گفتگو با روزبه سروقدی، هنرمند نقاش و مجسمهساز مشهدی
روزبه سروقدی در خانوادهای متولد شده که هر کدامشان در یکی از شاخههای هنری فعالیت میکند. مادرش از گویندگان سابق صدا و سیمای خراسان رضوی بوده است. برادرش هم دستی در تولیدات شبکه استانی دارد. خواهرش نیز آهنگساز است.
رضا سبزه قبا | شهرآرانیوز - در خانوادهای متولد شده که هر کدامشان در یکی از شاخههای هنری فعالیت میکند. مادرش از گویندگان سابق صدا و سیمای خراسان رضوی بوده است. برادرش هم دستی در تولیدات شبکه استانی دارد. خواهرش نیز آهنگساز است. خودش هم پیکرتراشی با چوب میکند و نقاشی روی شیشه انجام میدهد و اکنون هم بهطور تخصصی نقاشی طبیعت انجام میدهد. روزبه سروقدی تا اواخر دهه ۸۰ ورزش میکرده؛ او کشتیگیر حرفهای بوده و دوومیدانی کار میکرده، اما بعد از مصدومیت شدید بر اثر تمرین، مجبور میشود ورزش را رها کند. افسردگی شدید بعد آسیبدیدگی سراغش را میگیرد و چند سالی درگیر با مشکلات روحی میشود.
روزی بهطور اتفاقی چند قوطی از رنگهایی که برادرش آنها را کنار گذاشته بر میدارد و با آنها کشیدن نقاشی را شروع میکند.
سال ۱۳۹۳ آغاز فعالیت هنری این هنرمند جوان مشهدی میشود. او میگوید: وقتی قرار است کاری را انجام دهم با همه توانم روی آن متمرکز میشوم. از آن سال شروع کردم به کشیدن نقاشی و به صورت خودآموز در این حرفه پیش رفتم. این هنرمند جوان تا مقطع فوق دیپلم در رشته نقاشی تحصیل میکند، اما پس از آن نقاشی را به صورت دانشگاهی ادامه نمیدهد او میگوید: دانشگاه برایم سد بود. چیزهایی که به من آموزش میدادند را قبلا انجام میدادم. دانشجوها هم خیلی از خودشان ذوق نشان نمیدادند. همین شد که از دانشگاه دلزده و راه خودم را ادامه دادم.
آن چیزی که نیاز داشتم را از دانشگاه برداشت کردم. توقعم از خودم بیشتر از چیزی بود که در دانشگاه از امثال من توقع دارند. دوست داشتم هنر را درون خودم بیابم.
سروقدی میگوید غیر از همان چند ترمی که به دانشگاه رفته دیگر پای آموزش هیچ استادی ننشسته است: روزهای اول که نقاشی میکشیدم روزی ۱۵ دقیقه تمرین میکردم. دیدم هنر روحیهام را بهتر میکند، حتی این اواخر که کرونا مرا هم مانند خیلیها خانهنشین کرده است، گاهی تا روزی ۱۵ ساعت کار میکنم.
حضور در ۶ نمایشگاه انفرادی، مشارکت در ۱۲ نمایشگاه گروهی، برگزاری دو ورکشاپ و ۶ سال آموزش نقاشی به صورت خصوصی و آموزشگاهی، نتیجه هفت سال فعالیت حرفهای اوست. سروقدی اکنون مشغول جمع کردن آثار برای برپایی نمایشگاهی است که قصد دارد در سال ۱۴۰۰ برپا کند.
الهام از طبیعت
این هنرمند نقاش میگوید چندسالی است تنههای درخت و تکههای چوب را از کنار خیابان جمع میکند و با آنها مجسمه میسازد: آنها را طراحی میکنم و میتراشم هر چیزی که به من الهام شود همان را بر روی چوب میتراشم. سعی میکنم بخشی از چوب را نیز در کارم نگه دارم تا بیننده به اصالت آن اثر که از دل طبیعت است پی برد.
ارتباط این نقاش و مجسمهساز مشهدی با طبیعت به همین ساخت مصنوعات چوبی ختم نمیشود. یکی از کارهایی که در انجام دادنش ممارست دارد نقاشی کشیدن از طبیعت است. اما این کار معمول اوست و از آن لذت میبرد. سروقدی میگوید: به دل طبیعت میروم و از مناظر آنجا نقاشی میکشم. آثارم بیشتر احساسی هستند. خیلی به تکنیک در نقاشی توجهی ندارم. سعی میکنم احساسم را از طبیعت بگیرم و به خاطر این نیز سختیهایی را تحمل کردهام. بارها برای درک گرمای آفتاب و بازتاب دادن آن در آثارم زیر نور خورشید نقاشی کشیدهام. هر آنچه که از طبیعت درک میکنم را در نقاشیهایم میکشم.
او باور دارد هنرمند برای دل خودش کار میکند: تفاوت هنرمند با فردی که کار هنری را برای مادیات انجام میدهد در همین است. سعی میکنم برای دل خودم نقاشی بکشم یا مجسمهای بتراشم.
او میگوید: سعی میکنم با زیاد کار کردن خودم را در هنر به پیشرفت برسانم کسی که میخواهد در هنر پیشرفت کند باید هر روز کار کند. فرقی ندارد اثرش چه کیفیتی دارد. همه آثار یک هنرمند همیشه خوب نیست. آنقدر باید اثر خلق کرد تا به تبحر رسید.
نگاه مادی، ذهنیت هنری
سروقدی میگوید زمانی که روحیهاش ضعیف میشود به نقاشی پناه میبرد. سعی میکند پیکره چوبی بتراشد یا روی شیشه نقاشی بکشد: وقتی حالم خوب نیست سعی میکنم اثری تولید کنم. به نظرم در این شرایط هنرمند آثار درخور توجهی از خود به جا میگذارد.
او میگوید یکی از مشتریهای پر و پا قرص آثارش، برادرش بوده که دو سال پیش از دنیا رفته است. بعد از این اتفاق دردناک روزبه سروقدی به نقاشی طبیعت بیشتر از پیش رو میآورد: برادرم با اینکه هر هفته دیالیز میشد و بخشی از هزینه دیالیزش را خیران میپرداختند باز هم تابلوهای نقاشی من را میخرید. چون مرا باور داشت و میخواست روحیهام را از دست ندهم.
او میگوید آثارش خیلی سخت به فروش میرود. با توجه به روحیه و روشی که او در کارش دارد به نظر میرسد چندان هم برای فروش آثارش تلاش نمیکند:من اهل تبلیغات آثارم نیستم، چون باور دارم اگر کسی که کار هنری میکند زمان تولید اثر هنریاش دغدغه مالی در ذهن داشته باشد اثرش دلنشین نمیشود. دغدغههای مالی ذهن نقاش یا هر هنرمند دیگری را از هنر دور میکند.