لوی جرگه بهترین بهانه برای وقت‌کشی است


باری در یکی از رسانه‌ها گفتم که اگر: هدف نهایی از مذاکرات صلح، جابجایی طالبان در بدنه‌ی قدرت سیاسی کشور باشد، این روند تا پایان دوره‌ی حکومت فعلی ادامه خواهد یافت و نتیجه‌ی نهایی در پایان این دوره‌ی حکومتی خواهد بود. بسیاری در...

باری در یکی از رسانه‌ها گفتم که اگر: هدف نهایی از مذاکرات صلح، جابجایی طالبان در بدنه‌ی قدرت سیاسی کشور باشد، این روند تا پایان دوره‌ی حکومت فعلی ادامه خواهد یافت و نتیجه‌ی نهایی در پایان این دوره‌ی حکومتی خواهد بود.

بسیاری در روزه‌های نخستِ گفتگو بین طالبان و آمریکا، همه چیز را تمام شده تلقی کردند، تصورهای ناپخته از جمله حضور طالبان در پشت دروازه‌های کابل جهت تحویل دهی نظام به ایشان شکل گرفت، دیدیم که چگونه بسیاری دستار به سر شدند و خودشان را به دامان طالبان پرتاب می‌کردند.

هرچند طالبان، روی خوش نشان دادن آمریکا در مذاکرات صلح را فرصت طلایی برای حضور سیاسی‌شان در کشور تلقی می‌کنند، اما حکومت نیز به دنبال بهانه‌هایی‌اند تا این روند را تا جای ممکن به درازا بکشند.

طبق معمول تمام مذاکرات، هر دو جانبِ این قصه نیز در پی دنبال دست بالا گرفتن در مذاکرات هستند، از جبهات جنگ گرفته تا حمایت کشورهای بیرونی و تبلیغات رسانه‌ای و... مثلا روزهای نخست، طالبان با عنوانِ دولتِ خودخوانده‌ی کابل، فشار عصبی را بر حکومت وارد می‌کرد و سعی داشت تا مشروعیت اجتماعی/همگانی‌اش را زیر سوال ببرد و اکنون حکومت با موکول کردن رهایی ۴۰۰ زندانی طالب به لوی جرگه، به‌گونه‌ی وحشتناک روی اعصاب طالبان راه می‌رود و در پی ضرب شصت نشان دادن به آن‌ها است.

انتخابات آمریکا می‌تواند مذاکرات صلح را به جوانب مختلفی سمت و سوی بدهد، چه ترامپ بر سر قدر بماند، چه جمهوری‌خواه دیگری به قدرت برسد، حتی با حضور دموکرات‌ها، تصمیم‌ آمریکا (که جانب سوم این مذاکرات است) در مورد مذاکرات این‌چنین باقی نخواهند ماند، حکومت به دنبال وقت است تا این روند به مراحل حساس و غیر قابل برگشت نرسد.

لوی جرگه بهترین بهانه برای وقت‌کشی است، فراموش نکنیم که این تعدادِ باقی‌مانده‌ی طالبان، افراد کلیدی این گروه بشمار می‌روند و طبیعتا طالبان برای رهاسازی‌شان مجبورا تن به مدارا بدهند، دندان روی جیگر بگذارند و بازارتازی‌های حکومت را تا حدودی تحمل نمایند.

از جانبی، لوی جرگه که حضور جمعی مردم در تصمیم‌های مهم کشوری تعریف می‌شود، به مشام طالبان که تفکر متحجرانه و آمرانه دارند خوش‌آیند نیست. مردم در تفکر طالبانی «رعیتِ فرمان‌بردار» تعریف می‌شود نه «شهروند مسؤول». شاید حضور مردم در تصمیم‌‌های سیاسی، در قالب لوی جرگه، مانوری باشد تا طالبان حضور مردم را در چنین قالب جدیدی بازتعریف نمایند.

رسول عبدی


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

(تصاویر) مخوف‌ترین مرکز بازداشت و شکنجه در دمشق