متهمان سقوط ریال
با آنکه اقتصاد ایران طی چند دهه گذشته با مجموعه متنوعی از مشکلات و چالشهای ساختاری مواجه بوده، اما در چند سال اخیر بر پیچیدگی این مشکلات افزوده شده و معضلات اقتصادی کشور نیز رنگوبوی دیگری به خود گرفته است.
کسری بودجه، تولید ناخالص ملی ضعیف، تورم لجامگسیخته و حجم نقدینگی سرسامآور از جمله این مشکلات است که تحریمهای یکطرفه نیز در شکلگیری آنها تاثیر بسزایی داشته است. در این میان سقوط تدریجی ریال و کاهش قدرت خرید آن موضوعی است که در سایه عوامل بازگفته سرعت گرفته و به تهدیدی جدی برای معیشت اقشار مختلف جامعه به ویژه کمدرآمدها تبدیل شده است.
اما ریشههای اصلی افت ارزش پول ملی را باید در کجا جستوجو کنیم؟ آیا برای سنجش ارزش ریال باید نرخ برابری پول ملی با دلار را اندازهگیری کنیم؟ یا اینکه کاهش ارزش پول کلی ریشه در موضوعات دیگری دارد که از نگاه سیاستگذاران و تصمیمسازان دور مانده است؟
خطای سیاستگذاری
بررسیها نشان میدهد که اقتصاد ایران طی چند دهه گذشته گرفتار خطای راهبردی مقامات کشوری شده و از اشتباه سیاستمداران در خصوص ارزش پول ملی رنج میبرد. در نگاه تصمیمگیران، ارزش پول ملی معادل قدرت خرید ریال در خارج از ایران است و از این منظر میتوان با سنجش نرخ برابری ریال در برابر ارزهای خارجی (دلار) پی به وزن پول ملی برد.
همین مساله موجب شده که با افزایش نرخ دلار و سایر ارزها و کمارزش شدن ریال در برابر آنها، گزارههایی در خصوص افت ارزش پول ملی مطرح شود. عمده این گزارهها درحقیقت بیان میکنند که برای اندازهگیری ارزش ریال باید به قدرت خرید آن در خارج از کشور و در برابر کالاهای وارداتی پرداخت.
اما تحلیلگیران اقتصادی میگویند افت ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی و تضعیف آن دلایل دیگری دارد که غالبا از نگاه سیاستگذاران دور میماند. به گواه آنان، ریشه اصلی کاهش ارزش پول ملی رشد بیشتر نقدینگی در مقابل رشد تولید ملی است.
درحقیقت، زمانی که سرعت رشد نقدینگی از سرعت رشد تولید بیشتر میشود، میزان پول در دست مردم نیز سریعتر از کالاها و خدماتی که در اقتصاد عرضه میشود رشد میکند. به این ترتیب مقدار پول بیشتری برای خرید یک سبد مشخص کالایی وجود دارد که در نتیجه آن قیمت کالاها رشد میکند، تورم شکل میگیرد و به تبع آن نیز ارزش پول ملی تضعیف میشود.
معیارهای سنجش ارزش ریال
بر این اساس اگر بخواهیم شاخصهای ارزشگذاری پول ملی را برشمریم باید به موارد متعددی اعم از کسری بودجه دولت، میزان تولید ناخالص ملی، حجم نقدینگی و درصد رشد آن، نرخ تورم و میزان خلق پول اشاره کرد. آمارها نشان میدهد که هر سال بر هزینههای جاری کشور افزوده میشود و هیچ سیاستی جلودار متورم شدن بودجه جاری دولت نیست. موضوع نگرانکننده آنکه بخش زیادی از این کسری از مسیر خلق پول تامین میشود که خروجی آن در بزرگ شدن حجم نقدینگی دیده میشود.
نکته مهمتر آنکه در اقتصاد ایران سرعت رشد نقدینگی بیشتر از سرعت رشد تولید است و مردم پول بیشتری برای خرید کالاها و خدماتی که عرضه میشود در اختیار دارند. صفر بودن متوسط رشد اقتصادی کشور در دهه ۹۰ نیز شاهدی بر این مدعاست که همه مسیرهای منتهی به افزایش تولید به بنرسیده است. سقوط درآمد سرانه ایرانیان و ثبت نرخهای تورم بالای ۴۰ درصد در چند ماه اخیر نیز مثالهای روشنی هستند که سقوط تدریجی ریال در طول زمان را تایید میکنند.
