خنثیسازی روایتهای جعلی؛ کارویژه مهم رسانه ملی
منبع خبر /
فرهنگی و هنری /
11-03-1401
یکی از ارکان اصلی سازمان صدا و سیما که موجب توجه و انتخاب مخاطبان میشود، بخش خبری آن است.
یکی از ارکان اصلی سازمان صدا و سیما که موجب توجه و انتخاب مخاطبان میشود، بخش خبری آن است.
بعد از انتصاب رئیس جدید سازمان صدا و سیما، رویکرد خبری این سازمان نیز دستخوش تحولاتی شده که یکی از نتایج محسوس آن، کاهش فاصله حاکمیت با مخاطب و افزایش اعتماد به رسانه ملی بوده است.
پیشتر، رسانه ملی در دو رخداد یعنی پس از اختلال سایبری در سیستم توزیع سوخت در آبان ۱۴۰۰ و یا اعتراض کشاورزان به خشکی زایندهرود در اصفهان و حواشی آن تلاش کرد که این امر را تحقق ببخشد و با هدایت درست جریان ادراک عمومی توانست رسانههای بیگانه را تقریباً خلع سلاح کند.
باور مردمی و دیواره اعتماد به رسانه دردورههایی مانند عدم انعکاس صحیح وقایع آبان ۹۸ و اعتراضات مردم خوزستان در تابستان گذشته از طریق اتخاذ تصمیمات نادرست آسیب دیده بود و این امر، مرجعیت رسانه را متأثر کرده بود. جبران این تضعیف اعتماد با مسیری چالشی مواجه است که در بزنگاه حادثهها میتواند ظاهر شود.جامعه بالقوه نیازمند شنیدن صدای خود در داخل کشور است و پاسخ مناسب به این نیاز میتواند مخاطب را از تردید، سردرگمی و رویآوری به رسانههای غربی باز دارد و آن را اقناع کند.
رسانه ملی باید یک واسطه دوسویه بین ملت و حاکمیت باشد؛ بدین توضیح که اگر مطالبات مردم در رسانه به واقع و به موقع منعکس شود و مردم صدای خود را در درون حاکمیت بشوند، هم به رسانه اعتماد میکنند و هم مسئولان زیر ذرهبین نظارت و پاسخگویی قرار خواهند گرفت و حتی مسببان نیز از مصونیت رسانهای برخوردار نخواهد بود. حفظ و ماندگاری این رابطه، مرجعیت رسانه ملی را بازیابی میکند و دیگر هیچ رویدادی در بستر جریانسازی رسانههای غربی و معاند به عنوان آلترناتیو خبر، توان تبدیل به غوغاسازی و دروغپردازی را نخواهد داشت. از راههای اعتمادسازی رسانهای، جامعیت، سرعت، صداقت و دقت در پوشش خبر است. تولید و انتشار گزارشهای اولیه میدانی شفاف و دقیق توسط رسانه ملی میتواند بر افکار عمومی حکمفرما شده و موجب اقناع آن گردد. امروزه که رسانهها در همه جا رسوخ کردهاند، برنده میدان را «سرعت» و «جامعیت» خبر تعیین میکند. سرعت همراه با دقت و صداقت، نقش اعتمادسازی اولیه و جامعیت پشتوانهای برای پایدارسازی اعتماد ساخته شده را دارد. پوشش خبری درست و روایت صحیح، نه تنها اعتماد را بیشتر میکند؛ بلکه اثر بخشی و جهتدهی رسانههای معاند برون مرزی را نیز خنثی میکند.
در ادامه اثرگذاری پیوسته بر ذهن مخاطب و عدم گسست زنجیره اطلاعرسانی از شروع رخداد تا انتهای آن میتواند نتایج درست و واقعی را به نمایش بگذارد. این امر، تصمیمات تحمیلی رسانههای غربی را کنار زده و آن را به درستی به مخاطب محول میکند.
از سویی دیگر، رسانه با هویت بخشی به اعتراضها که با پذیرش انتقادات مردم معترض و بازتاب غیرگزینشی صدای آنها محقق میگردد، میتواند به عنوان مرجعی برای معترضان تبدیل شده و دامنه تأثیر رسانههای معاند را محدود کند.
