خندیدن به چه قیمتی؟/ درباره چهار شگفتانگیز!
هر کسی حتی دقایقی از برنامه چهار شگفتانگیز را دیده باشد به روشنی متوجه این موضوع میشود که این چهار نفر اصلا ویژگی شگفتانگیز بودن را ندارند. آنها بیشتر چهار مسخره کننده بی نمک هستند؛ حتی نمیگویم «دلقک» چون کار دلقک شوخی کردن با خود است و قرار است دیگران به او بخندند اما اینها خودشان به دیگران میخندند و بیشتر روی اعصاب مخاطب راه میروند.
فصل دوم برنامه سطحی و حتی میتوان گفت مبتذل چهارشگفتانگیز به تهیه کنندگی مسعود شریعتنیا و کارگردانی احسان محبوبی و ابوالفضل باقری، در نوروز 1402 هرشب از شبکه نسیم پخش میشود. چهارشگفت انگیز یک برنامه دوربین مخفی است که این روزها به واسطه به تصویر کشیدن سهوی یک رفتار نامتعارف نامش بر سر زبانها افتاده است، اما مشکلات این برنامه محدود به همین اتفاقی که این روزها ناخواسته( فیلم و کلیپی منتشر شده از سوتی عجیب این برنامه به یکی از پربیننده ترین ویدیوها در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی تبدیل شد)
افتاده است نیست و از همان قسمتهای اول این برنامه مشخص بود که چهارشگفتانگیز کیفیت و سطح نازلی دارد و بسیاری از شوخیهای آن همسو با رسالت رسانه ملی نیست.
*کارکرد دوربین مخفی
علاوه بر استفادههای امنیتی که همواره کارکرد اولیه دوربینهای مخفی است؛ از تصاویر این دوربینها برای خندیدن و خنداندن استفاده میشود. در برنامههای مخصوص دوربین مخفی یک سناریوی از پیش تعیینشده وجود دارد که با بازیگران معین اجرا میشود. در این برنامهها گاهی با سلبریتیها و افراد مشهور و گاهی با مردم عادی شوخی میشود و عکسالعمل آنان ضبط میشود و با اجازه خودشان پخش میشود. هدف اولیه این برنامهها سرگرمی است که معمولا با هجو و گاهی طنز همراه است.
*تفاوت طنز و هجو و تمسخر
بین طنز و تمسخر تفاوت زیادی وجود دارد. طنز همواره در دل خود یک تذکر و حتی گاهی افسوس دارد ولی آن را با بیان نمکین ابراز میکند اما هجو و تمسخر، فقط خندیدنِ صرف به هر اتفاقی است.
با این مقدمه نگاهی به برنامه چهارشگفت انگیز میاندازیم. برنامهای که هجو و تمسخر را بهانهای برای خندیدن در نظر گرفتهاست.
*از نام برنامه شروع کنیم؛چهار شگفتانگیز
مثل معروفی هست که میگوید با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود. هر کسی حتی دقایقی از این برنامه را دیده باشد به روشنی متوجه این موضوع میشود که این چهار نفر اصلا ویژگی شگفتانگیز بودن را ندارند. آنها بیشتر چهار مسخره کننده بی نمک هستند؛ حتی نمیگویم «دلقک» چون کار دلقک شوخی کردن با خود است و قرار است دیگران به او بخندند اما اینها به جای خلق موقعیتهای طنز، خودشان به دیگران میخندند و بیشتر روی اعصاب مخاطب را میروند.
در این برنامه چهار نفر دور هم جمع شدهاند و با ایدههایی پوچ به سراغ مردم عادی رفته و رسما آنها را سرکار گذاشته و چهار نفری به بازار مکارهای که خود راه انداختهاند میخندند. عجیب اینکه احتمالا از مخاطب هم انتظار همراهیدارند، غافل از اینکه برنام واقعی نیاز به «ایده» درست دارد و مخاطبهای امروز هم به راحتی به چنین موقعیتهایی راضی نمیشوند و خندهشان نمیگیرد.
