرجع تقلید شیعه و اولین...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، سید روحالله مصطفوی موسوی خمینی مشهور به امام خمینی در 30 سنبله 1281 در خانواده ای از اهل علم و مبارزه و تقوا به دنیا آمد.
امام خمینی فقیه، نویسنده، شاعر، مرجع تقلید شیعه و اولین رهبر ایران در نظام جمهوری اسلامی بود که انقلاب ایران را رهبری کرد و در پی به نتیجه رسیدن آن، نظام جمهوری اسلامی ایران را بنیان گذاری کرد و تا پایان عمرش رهبر ایران ماند. وی یکی از نظریهپردازان ولایت فقیه به شمار میرود.
ایشان پس از تحصیل سطوح در اراک و سپس قم، تحصیلات عالی را در شهر قم با بهره گیری از دروس فلسفه و هیات سیدابوالحسن قزوینی، درس خارج شیخ عبدالکریم حائری و سپس درس خارج آیت الله بروجردی و بهره گیری علوم معنوی و عرفانی نزد میرزا محمدعلی شاهآبادی دنبال کرد.
مخالفت با اقدامات محمدرضا پهلوی توسط سید روحالله خمینی از سال 1341 جدیتر شد و در واکنش به رفراندوم انجام شده توسط حکومت شاه و نتایج اعلام شده در آن، به ایراد سخنرانی و نصیحت شاه پرداخت. در این سخنرانی او رفراندوم برگزار شده را نمایشی خواند.
دولت اعلام کرده بود که بیش از 99 درصد از مردم ایران به تغییرات پیشنهاد شده توسط شاه رای مثبت دادهاند.
در سال 1343 به خاطر مخالفت با قانون کاپیتالاسیون و به اتهام اقدام علیه امنیت کشوربه خارج از ایران (ترکیه، عراق و در نهایت فرانسه) تبعید شد چرا که بر اساس قانون، دستگیری و زندانی نمودن مراجع تقلید منع شده بود. در طول دوران تبعید با ارسال نوارهای سخنرانی به رهبری فکری انقلاب میپرداخت و سرانجام پس از 14 سال در 12 دلو 1357 به ایران بازگشت.
وی در روز بازگشتش به ایران در میان هواداران میلیونی خود که از سراسر ایران به تهران آمده بودند، در بهشت زهرا به سخنرانی پرداخت و مسوولین نظام پادشاهی را به چالش کشید.
ده روز بعد به دنبال شکست گاردشاهنشاهی، آخرین سنگر مقاومت نیروهای شاهنشاهی شکسته شد و انقلاب ایران به طور رسمی پیروز گردید و او به عنوان رهبر این انقلاب زمام امور را در دست گرفت. این ده روز، دههٔ فجر نامیده میشود و هر ساله جشن گرفته میشود.
آیت الله خمینی پس از 11 سال رهبری ایران در شامگاه 13 جوزا 1368 فوت کرد. تشییع جنازه وی با شرکت گسترده مردم ایران و دیگر دوستدارانش از نقاط مختلف جهان برگزار شد. این موضوع بازتاب جهانی زیادی داشت.
به عقیده بسیاری از مردم ما بخصوص سران جهادی، امام خمینی محدود به ایران نیست بلکه متعلق به "جهان اسلام و تمام آزادیخواهان جهان است" و از نظر زمانی نیز او گرچه در زمان محدود و معینی زیسته است، اما "تفکر او منحصر به زمان خاص و مکان خاصی نیست."
امام خمینی (ره) برای شورویها خاطر نشان ساخته بود که به افغانستان حمله نکنند، زیرا پشیمان و سرافکنده خواهند شد. تمامی تلاشهای امام خمینی (ره) به هدف انسجام و بیداری مسلمانان در برابر قدرتهای جهانخوار مانند آمریکا و شوروی وقت صورت میگرفت و خود در این راستا نقش محوری داشت.
به باور بسیاری از آگاهان جهادی و علمی افغانستان، اگر در زمان حیات امام خمینی (ره)، انقلاب اسلامی افغانستان به پیروزی میرسید، بی تردید ما شاهد تلخی های پس از جهاد نبودیم. مطمئنا با وجود احترامی که امام در میان مسلمانان و آزادی خواهان جهان کسب کرده بود و جایگاه ویژه ای که در میان مجاهدان افغانستان داشت، مداخله گران و تخریبگران اجازه تخریب کردن جهاد را نمی یافتند.
در این مطلب اصلا سخن از نظام جمهوری اسلامی ایران نیست. چرا که بسیاری از مهاجران افغانستانی حاضر در ایران، شاید خاطره خوشی از سالهای مهمان نوازی برخی در ایران نداشته باشند که این موضوع مربوط به سلیقه ای بودن رفتار بعضی مسوولان ایرانی است و ربطی به اندیشه های امام ندارد.
انصاف مطلب این است که نباید بد رفتاری بعضی از افراد پولیس و یا مامور مرزی و یا اداره مهاجرین وزارت داخله ایران را به پای امام خمینی (ره) نوشت و شخص او را مقصر دانست. تمامی مهاجرین ساکن در ایران به یاد دارند که امام فرمود: اسلام مرز ندارد و انصاف مطلب این بود که تا زمان حیات امام هیچ فرقی بین شهروندان ایرانی و مهاجران افغانستانی وجود نداشت. اما بعد از وفات ایشان در بسیاری موارد مرزهایی به وجود آمد که این مرزها سبب شد تا مهاجرین نتوانند با وجود سی سال زندگی در ایران، وارد این جامعه شوند.
اما باید گفت همین مهاجرین ناراضی، حالا با کوله باری از اندوخته هایی که با تلاشهای شخصی در ایران یاد گرفته اند، به صورت فعال وارد فعالیت فرهنگی، هنری و سیاسی در افغانستان شده اند. هرچند اکثر آنها خاطرات تلخی از ایران و رفتار برخی از ماموران این کشور دارند و همین نیروها که می توانستند سفیر فرهنگی ایران در آینده سیاسی و فرهنگی افغانستان باشند، حالا به نیروی جدی بازدارنده فعالیت های فرهنگی ایران تبدیل شده اند.
این ناشی از ضعف مدیریتی مسوولان ایرانی است نه نقص و ایراد در آرمان های امام راحل.
حال آیا انصاف است بخاطر برخی رفتارهای نسنجیده، اولا تمام زحمات چهل ساله این کشور را زیر سوال برده و ثانیا از تشریح و بیان اندیشه های آزاد مردی که در مقابل استکبار آمریکا و شوروی ایستادگی کرد، جلوگیری نماییم؟!
مثل روز روشن است که غربیها و در راس آنها آمریکاییها نمیخواهند و نمی گذارند که اندیشه های افرادی همچون امام خمینی، سید جمال الدین، گاندی و دیگر آزادمردان جهان تشریح و تبیین شود. زیرا مردم ما خواهند فهمید که استعمار پیر انگلیس و آمریکا، افغانستان را مستعمره خویش می خواهند نه یک ملت ستمدیده مستحق کمک.
به هر حال امیدواریم قشر تحصیل کرده و متنفذین جامعه، با شعارهای مزدوران غربی، تصمیمات احساسی نگیرند و عنان خود را به دست خود فروختگان آمریکایی ندهند. بلکه با کمی تعمق و تفکر بیشتر، واقعیاتی را بپذیرند که به نفع افغانستان و اسلام است نه برنامه های از قبل تعیین شده آمریکاییها را.
خداوند بزرگ همه را هدایت فرماید.
کد (10)