این موضوع در کنار انعکاس درست حوادث و اعتراضات، موجب افزایش ظرفیت گفتمان نقد در جامعه میگردد. چرا که از یک سو، به مردم این امکان را میدهد که مشکلات و انتقادات خود را به طور صریح و در سطح ماجرا، با رسانه داخلی در میان بگذارند و در نتیجه، نقد از گزند حواشی دور میماند. در مقابل نیز مقامات مسئول به طور عینیتر با انتقادی سازنده، واقعی و غیرتخریبی روبهرو گشته و در مقام پاسخگویی قرار میگیرند. این موضوع هم تمایل مردم برای بازگویی نقد خود در رسانه را افزایش میدهد و هم در آن سو، موجب بالارفتن ظرفیت نقدپذیری در مسئولان و التزام به پاسخگویی میگردد. بنابراین انتقادات و ناراحتیهای ایجاد شده به گذر مطالبات سازنده تر هدایت شده و رنگ حقیقی تری به خود میگیرد.بنابراین رسانه ملی باید پیگیری و رسیدگی به مطالبات ملی و عمومی را توسط مسئولان به صورت ممتد و اساسی به تصویر بکشد، همچنین، پاسخگویی مسئولان و نشان دادن نتیجه پیگیریهای همهجانبه به موازات هر اتفاق و حتی بعد از آن بهتر است به صورت جدی و فراگیر ادامه داشته باشد.
این توضیح نیز لازم است که موارد مذکور، در رسانه ملی نه به صورت آنی؛ بلکه نیازمند روندی تصاعدی و تدریجی است و نیاز به مطالعه کاربردی و عملی و تجربی دارد تا تبدیل به یک سیاست گذاری عمومی رسانهای در بطن جامعه گردد. البته این شیوه نیازمند سنجش بازخوردهای عمومی در کنار تعامل سایر نهادهای پژوهشی ازجمله دانشگاه با سازمان صدا و سیما است؛ زیرا رسانه ملی از این طریق است که میتواند به ارزیابی خود پرداخته و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کند.
نگاهی به روشها و رویکردهای رسانههای بیگانه
اگر اطلاعرسانی و آگاهی بخشی در رسانه به نحو ضعیف و دارای خلأ اطلاعات صورت بگیرد، رسانههای معاند از آن سوءاستفاده کرده و از طریق مهندسی معکوس، به خبرسازی و تصویرپردازی روی میآورند و ضمن تحریف واقعیات، آن را به مخاطب القا میکنند.
از راهکارهای این رسانهها، میتوان به عملیات روانی از طریق پمپاژ خبری، بزرگنمایی، سیاهنمایی، القای یأس و بی اعتمادی و... در جامعه اشاره کرد که با هدف انکار اخبار واقعی و صحیح در طوفان خبری صورت میگیرد و هم در جامعه، دوگانگی و چند قطبی ایجاد میکند و از سوی دیگر، مخاطب را در هیاهوی رسانهای دچار تردید و تزلزل روانی میکند که این موضوع، مسیر را برای ادامه راه رسانههای بیگانه هموارتر میکند.همچنین، از رهیافتهای رسانههای جریان ضدانقلاب میتوان به تحریف اخبار و مهندسی دادهها و مخابره تصاویر و فیلمهای گزینشی و بعضاً تاریخ گذشته و مجعول اشاره کرد که با هدف ایجاد تقابل میان ملت و حاکمیت صورت میگیرد. بنابراین، راهکار رسانه ملی برای عقیم سازی این شیوه، باید مخابره و انتشار اطلاعات درست و جامع باشد تا منافذی برای رسوخ اطلاعات ساختگی باقی نماند.ازجمله طرحهای مکمل که برای تقویت هدف گذاریهای دولتهای متخاصم و معارضین داخلی اجرایی میشود سناریوسازی است که بیشتر از دریچه سوءاستفاده از احساسات و عواطف عمومی صورت میپذیرد و آنها را تحتالشعاع قرار میدهد. از موارد سناریوسازی میتوان به کشته سازی، نمادسازی انسانی، آموزش شیوههای تخریب، معرفی مناطق درگیری و امثال اینها اشاره کرد که نهایتاً یک هدف را دنبال میکند و آن هم تبدیل عملیات روانی به عملیات میدانی و بر هم زدن نظم حاکم است.
از دیگر فعالیتهای موازی این رسانهها، بی اعتبار ساختن روایت رسمی و انکار اقدامات صورت گرفته توسط دولت و نهادهای اجتماعی است. آنها با بی ارزش کردن، سانسور و پوشاندن حقیقت این اقدامات، فرایندهای پیگیری و رسیدگی را بی تأثیر و دارای مشکل نشان میدهند تا نهایتاً آن را زیر سوال ببرند. درمقابل، اقدامات امیدبخش حاکمیت، میتواند خنثی کننده زهر القائات رسانههای بیگانه باشد.
منبع: روزنامه ایران