به این ترتیب اگر بخواهیم ارزش ریال را به صورت علمی و دقیق اندازهگیری کنیم لازم است نگاهی به قدرت خرید ریال در داخل و در برابر کالاهای داخلی بیندازیم. نه قدرت خرید آن نسبت به کالاهای خارجی. از این منظر میتوان پی به این موضوع برد که چرا نرخ برابری ریال نسبت به دلار در طول زمان ضعیفتر میشود.
روایتها از وضعیت پول ملی
در این بین نیز دو گزاره متفاوت در خصوص ارزش پول ملی کشورمان مطرح شده است. از یکسو رسانه روسی اسپوتنیک ریال ایران را در ردیف بیارزشترین پول در سطح جهانی جای داده و اعمال تحریمهای شدید علیه کشورمان در کنار تورم را به عنوان دلایل افت ریال ذکر کرده است. در عین حال پایگاه تخصصی یورونت نیز در ردهبندی پولهای ملی براساس سهمشان از مبادلات مالی جهان، ریال ایران را در جایگاه ۵۷ این جدول جای داده است.
این گزارش نشان داده که ریال ایران از پول ملی کشورهایی همچون نیجریه، بنگلادش، بلاروس، ازبکستان، قزاقستان، الجزایر، آذربایجان، ونزوئلا و غیره رواج بیشتری دارد. نکته مهم در خصوص این آمار این است که چرا اقتصاد ایران و به عبارتی ارزش پول ملی کشورمان باید نسبت به اقتصاد کشورهایی سنجیده شود که جزو ضعیفترینها در سطح جهانی هستند؟ ضمن اینکه بر پایه آمارهای از پیش بررسی شده، اقتصاد ایران یکی از پرتورمترین کشورها در سطح جهان است و در همین رابطه نیز در ردیف کشورهای یادشده جای گرفته است.
به این ترتیب حتی اگر ریال ایران وضعیت مناسبتری در تعاملات مالی با جهان نسبت به کشورهای یادشده داشته باشد با این حال عبور از تورم بالا و مزمن تنها راه حل موثر برای بهبود جایگاه پول ملی ایران در سطوح جهانی است.
عوامل تضعیف قدرت ریال در طول زمان
«مرتضی عزتی» اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در این خصوص به «جهانصنعت» گفت: برای آنکه بدانیم پول یک کشور ارزشمند است یا خیر باید به ارزش آن در تبادلات مالی با جهان توجه کنیم که این مساله نیز به قدرت اقتصادی و میزان تولید در کشورمان بستگی دارد.
به گفته وی، ریال ایران طی حدود ۱۵ سال گذشته به شدت تضعیف شده و سال به سال از ارزش آن کاسته است. اگر سری به آمار و ارقام بزنیم متوجه میشویم که در اوایل دهه ۸۰ و حتی تا سالهای ۸۴ و ۸۵ پول ایران در کشورهای همسایه خریدار داشت و امکان خرید کالا با آن در این کشورها وجود داشت. در دوره یادشده ایرانیان قادر بودند به کشورهای منطقه اعم از امارات، عربستان، کویت، عراق، پاکستان و غیره سفر کنند و با پول داخلی (ریال) در این کشورها خرید انجام دهند. اکنون همین کشورها از مسافران ایرانی ریال نمیپذیرند و حضور و ماندگاری در آنها منوط به اعطای دلار و یا ارزهای رایج در این کشورهاست.
عزتی ادامه داد: بنابراین معنای واقعی کاهش قدرت پول ملی این است که تا چه اندازه در تبادلات مالی با سایر کشورها مورد پذیرش قرار بگیرد. از این منظر نمیتوانیم نرخ برابری ریال با ارزهای خارجی را مبنا قرار دهیم و اقدام به محاسبه ارزش پول ملی کنیم.
