نخل طلای سیاستزدگی در دستان «کن»/ چرا خارجیها تنها برای فیلمهای پس از انقلاب تور پهن میکنند؟
جشنواره کن آینه تمامنمای این حقیقت است که سینمای ایران نه سینماست و نه ایرانی. نمایندگان ایران در کن مدتهاست که فاصله جدی با سینما و ایران دارند.
سیاست زدگی عنصر اصلی کن است؛ جشنواره ای که روزگاری درصدد هنر بود و امروز به دنبال بهرهبرداری هرچه بیشتر از سیاست برای بقا. جشنواره کن امسال با حضور ویلادیمیر زلینسکی آغاز شد و با جایزه سیاسی به زهرا امیرابراهیمی پایان یافت. مواضع سیاسی بازیگران و عوامل ایرانی حاضر در جشنواره نیز بیش از پیش این گزاره را تقویت کرد که کن صحنه بازیهای سیاسی است و نه عرصه هنر.
جشنواره بینالمللی فیلم کن از سال ۱۳۲۵ به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد. این جشنواره در ۴۱ بار به فیلمهای ایرانی جوایزی اهدا کرده است اما نکته عجیب ماجرا، تفاوت حضور سینماگران ایرانی در کن، قبل و بعد از انقلاب است.
اولین جایزه یک فیلم ایرانی، در بخش فیلمهای کوتاه جشنواره کن رقم خورد. فیلم «طلوع فجر» ساخته احمد فاروقی قاجار موفق به دریافت «جایزه شورای عالی تکنیک» در سال ۱۳۴۳ شد. این فیلم تنها فیلم قبل از انقلاب است که در جشنواره کن موفق به کسب جایزه شده است. درسالهای پس از این انتخاب، فیلمهایی که برخی از آنها جزو فیلمهای سرآمد سینمای قبل از انقلاب ایران هستند نیز وجود دارند. فیلمهایی چون گاو داریوش مهرجویی یا فیلمهای بهمن فرمانآرا با وجود برتری هنری و سینمایی موفق به کسب جایزه در کن نشدند.
پس از انقلاب اسلامی ایران و انگیزه برخی نهادهای بینالمللی برای تقویت صدای اپوزوسیونهای انقلاب، موجی جدید از اکران فیلمهای ایرانی و اهدای جوایز سیاسی به راه افتاد. فیلمهایی که حتی توان رقابت با فیلمهای درجه دو یا سه دنیا را هم نداشتند اما به دلیل مشی سیاسی عوامل فیلم به موفقیتهای عجیبی میرسند.
از جمله کارگردانهای مورد علاقه برگزارکنندگان کن؛ جعفر پناهی است. او تاکنون توانسته است با سه فیلم در بخشهای مختلف کن جایزه بگیرد. فیلمهایی که با توجه به رویکرد سیاسی پناهی به شدت در جهت نشان دادن تلخیهای زندگی در ایران و سیاهنمایی وضع موجود تلاش میکند.
بهمن قبادی دیگر کارگردانیست که توانسته با دو فیلم خود موفق به کسب چهار جایزه سفارشی جشنواره کن شود. او کارگردانی کرد تبار و از موافقان تجزیهطلبی است، او درحالی که خود را ایرانی نمیداند با نام ایران در جشنواره کن حاضر و موفق به جلب نظر داوران کن شده است.
محسن مخملباف، محمد رسول اف، حسن یکتاپناه، اصغر فرهادی و در آخرین نمونه سعید روستایی همه از کارگردانهایی هستند که با سیاه نشان دادن فضای حاکم به دنبال کسب جایزه از جشنوارههای خارجی هستند.
سعید روستایی و عوامل فیلم «برادران لیلا» که حتی در داخل ایران مجوزی دریافت نکرده بودند، پا را فراتر از اسلاف سیاهنمای خود گذاشته و حتی کنفرانس خبری فیلم را نیز به تریبون بیانیهخوانی علیه کشور بدل کردند. سعید روستایی به خوبی دریافته است که جشنوارههای خارجی نه براساس هنر که براساس سیاست داوری میشوند. شاید به همین دلیل است که در سخنان عوامل فیلم حتی یک کلمه به تحریمهای ظالمانه علیه ایران اشاره نشد ولیکن تخریب جمهوری اسلامی به ابزاری برای رسیدن به نخل طلایی بدل گشت.
البته فرمول استفاده از تریبون جشنوارهها برای جلب نظر گروههای سیاسی موثر بر تعیین جوایز را باید متعلق به اصغر فرهادی دانست؛ با این تفاوت که او بیش از دیگر سینماگران ژانر سیاه، میداند که چگونه هم علیه ساختار سخن بگوید و هم خود را درون ساختار حفظ کند.
جشنواره کن آینه تمامنمای این حقیقت است که سینمای ایران نه سینماست و نه ایرانی. نمایندگان ایران در کن مدتهاست که فاصله جدی با سینما و ایران دارند. شاید بهتر باشد که جهت نگاه سینماگران از سیاست به هنر و از جایزه به مردم معطوف شود.