خبرگزاری مهر - گروه استانها، علیرضا صفاریفر: «یکی از امدادهای غیبی که در عملیات بیتالمقدس مشاهده کردم ایجاد لکه ابری در آسمان بود که جلوی روشنایی هوا و دیده شدن توسط دشمن را گرفت و توانستیم به هدفمان برسیم.»
این بخشی از خاطرات حسن زارعی از رزمندگان اردستانی دوران دفاع مقدس است که در روزهای آغازین جنگ همانند بسیاری از مردمان این دیار، شهر خود را رها کرده و عازم جبههها شد؛ گفت و گوی ما را با این رزمنده دفاع مقدس در ادامه میخوانید.
آقای زارعی، از روزهای نخست جنگ و حضور مردم اردستان در جبههها برای ما بگویید.
همان طور که میدانید، در روز ۳۱ شهریور ۵۹ هواپیماهای دشمن به فرودگاههای کشور حمله کرده و جنگ رسماً آغاز شد، شرایط حاد و بحرانی در کشور ایجاد شده بود چرا که دشمن از قبل این جنگ را برای ما برنامهریزی کرده بود و قصد داشتند که نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند.
در این زمان غیرت تمام مردم ایران در هر سن و سال و از هر قشر و مذهبی به جوش آمده بود و در شهرستان اردستان اولین گروه اعزامی برادران رزمنده در روزهای سوم و چهارم مهرماه به جبههها رفتند و ۲۲ نفر از این شهرستان اعزام شدند.
شما چه زمانی به جبهههای حق علیه باطل اعزام شدید؟
کار من آموزش نیروهای مختلف جهت اعزام به جبهه بود؛ گرچه خودم در همان روزهای اول قصد اعزام را داشتم اما به من اجازه ندادند و گفتند که چون نیروها در اردوگاه در حال آموزش هستند من باید کار آموزش نیروها را انجام دهم.
بالاخره با پیگیریهایی که انجام دادم، من نیز به همراه یک گروهان از برادران بسیجی شهرستان برای عملیات فتحالمبین به منطقه اعزام شدم، اواخر عملیات بود و در آنجا نیروها را برای عملیات بیتالمقدس آماده کردیم و در عملیات بیتالمقدس هم من به عنوان فرمانده گروهان حضور داشتم.
من در عملیاتهای بیتالمقدس، رمضان، بد، فتحالمبین، کربلای ۴ و کربلای ۵ حضور داشتم.
از شهرستان اردستان تعداد بسیاری رزمنده در جبهه حضور داشت اما همرزمان من در جبهه برادر آزاده آقای طحانیان بودند، شهید قاسمعلی راد و شهید احمد فرهادیان از همرزمان من بودند که به شهادت رسیدند و دیگر همرزمانی هم بودند که جانباز شدند.
خاطره خاصی از شبهای عملیات هست که در ذهن شما به شکل ویژه مانده باشد؟
در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس وقتی که ما در مرحله اول جاده اهواز خرمشهر را تصرف کردیم و برای مرحله دوم یعنی پاکسازی منطقه و حرکت به سمت مرز رفتیم، شرایط خاصی ایجاد شد.
سیزدهم رجب و میلاد حضرت علی (ع) بود و هوا در شب به شکل مهتابی در آمده بود؛ زمانی که ما به سمت دشمن حرکت میکردیم هوا به واسطه نور ماه روشن بود، آنجا بود که یکی از امدادهای غیبی را مشاهده کردم.
در حقیقت ما قبل از رسیدن به دشمن نگران روشن بودن هوا و دیدن شدن توسط نیروهای بعثی بودیم اما نزدیک عملیات که شد، لکه ابری در آسمان پیدا شد و جلوی ماه را گرفت، هوا نیز رگباری بود و رعد برق میزد، بدین شکل ما بدون دیده شدن به دشمن رسیدیم؛ خطوط دشمن در هم شکست و فرار کردند و ما هم با تعقیب آنها به خطوط پدافندی رسیدیم و استقرار پیدا کردیم.
در بحبوحه عملیاتها، حال و هوای معنوی جبههها چگونه بود؟
در جبهه برنامههای معنوی بسیار بود که ما در آن شرکت میکردیم، شبها دعای توسل خوانده میشد و صبحها نیز قرائت زیارت عاشورا برقرار بود.
در قرارگاههای پشتیبانی و حتی در سنگرهای خط مقدم نمازهای جماعت برگزار میشد و ما در سنگرها نماز جماعتهای ۱۰ و یا پنج نفره داشتیم.
اگر اکنون کشور مورد تهاجم دشمنان قرار گیرد، آیا حاضرید برای دفاع از آب و خاک و میهن به جبههها بشتابید؟
قطعاً حاضر به دفاع از کشور هستم، من تا نفس دارم از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی دفاع خواهم کرد و همچنین هیچ چیزی را بهتر از نظام جمهوری اسلامی برای این کشور نمیدانیم و نخواهیم دید.
از دیدگاه شما مهمترین نتیجه جنگ ایران و عراق چه بود؟
تنوع اسرای جنگی نشان داد که در واقع با ما کشورهای دنیا در جنگ بودیم، شاید بر همین مبنا بود که امام خمینی (ره) فرمودند که ما در جنگ ابهت ابرقدرتها را در هم شکستیم؛ رهبر انقلاب در دیدار با پیشکسوتان دفاع مقدس فرمودند که امروزه ثابت شده که دنیا با ما جنگیده، ما در آن دوران این ادعا را داشتیم اما امروز اسناد و مدارک ثابت میکند که ما با دنیا جنگیدیم.
تمام تفکرات نظامی دنیا علیه ما بود، موضوعی که امروز نیز میبینیم که علیه ما توطئه چینی میکنند، همین جریان اغتشاشات اخیر نیز به این موضوع بر میگردد که دشمن نمیخواهد و نمیتواند جمهوری اسلامی را تحمل کند.
به نظر شما آیا واقعیات جنگ به درستی به نسل جوان منتقل شده یا خیر؟
بخش عمدهای از واقعیات جنگ به جوانان معرفی شده اما کم است و باید بیش از این معرفی شود، خوشبختانه جوانان ما امروز آگاهتر و با بصیرت تر هستند ولی مطرح کردن واقعیات جنگ کار مشکلی است چرا که کسی جنگ را میفهمد که در آن حضور داشته باشد و نمیشود صحنه را از دور
ترسیم کرد اما باید در این زمینه کار کرد چرا که جنگ یک عقبه پرمحتوا و کتاب زندگی است.
درباره دفاع مقدس، کتابهایی نگاشته و برنامههای فرهنگی هنری بسیاری انجام شده است، تأثیر این فعالیتها بر جوانان را چگونه ارزیابی کنید؟
بله، بسیار تأثیرگذار است. نسل آینده باید وصایای شهدا را مطالعه و تحلیل کنند و راه و روش شهدا را در زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود به کار ببرند و بدانند که محور همه فعالیتهای ما خدا و ولایت بوده و اگر از این دو محور دور شویم شکست خواهیم خورد.