انگار میشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره!
شهردار شدن بانو بانهای، سینی مهربانی میوه فروش، خلوص سرباز وظیفه آبادانی در آسمان و... این نوید را دارد که هنوز نسیم انسانیت، هنر و عشق در حال وزیدن است.
عصر ایران ؛ کاوه معینفر - در این روزها که بخشی از زندگی همه ما اخبار و اتفاقات نگران کننده چون کرونا، گرانی، دلار، سکه و ... است تنها کاری که از دست ما برمیآید این است که جنبههای مثبت و یا اتفاقات شیرین هر اندازه کوچک را هم رصد کرده و سعی کنیم فکر و ذهن با این مسائل هم دمخور شود.
قبل تر هم نوشتهام، محققان روانشناسی بر این اعتقاد هستند که در یک شبانه روز حدود 7 الی 8 هزار پالس فکری از مغز انسان عبور میکند، از این تعداد هر چه بتوان درصد افکار منفی را کاهش داد و بر افکار مثبت افزود فقط به بهبود حال روحی و روانی خود کمک کردهایم ولاغیر. ولی این بازیابی روحیه ضروری است.
خودم میدانم تا چه اندازه این گفته کلیشهای و شاید بدرد نخور باشد ولی یکی از راههای مبارزه است. مبارزه با اعصابخُردی و ناتوانی از پدیدههایی که چون سلولهای سرطانی در حال رشد و تکثیرند.
حال تصمیم دارم ابتدای هر هفته اتفاقات مثبتی که جان و دلم را تا اندازهای یاحتی برای لحظهای هم شده از استرسها و نگرانیها دور کرده است را یادداشت کنم و سعی کنم به جای فکر کردن، حرص خوردن و غر زدن که شغل تمام وقت این روزهای من است (حتی در خواب)، اندکی از تألمات روحی و روانی خودم بکاهم.
در هفته گذشته چند اتفاق برای لحظاتی حالم را دگرگون کرد:
نخستین شهردار زن در بانه
اعضای شورا شهر بانه (کردستان) که در ۶ ماه قبل خانم «سروه قادرخانزاده» را به عنوان سرپرست شهرداری بانه انتخاب کرده بودند دوباره به وی رای دادند تا درصورت موافقت کمیته تطبیق بانه و تایید استانداری به عنوان نخستین زن شهردار بانه انتخاب شود.
محصول ژاپنی
همواره شنیدهایم که محصولات تولید ژاپن کیفیت خوبی دارند ولی با دیدن ویدیو این موتورسیکلت ژاپنی تعاریف دیگری از این شنیدهها در ذهن نقش میبندد.
استادهای شرافتمند
در این مدت که بحث آزار جنسی بسیار مطرح شد و پلیس هم یکی از متهمین اصلی را دستگیر کرد، ماهور احمدی دختر احمدرضا احمدی (شاعر شناخته شده) در صفحه اینستاگرامش مطلب جالبی منتشر کرد که از چند استاد خودش به عنوان انسانهایی شرافتمند نام برد. ذکر این مطلب برای دیدن روی دیگری از زندگی است که در آن انسانهای شرافتمند و به معنای کلمه آدم حسابی کم نیستند. ماهور احمدی نوشت:
در این افشاگری گسترده که ترس و وحشت را به جان همه ما انداخته و همه متحیر از دیدن و خواندن اسامیای هستیم که روزی قهرمان خیلی از ما بودهاند، چند نام و تصویر در ذهنم پشت هم تکرار می شود که برخلاف نامهایی که این روزها میشنویم چیزی جز خوبی و شرافت و انسانیت از آنها ندیدم. من در کنار این انسان های بزرگ و شریف امنیتی را داشتم که در خانه ام و زیر سایه پدرم داشتم ،در این روزها نام هوشنگ ظریف ، هوشنگ کامکار ، مهرداد دلنوازی و محمد سعید شریفیان در ذهنم بزرگ و بزرگتر و بیش از قبل علاقهام به آنها لبریز میشود. من سالهای سال شاگرد این اساتید بودم، در تنهایی دو نفره، در اتاقهای گم و تاریک که صدا به هیچ کس نمیرسید در امنیت مطلق، امنیتی شبیه به امنیتی که در کنار پدرم دارم ساعتهای کلاس مان به گپ زدن، نوای موسیقی، آموزش و نوشیدن چای میگذشت. آنها آنقدر بزرگ و شریف بودند که جز موسیقی و انسانیت، حریم شخصی و حرمت را به من یاد دادند. وجه مشترک هر چهار نفر که همیشه برایم دل انگیز بود علاقه و عشق زیاد به همسرهایشان و عشق لبریز به خانواده و فرزندانشان بود. این چهار نفر بر گردنم حقی دارند که هرگز فرصت جبرانش را نداشتم. آنها امنیت پدرم را به من هدیه دادند. مراقب من، ذهنم و تنم بودند و هرگز حرف و کلامی نزدن که احساس خطر کنم. جانم از عشقشان لبریز است ، و شرافتشان را ستایش می کنم ، دستشان را می بوسم. خوشحالم که فرزند پدر و شاگرد کسانی هستم که بند بند وجودشان بوی شرافت و انسانیت میدهد. مردانی که اول انسان هستند و بعد هنرمند .
افسوس که هوشنگ ظریف را از دست دادم ، و شاد که هوشنگ کامکار و مهرداد دلنوازی و محمد سعید شریفیان را دارم تا در کنارشان امنیت را همیشه احساس کنم.
لحظاتی شعر
شعری زیبا از حسین جنتی با خوانش باران نیکراه
انسانیت
اصولا دنیا با مهربانى شکلِ دیگریه انتخاب زیاد سخت نیست. یک میوه فروشی سبد مهربانی برای کودکان گذاشته است.
کتابخانه
پاکبانها در ترکیه با کتاب هاى دور انداخته شده یک کتابخانه درست کرده اند.
سرباز آبادانی
سرباز وظیفه آبادانی که در حین فرود آمدن با چتر دارد از خودش و موقعیتش فیلم می گیرد.
قبلتر هم نوشتهام اتفاقات مثبتی که جان و دل را تا اندازهای یا حتی برای لحظهای هم شده از استرسها و نگرانیها دور میکند را پاس بداریم. امروزه که بحث تولید داروی کرونا و واکسن آن عالمگیر شده است، داروی نه تنها ضد کرونا بلکه ضداسترس، ضد تورم و ...سپردن روح و جان خود به انسانیت، عشق، هنر و زیبایی است. میدانم خیلی تکراری و بیمزه است ولی فعلا این تنها داروی در دسترسی است که میتوان از آن بهره برد.
به روایتی میتوان گفت متضاد شعر معروف حسین منزوی که استاد محمد نوری در ترانهای به زیبایی آنرا خواندهاند: انگار میشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره.
لطفا ماسک بزنید.
بیشتر بخوانید:
*انگار میشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره! (2) *انگار میشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره! (1) *داروی ضدکرونا و ضدگرانی رسید؛ انسانیت، عشق، هنر و زیبایی/ چه تکراری! *چالش لبخند و شادی؛ برقص، برقص، زنده باد زندگی! *دعوت به یک چالش جدید: برای فرزندانمان "گوئیدو" باشیم