چرا مردم ایران عاشق جومونگ اند؟
بدون شک یکی از بهترین سریالهای کرهای که در ژانر حماسی رزمی ساخته شده سریال دیدنی جومونگ با بازی سونگ ایل گوک است که پرطرفدارترین سریال در کره جنوبی در مدت زمان پخشش (۸۱ قسمت) بود.
بدون شک یکی از بهترین سریالهای کرهای که در ژانر حماسی رزمی ساخته شده سریال جومونگ با بازی سونگ ایل گوک است که پرطرفدارترین سریال در کره جنوبی در مدت زمان پخشش (۸۱ قسمت) بود.
این سریال در ایران هم به شدت محبوب شد و حالا بازپخشش پس از حدود بیسش از یک دهه یک رکورد عجیب را به جا گذاشته! بازپخش مجموعه افسانه جومونگ در تلوبیون به ۴۱ میلیون بازدید رسیده و قسمت ۷۹ این سریال در تلوبیون حدود ۱.۸ میلیون بازدید داشته که از مجموع بازدید کل قسمتهای سریالهای جدید تلویزیون بیشتر بوده است.
داستان سریال
در این سریال ما با شاهزاده جومونگ آشنا میشویم که با وجود اختلافاتی با برادرانش در کنار آنان زندگ میکند. در اصل آنها هیچ نسبتی با هم ندارند، ولی به دلیلی خاص به عنوان برادر تا زمان پرده برداری از حقیقت در کنار هم هستند. هنگامی که جومونگ فاصله زیادی با ولیعهد شدن ندارد، حقیقت فاش میشود و زندگی وی و یک کشور به کلی تغییر پیدا میکند. جومونگ میفهمد که پسر شاه نیست و پدر اصلیش ژنرال سپاهی بوده که بر ضد قوم مخالف، هان قیام کرده و بعدا کشته شده است. وی از تمام عناوینش چشمپوشی میکند تا بتواند راه پدر خویش را ادامه دهد.
وی در این راه سختیهای زیادی را تحمل و بسیاری از عزیزانش را از دست میدهد، ولی در نهایت به آرزوی پدرش تحقق میبخشد و کشوری جدید به نام گوگوریو تاسیس میکند و با قدرت رزمی فوقالعاده بالایی که داشته مرزهای این کشور را تا جایی که توان داشته افزایش میدهد. همچنین در کنار تمام این درگیریها داستانی عاشقانه نیز نهفته است که کمی کمرنگتر، ولی موازی با داستان حرکت میکند و با بازی سرنوشت درگیری زیادی بین شخصیتهای اصلی سریال پیدا میشود. در حال حاضر کشور کره قسمتی از گوگوریو عظیمی است که ژنرال جومونگ از خود بجا گذاشته است.
محبوبیت در ایران
تا به حال سریالهای زیادی از کره جنوبی در رسانه ملی پخش شده، اما در این بین جومونگ یکی از سریالهای پرطرفدار سالهای اخیر است که توسط چشم بادامیهای شرق آسیا در کشور کره ساخته شد و مخاطبان بی شماری در بسیاری از کشورهای آسیا از جمله ایران پیدا کرد.
موفقیت سریال جومونگ که در ایران با نام افسانه جومونگ پخش شد، به حدی بود، که در اولین مرحله پخش این سریال، شبکه سه سیما به عنوان پرمخاطبترین شبکه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در بهترین ساعات شبانه روز به پخش آن اختصاص یافت و در زمان پخش آن شاید بتوان گفت، چند میلیون نفر از مردم ایران برای مشاهده این سریال کرهای، در مقابل تلویزیون میخکوب میشدند.
محبوبیت سریالهایی نظیر جومونگ در میان مخاطبان ایرانی حرف و حدیثهای زیادی را درمیان کارشناسان، منتقدان و دلسوزان فرهنگی و اجتماعی کشور برانگیخت. برخی از صاحب نظران با دیده مثبت به پخش این گونه سریالهای خارجی در ایران نگاه کردند و بعضی دیگر انتقادات متعددی را به این رویکرد صدا و سیمای ایران در پخش سریالهای خارجی وارد آوردند.
بسیاری از مردم ایران جومونگ و سوسانو را با صدای گویندگان فارسی آنها یعنی علیرضا باشکندی و رزیتا یاراحمدی میشناسند. کیم سونگ سو، نقش شاهزاده تسو، برادر ناتنی و رقیب جومونگ را ایفا میکند که در نسخه فارسی ظفر گرایی به جای او صحبت کرده است، مادر او ملکه ون هو نیز یکی دیگر از شخصیتهای منفی سریال است که کیون میری بازیگر معروف کرهای نقش او را ایفا کرده است. کیون میری پیش از این نیز در سریال جواهری در قصر نقش منفی آن سریال یعنی بانو چویی را نیز بازی کرده بود.
