تله فناوری برای دولتمردان ایرانی!
تصمیم اخیر مبنی بر استفاده از هوش مصنوعی و دوربینهای شهری برای شناسایی و مجازات زنانی که پوشش مدنظر را ندارند، نشان میدهد باز هم سیاستمداران ما در تله فناوری افتادهاند و گمان میکنند با استفاده از فناوری میتوان چالشهای سیاستگذاری را دور زد. متاسفانه این نگاه به فناوری به مثابه یک ابزار جادویی که با آن میتوان مسائل پیچیده و ابرچالشهای کشور را به طرفهالعینی حل کرد، سابقه طولانی در کشور دارد.
مساله پوشش زنان یک پدیده پیچیده، چندوجهی و در عین حال فرهنگی و جامعهشناختی است که مواجهه با آن مصداق یک «مساله سخت» برای سیاستگذاران ایرانی است. این مسائل از آن جهت سخت هستند که یک راهکار روشن و ساده ندارند و انبوهی از پیچیدگیها و واقعیات و ملاحظات باعث میشوند که نتوان به سادگی آنها را فرموله کرد. مسائل زیستمحیطی یا صندوقهای بازنشستگی یا تورم نمونههای دیگری از همین مسائل سخت هستند که هم در تحلیل آنها هم در تدوین راهکارها و حتی در تبیین انتظارات هم انبوهی از اختلاف نظر و ابهام وجود دارد. شاید تنها چیزی که در این مسائل همه روی آن توافق دارند، نارضایتی از وضعیت موجود است.
تجربه نشان داده است دولتهای ما فاقد قابلیتهای نهادی لازم برای حل اینگونه مسائل سخت هستند و این فرصتی برای مهندسان ایجاد کرده است که ماهی خود را از آب گلآلود بگیرند. متاسفانه سیاستمدارانی که ظرفیت و توانایی سیاستگذاریهای پیچیده را ندارند، خیلی زود گول طرحهای پرزرق و برق مهندسان را میخورند و گمان میکنند میانبری پیدا کردهاند که آنها را از مواجهه با این مسائل سخت بینیاز میکند. کسی که به بیماریهای مزمن و پیچیدهای مثل دیابت و چاقی و فشار خون مبتلا شده است، چارهای جز تغییر سبک زندگی و درمانهای بلندمدت و تدریجی ندارد؛ اما سیاستمداران ما دوست دارند یک قرص پیدا شود که بخورند فوری خوب شوند و واضح است که چنین قرصی در واقعیت وجود ندارد؛ اما همیشه آدمهای زرنگی هستند که قرصهای تقلبی به آنها بفروشند.
هر چقدر کارت سوخت مشکل مصرف بنزین را حل کرد، بیتکوین مساله تحریمهای بانکی را حل کرد، مستعان مشکل کرونا را حل کرد، کوپن دیجیتال و کارت هوشمند بانکی مشکل فقر را حل کرد، سامانه نیما مشکل قیمت ارز را حل کرد، سامانه ثبتنام خودرو چالش قیمت خودرو را حل کرد و پرداخت الکترونیکی نان مشکل قاچاق آرد و یارانه نان را حل کرد، استفاده از دوربینهای شهری هم چالش پوشش زنان را حل خواهد کرد. تقلیل دادن مسائل سیاستگذاری به مسائل تکنیکی که با راهکارهای ابزاری حل میشوند، خطای مزمنی است که سیاستمداران ایرانی دهههاست، تکرار میکنند.
در دهههای ۶۰ تا ۸۰ هم سیاستگذاران کشور فریفته وعدههای مهندسان عمران و برق و... شده بودند و توسعه کشور صرفا در ساختوساز و رشد سختافزاری کشور دیده میشد. مهندسان وعده میدادند مشکل اجارهنشینی با ساخت مسکن توسط دولت حل میشود، مشکل آب با ساخت سد حل میشود، مشکل فرهنگ با ساختن مدرسه و فرهنگسرا حل میشود، مشکل بهداشت با ساختن بیمارستان و درمانگاه حل میشود و خلاصه همه مشکلات کشور با ساختوساز حل میشود.
تردیدی نیست که ساختن سازهها و تاسیسات و زیرساختهای فیزیکی حتما بخشی از راهکار توسعه کشور است؛ ولی اینها کافی نیست. وظیفه سیاستگذار سنجش هزینهها و تبعات خواسته و ناخواسته و بهای تمامشده و تحلیل روابط علّی و معلولی میان پدیدههای پیچیده است. مثلا ساختن بیمارستان قطعا مفید است؛ ولی این بیمارستانها پزشک و کادر درمان و تجهیزات میخواهند همه اینها هم بودجه میخواهد که نامحدود نیست. پس هم باید بخش خصوصی مشارکت کند هم بیمهها رشد کنند و هم نیاز به توسعه بهداشت عمومی هست که پیشگیری را گسترش دهد. اینها نیاز به سیاستگذاری دارند. برخلاف اقدامات مهندسی که ماهیت روشن و دقیق و با خروجیهای مشخص در زمان معین دارند، سیاستگذاری کاری بطئی، پیچیده، نادقیق و نسبی است.
حالا در سالهای اخیر همین داستان با سامانههای اطلاعاتی و کارت هوشمند و هوش مصنوعی در حال تکرار است. اگر در دهههای پیشین، سیاستمداران ارشد و بوروکراتهای دولتی در مقابل مهندسان عمران و مکانیک و برق و صنایع منفعل بودند، حالا دوره سیطره مهندسان رایانه و فناوری اطلاعات است.
واضح است که نمیشود تاثیر تحولآفرین فناوری اطلاعات را بر سیاستگذاری نادیده گرفت. فناوری اطلاعات ابزاری قدرتمند در ارتقای کیفیت تصمیمگیری و اجرای تصمیمات است. بهخصوص جنبه قابلیتساز (Enabler) فناوری اطلاعات باعث شده است بسیاری کارها که تا پیش از این ممکن نبود اکنون به سهولت ممکن شود. تاثیر فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی، گمرک، امنیت، بانکداری و بسیاری حوزههای دیگر به نحوی بوده که کارآمدی دولتها را بسیار افزایش داده است. حتی در حوزه سیاستگذاری اقتصادی هم به لطف علوم داده، فناوری اطلاعات نقش بسیار مهمی یافته است. اما سیاستهای اشتباه با استفاده از فناوری به سیاستهای صحیح بدل نمیشوند. این اشتباهی است که مدیران ارشد ما مدام تکرار میکنند.
این پنهان شدن سیاستمداران ایرانی پشت تکنولوژی تا حدی ناشی از بیاطلاعی آنها از فناوریهای نو و مقهور و منفعل بودن آنها در مقابل این پدیده است. بوروکراتهای دولتی عموما دانش کمی در حوزه فناوری دارند و مهندسان بهراحتی میتوانند آنها را تحت تاثیر خود قرار دهند. بهویژه که این روزها هر روز خبر جدیدی هم از کاربردهای شگفتانگیز فناوری در گوشه و کنار دنیا منتشر میشود و بسیاری از مدیران ما که فاقد دانش باکیفیت هستند و توان تحلیل روشمند موضوعات فناورانه را ندارند، فکر میکنند هر کاری با این غول چراغ جادو شدنی است.
منبع: دنیای اقتصاد