این اقتصاددان در خصوص روند تضعیف ریال در طول زمان گفت: موضوعات مختلفی طی سالهای گذشته باعث کاهش ارزش ریال شده که یکی از آنها ارتباطات منفی ایران با کشورهای جهان است. اعمال تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان نیز دلیل دیگری است که باعث تضعیف شاخصهای عملکردی اقتصاد و به تبع آن افت ارزش پول ملی شده است. از سوی دیگر ارزش برابری ریال با ارزهای خارجی در طول زمان نیز به طور مستمر در حال تضعیف بوده به طوری که نرخ برابری آن با دلار از هزار تومان در سالهای ۷۵ تا ۸۴، به ۳۵۰۰ تومان در دهه ۹۰ و به ۳۵ هزار تومان در برهه کنونی رسیده است.
عزتی خاطرنشان کرد: افرادی که ریال در دست دارند انتظار دارند که قدرت خرید آن در طول زمان ثابت بماند تا پی به ارزش آن ببرند. با توجه به آنکه قدرت خرید پول ملی روزبهروز در حال کمتر شدن است مشخص است که ارزش ریال به طور مداوم تضعیف میشود. کاهش روابط اقتصادی ایران با جهان و کاهش رشد اقتصادی و کاهش توان صادراتی کشورمان عواملی است که سرعت سقوط ریال را بیشتر کرده است. با این سیاستهای موجود و افرادی که بر سرکار هستند نیز چشمانداز مثبت اقتصادی در کوتاه مدت دیده نمیشود و این یعنی امیدی به تقویت قدرت ریال در آینده نزدیک نیست.
افت ارزش ریال در سایه تورم بالا و رشد پایین اقتصادی
«پیمان مولوی» تحلیلگر اقتصادی نیز در این خصوص به «جهانصنعت» گفت: ارزش پول هر کشور متاثر از قدرت اقتصادی آن کشور و درآمد و رشدی است که در طول زمان ایجاد میکند. در نظامهای پولی دلار در یک سمت ترازو و سایر ارزهای خارجی نیز در سمت دیگر آن جای میگیرند و اندازهگیری قدرت برابری این ارزها با دلار نیز براساس میزان تورم هر کشوری انجام میگیرد.
وی اظهار کرد: اگر بخواهیم براساس نرخ برابری پول یک کشور در برابر دلار پی به ارزش پول ملی هر کشور ببریم در حقیقت نرخ تورم کشور یادشده با تورم آمریکا را باید مورد بررسی قرار دهیم.
به این ترتیب اگر تورم یک کشور در سطح تورم کشور آمریکا باشد قدرت برابری ارز کشور یادشده با آمریکا حفظ میشود. در صورتی که یک کشور رشد اقتصادی بالایی داشته باشد و نرخ تورم آن نیز پایینتر از تورم آمریکا باشد قدرت پول این کشور نسبت به دلار تقویت میشود.
مولوی ادامه داد: در کشورهایی مانند کویت که تولید ناخالص داخلی به طور مستمر در حال افزایش است و از درآمد سرانه بالایی برخوردار است و جمعیت کمی هم دارد، ارزش پول ملی به طور مداوم تقویت میشود. در عین حال در کشوری مانند امارات هر دلار برابر با ۳/۶ درهم بوده که این مساله بیانگر ارزش پول بالای این کشور است. دلیل بالا بودن ارزش پول ملی کشورهای یادشده در برابر دلار برخورداری آنها از رشد اقتصادی بالا و مستمر در کنار نرخ رشد پایین نقدینگی و کنترل تورم است.
این تحلیلگر اقتصادی بیان کرد: اقتصاد ایران در طول سالیان گذشته تورم مزمن ۲۰ درصد و در ۵ سال گذشته نیز تورم مستمر ۳۵ درصدی داشته است. طبق آمارها، یکی از طولانیترین و بالاترین تورمهای تاریخ بشریت از زمانی که نرخ تورم در کشورها مورد اندازهگیری قرار گرفته در اقتصاد ایران رقم خورده است.
وقتی تورم در ایران نرخهای بالایی را تجربه میکند و در مقابل کشورهای دیگر تورمهای ۲/۵ درصدی، ۲ درصد و نرخهایی در این حدود دارند ناخودآگاه قدرت پول ملی کمتر میشود.
در صورتی که تا ۴ سال آینده تورم کنترل نشود و در محدوده کنونی باقی بماند ریال به سقوط خود ادامه خواهد داد. بنابراین قدرت برابری ریال در برابر دلار، فارغ از اینکه چه میزان ذخایر ارزی داشته باشیم، مربوط به رشد تولید ناخالص داخلی، سیاست پولی و خروجی آن یعنی تورم است.