محبوبیت این مجموعه در ایران تا حدی بود که پس از پایان آن مجموعه امپراتوری بادها که دنباله معنوی جومونگ محسوب شده و به روایت کردن زندگی نوه جومونگ میپرداخت، بلافاصله از صدا و سیمای ایران پخش شد و به جومونگ ۲ شهرت یافت. این مجموعه در کره نیز جوایز متعددی مانند بهترین سریال، بهترین بازیگر، بهترین بازیگر زن و بهترین کارگردان را از جشنواره جوایز درام امبیسی دریافت کرده است.
جومونگ بیشتر از آن که سریال خوب با کیفیتی باشد یک پدیده فرهنگی بود، پدیدهای که به گفته روزنامه کرهای کوریاهرالد، توسط تقریباً ۸۰ درصد مردم ایران تماشا شده است، جومونگ بخاطر کیفیتهای اسطورهای که دارد و همینطور شباهتهایی که با اساطیر باستانی ایرانی دارد و پرداختن به مضامین ملودراماتیک عاشقانه و خانوادگی که همیشه در ایران محبوب بودند به سرعت محبوب شد و راه را برای پذیرش موج کرهای در ایران هموار کرد، موجی که پس از پخش سریال جومونگ فراگیرتر شد.
روزنامه شهروند در یادداشتی با عنوان «این جومونگ، یانگوم و ایسانِ پایانناپذیر!» به نوع مواجهه مردم با این سریالها پرداخته است.
این روزنامه مینویسد:
اول: انرژی از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود، اما از بین نمیرود. این قانون مشهور فیزیک مصداق سریالهای کرهای در کشور ما است! این سریالها از یانگوم به جومونگ و از جومونگ به ایسان تبدیل میشوند، اما هرگز بساطشان را از صفحه تلویزیون جمع نمیکنند. داستان طوری شده که شما شبی را گیر نمیآورید تلویزیون سریال کرهای پخش نکند؛ بالاخره یک کانالی هست که تکرار چندباره افسانه جومونگ، جواهری در قصر، ایسان و بقیه اهالی این خانواده پرفرزند را به نمایش بگذارد. اگر توانستید شبی بیسریال کرهای در تلویزیون گیر بیاورید، شماره تلفنتان را به «ستاره مربع، مربع ستاره» پیامک کنید تا شادتان کنم.
دوم: ما در مواجهه با پخش سریالهای کرهای از صداوسیما دو راه داریم: ببینیم، با نبینیم! چقدر شیوه مواجههمان راحت بود. البته دسته سومی هم هستند که دوست دارند ببینند، اما با خودسانسوری (!) سراغ سریالی میروند که بشود از صحنههایش استوری و پُست گذاشت و نوشت: «یک دیالوگ ماندگار». یک رفیقی داشتیم که طرفدار دوآتشه جومونگ بود. او مدام ما را به رویت این سریال تشویق میکرد و میگفت: «جومونگ ببینین. اینقدر توش پند و اندرز هست که میشه یه مملکتو باهاش ساخت.»
سوم: ماجرای سریالهای کرهای به همین جا ختم نمیشود، یعنی دغدغهای که این سریالها ایجاد میکند، فراتر از ۴۵ دقیقه تا یک ساعت زمان پخش آن است، چون کار اصلی برخی تازه شروع میشود و در سایتهای مختلف دنبال بخشهای سانسورشده میگردند. از طرف دیگر، آنقدر با دوبله فارسی خط اصلی داستان تغییر میکند که کشف اتفاقهای آن به یک معمای پیچیده تبدیل میشود. تلاش برای کشف این معماها خودش کلی لذت دارد و بهطور میانگین ۵ تا ۶ روز زمان لازم دارد.
چهارم: سریالهای کرهای مخالفان جدیای هم دارد. این گروه معتقدند پخش این قبیل سریالها زمینهساز پایین آوردن سلیقه مخاطبان میشود و چشم آنها را به یک محصول بیکیفیت فرهنگی عادت میدهد. تاکید مخالفان، هم فرم سریالها را شامل میشود و هم محتوای آنها را. به اعتقاد این افراد، سریالهای کرهای صرفا جذابیت بصری دارند و از محتوا خالیاند. در سالهای اخیر تلویزیون ایران از سریالهای کرهای برای مقابله با ماهواره استفاده کرده است. پیشنهادی که در این میان مطرح میشود، تخصیص سرمایه برای تولیدات داخلی است، تا از این راه به جای معرفی فرهنگ کشورهای دیگر، شرایط را برای آشنایی بیشتر با فرهنگ کشور خودمان فراهم کنیم. چیز عجیبوغریبی بود؟!
پنجم: آدم بعضی اوقات مات و مبهوت میماند. میپرسید چرا؟ خب همان رفیقی که گفتم طرفدار دوآتشه جومونگ بود، میگفت: «هر چی دوست دارین ببینین. حالشو ببرین. چه جومونگ، چه کوروساوا.» بعد که میپرسیدیم «چرا اینها رو کنار هم گذاشتی؟» جواب میداد: «من از جومونگ به کوروساوا رسیدم!» حالا شما بروید و ببینید چطور میشود از جومونگ به کوروساوا رسید.