از آنجا که خنده مسری است، ممکن است در برخی موارد مخاطب هم به ناگاه با خنده آنها بخندد اما سر کار گذاشتن مردم در این برنامه آنقدر بیفکر و بیش از اندازه و مشمئزکننده است که حتما مخاطب را دل زده خواهد کرد.
*ذائقهسازی؛ ظرفیت فراموش شده رسانه ملی
اگر ذائقهسازی را به عنوان یک رسالت برای صدا و سیما و به طور کلی رسانههای پرطرفدار در نظر بگیریم، برنامهای مثل این برنامه آن هم با پخش در بهترین ساعات روزهای تعطیل از شبکه پر مخاطب نسیم، به سادگی میتواند ذائقه و سلیقه مردم را به سمت لودگی شکل داده و جامعه را علیه خودش بشوراند. در نظر بگیرید که خندیدن و مسخرهکردن به چشمتان عادی جلوه کند! چه خواهد شد؟ همکارتان از پلهها به پایین میفتد و شما بدون عذاب وجدان غش غش به او میخندید. یا همسرتان از صدای مهیبی که شنیده، ترسیده و رنگ از رخسارش پریده؛ شما به جای همدردی میایستید و به شمایل همسرتان میخندید.
با تئوری پیش فرض این برنامه نازل، احتمالا همه همیشه در حال خندیدن به دیگران خواهند بود و در دل از هم هراس دارند که مبادا من باعث خنده دیگران شوم! اگر هم از آنور بام بیفتیم و نسبت به مورد تمسخر واقع شدن بیحس شویم در حال فرورفتن در منجلاب حقارت هستیم.
عزت نفس از ما گرفته شده و عادت میکنیم که وقتی مسخره میشویم، خودمان هم همراهی کنیم و بخندیم. در حالیکه انسان با عزت نفس رشد میکند و بالنده خواهد شد و بدون عزت نفس تنها عنصری مصرفی در جامعه است و بالقوه پتانسیل این را دارد که به تهدیدی علیه جامعه بدل شود.
شاید این تصویر از نتیجه پخش یک برنامه تلویزیونی، به نظر سختگیرانه و حتی خیالپردازانه به نظر برسد؛ اما با کمی تأمل خواهید دید که چنین نتیجهای اصلا دور از ذهن نیست.
گاهی خندیدن الکی به عنوان یک رسم در برنامهای مثل خندوانه تبدیل به یک قرار برای کمک به سلامتی میشود و این بد نیست. در یک قالب سی ثانیهای نه به کسی میخندیم، نه کسی را مسخره و تحقیر میکنیم؛ فقط از قدرت تسری خنده استفاده میکنیم و همه با هم میخندیم. اما در چهارشگفتانگیز تمرین میکنیم که چطور بهتر به دیگران بخندیم!
حتی اگر در کل دنیا هم از دوربین مخفی فقط برای هجو و تمسخر استفاده شود روا نیست در اینجا؛ کشوری که داعیهدار فرهنگ و تمدن و احترام به حقوق انسانی است و پشتش به دینی گرم است که پیامبرش برای مکارم اخلاق مبعوث شده، چنین ابتذالی ریشه بدواند.
در دین ما احادیث و آیات زیادی در مذمت و نکوهش تمسخر دیگران وجود دارد و خداوند و پیامبرش همواره انسانها را از تمسخر و تحقیر دیگران منع کردهاند. به دنبال تمسخر عیبجویی و ظلم هم روان میشود و چقدر نجات جامعهای که پر است از مسخرهکنندگان و عیبجویان و ظالمان سخت و دشوار خواهد بود.
