مرگ یک مرد و هزار تحلیل...!
فاتحه خوانی، در سوگ نشستن جامعه ما به علت مرگ بزرگان سیاسی و دینی، عمل تروریستی و مستی دست اندر کاران «توحش» تفسیر و تحلیل «روشنفکران ما» پایانی ندارد. ما نمیتوانیم مستقیم کسی را متهم به عمل تروریستی بر علیه آقای نیازی کنیم اما این...
فاتحه خوانی، در سوگ نشستن جامعه ما به علت مرگ بزرگان سیاسی و دینی، عمل تروریستی و مستی دست اندر کاران «توحش» تفسیر و تحلیل «روشنفکران ما» پایانی ندارد.
ما نمیتوانیم مستقیم کسی را متهم به عمل تروریستی بر علیه آقای نیازی کنیم اما این را میتوانیم به اطمینان بگویم؛ بدون هناهنگی مقامات و مسولان دولتی اقدامات تروریستی گسترده امکان پذیر نمی باشد. دولت های حامی تروریسم اسلحه و امکانات در اختیار تروریست ها قرار می دهند و دولت میزبان مکان ها، پایگاه ها و افراد مرتبط با شبکه های تروریستی را زیر نظر می گیرد، ارتباطات صوتی را شنود می کند، افراد و گروه متخاصم را قبل از رسیدن به هدف نابود می کند...
بعد از شهادت یا کشته شدن و یا ترور "مولوی أیاز نیازی" سیلابی از تسلیت گویی ها، غم شریکی ها بسوی خانواده آن مرحوم سرازیر شد در این میان اشخاصی بودند خود را روشنفکر می نامیدند از هر شیخ و ملاهی نفرت داشتند نتوانستند شادمانی شان را از مرگ مولوی نیازی کتمان کنند.
وقتی روشنفکران نمایان جامعه ما تابع اندیشه های خٌرد ورزان جامعه روزگار قدیم می گردند چنین میشود تحلیل آنها؛ که از مرگ هر مولوی ابراز خوشحالی کنند آنگونه که آنها از مرگ هر پاپ سر مست می شدند.
آنهای که تصور می کنند روشنفکر هستند، اندیشه هایشان آزاد است و هر جریانی را مستقل نقد می کنند باید بدانند؛ زمان، مکان، شرایط، شخصیت، موضوع، گروه ها و مکتب های فکری و... باید مستقلانه مورد بررسی قرار گیرد.
مولوی نیازی شخصیت دینی مورد احترام و اعتماد اکثریت جامعه بود، در منبر فصیح، صادقانه و عامیانه سخنرانی می کرد، با کلام خود به هیچ کی آسیب نمی رساند بلکه سبب اتحاد و همدلی میان بخشی از مردم بود...
مرگ چنین مردی هزار نوع تجزیه و تحلیل گردید اما کاشکی هزار تا چنین مردانی در منبر مساجد سراسر کشور داشتیم تا اتحاد و همدلی، هم دیگر پذیری، آزادی و اخلاق انسانی را بیان می کردند تا این جنگ و نفاق رخت می بست امنیت و آرامش حکمفرما می شد.
خدران رحمت اش کند.
گل امیری