همین دوربین مخفی که در دنیا بیشتر برای سرگرمی است؛ میتواند کارکرد داشته باشد. میتوان از دوربین مخفی برای فرهنگسازی استفاده کرد، کاری که در ایران توسط قهرایی شناخته میشود. او در برنامههایی که ساخته است سراغ شوخی با ستارگان میرود و آنها را موقعیتهای خاص قرار میدهد. مثلا در شرایطی که یک بازیگر یا ورزشکار میبیند که یک نفر دارد لباسهای بوتیک را میدزدد و واکنش بازیگر را ضبط میکند. هستند کسانیکه واکنش نشان نمیدهند و در مقابل هم تعدادی به دزد واکنش نشان داده و سریع صاحب مغازه را با خبر میکنند. این سناریو میزان کنشگری و مسئولیتپذیری مخاطب را به چالش میکشد. ضمن اینکه شوخی با سلبریتیها همیشه این کارکرد را دارد که آنها را از عرش خودساختهشان به فرشی که همه هموطنانشان روی آن زندگی میکنند میاورد. مشکلی که گریبانگیر ایران امروز شدهاست؛ هجمه سلبریتیهایی که فکر میکنند چون مردم آنها را میشناسند خیلی مهم هستند و از آنها طلب دارند و از این رو چاه بیپایان به قضاوت غلط میافتند.
در واقع دوربین مخفی که در قالب برنامه چهارشگفتانگیز چیزی جز شرم نیست، میتواند با ایده و سناریویی دقیق، آهسته هر چیزی را فرهنگسازی کرده و هنجار مردم را در راستای ارزشها تغییر دهد. دوربین مخفی تمرین لودگی نیست، بلکه بستری است برای شکلگیری هنجارهایی مطابق ارزشها. کما اینکه در یک بخش به دقت مردم برای نریختن زباله در فروشگاه اشاره شد و یا در بخشی دیگر به نوع کنش مردم در مقابل دعوای زن و شوهر توجه شده بود و رفتارهای مردم جذاب و قابل تامل بود. کاش تمام قسمتها حاوی چنین پیامهایی بود و این سطور برای تقدیر از یک دوربین مخفی مهیج و شاد و تاثیرگذار نوشته میشد.
همانطور که در پیش مشخص شد، بنیان ریئالیتیشوی چهارشگفتانگیز برآب است و از اساس غلط است. حالا در نظر بگیرید که همین برنامه که از ذات شانش زیر سوال است، سهوا یا عمدا (سخت است فکر کنیم که پخش رفتار نامتعارف جلوی دوربین اتفاقی بوده و نه فیلمبردار، نه کارگردان، نه تدوینگر و نه در مراحل بعدی، ناظرپخش آن را ندیدهاند.) رفتارهای نامتعارف و بیسابقهای را در خود میگنجاند که در شان مخاطب صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیست. با نگاهی بدبینانه حتی می توان او را گونهای سهو عامدانه برای بیشتر دیده شدن در نظر گرفت. هیچ از برنامهای با این حد از بیاخلاقی بعید نیست که عامدانه سراغ چنین موضوعی برود.
فیلم و کلیپی منتشر شده از سوتی عجیب این برنامه به یکی از پربیننده ترین ویدیوها در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی تبدیل شد
در آخر اینکه رسانههای جمعی مانند تلویزیون، بیشترین ظرفیت را برای فرهنگسازی و اشاعه بهترین رفتارهای انسانی دارند. خندیدن و خنداندن از بهترین کارها و در عین حال از دقیقترین کارهاست. ساخت برنامههایی با محوریت شادی، مانند هر کار بااهمیت دیگری باید به دست کاردان سپرده شود نه اینکه بهترین ساعت پخش را در اختیار گروهی گذاشت که از کیلومترها مشخص است که تهی از هر ایدهای هستند.
امید است رسانه از ظرفیتهای بسیار خود، به بهترین نحو استفاده کرده و با درایت و برنامهریزی به آبادانی ایران عزیز، بیش از پیش کمک کند.