قوی ترین سلاح در دستان اردوغان /چرا قلیچداراوغلو بازی را واگذار کرد؟
امروز حقیقتی که عریان شده این است که قلیچداراوغلو نتوانست به قلب آناتولی نفوذ کرده و با محافظه کاران شهری ارتباط گرفته و حمایت رسانههای اجتماعی را داشته باشد.
به گزارش اقتصادنیوز، در جریان کارزار ریاست جمهوری ترکیه امیدهای بسیاری به کمال قلیچدار اوغلو، پیرمرد 74 ساله وجود داشت. او پتانسیل پایان دادن به ریاست اردوغان و تبدیل کردن حزبش از یک نهاد قدیمی به یک نیروی سوسیال دموکراتیک چپ میانه مترقی، را از طریق اتحاد جناح های مختلف سیاسی را داشت، بالاخص آن که اردوغان به واسطه بحران اقتصادی بلندمدت، کارنامه حقوق بشری ضعیفی که داشت و واکنش نامناسبش به زلزلههای ویرانگر در موضع ضعف قرارگرفته بود.
رئیس جمهوری ترکیه پس از دو دهه قدرت نمایی از منظر سیاسی بیش از هر زمان دیگر آسیب پذیر شده بود. با این همه قلیچداراوغلو نتوانست چنین پیروزی را تضمین کند. در همین راستا نشریه میدل ایست ای با طرح سوالی درباب چرایی باخت رقیب اردوغان تلاش کرده تا به چرایی این شکست بپردازد. به بیانی دیگر در این گزارش بر این مقوله تاکید شده که چگونه مخالفان ترکیه نتوانستند سیاستمداری را به دلیل واقعیت های اقتصادی و اجتماعی حاکم به چالش بکشند.
از یک منظر می توان گفت که اردوغان در این دور از رقابتها از مزایای خاصی برخودار بود و توانست با تکیه بر منابع دولتی و ارائه شعارهایی چون گاز خانگی رایگان، افزایش حقوق، کاهش مالیات و ارائه وامهای مقرون به صرفه، زمین بازی را به نفع خود تغییر دهد. علاوه بر این، اردوغان به خوبی پاشنه آشیل قلیچدار اوغلو را تشخیص داده بود و میدانست که پیوند دادن او به حزب کارگران کردستان می تواند اقبال عمومی این چهره مخالف را کاهش دهد.
با این حال قلیچداراوغلو در این مسیر مرتکب اشتباه های بزرگی شد.او رهبری کمپینی را عهدهدار شد که نتوانست رای دهندگان را قانع کند.
تیم انتخاباتیاش به رهبری دو نفر از صنعت تبلیغات صرفا بر استراتژیهای بازاریابی تمرکز داشتند و احتمالا اهمیت مشارکت عمومی را دست کم گرفته بودند. از همین رو در حال که قلیچداراوغلو ویدئوهای شبانه توئیترش را منتشر میکرد تا بدینگونه برنامههایش برای آینده را نشان دهد، از ارائه تعهدات تازه در راهپیماییها و تجمعهای انتخاباتی خودداری میکرد.
امروز حقیقتی که عریان شده این است که قلیچداراوغلو نتوانست به قلب آناتولی نفوذ کرده و با محافظه کاران شهری ارتباط گرفته و حمایت رسانههای اجتماعی را داشته باشد.
اخیرا گزارشی در فیس بوک این حقیقت را فاش کرد که قلیچدار اوغلو تنها یک دهم هزینههایی را که گروه های حامی اردوغان در شبکه های اجتماعی صرف کرده بودند را خرج کرده است.
سیاستهای قلیچداراوغلو هم به شکل موثر به اهرمهای مبارزاتیاش تبدیل نشد. رای دهندگان مطمئن نبودند که قلیچداراوغلو واقعا چیزی فراتر از تمایلش برای برکناری اردوغان را مطرح میکند. طبیعتا رقیب اردوغان خواهان بازگشت به سیستم پارلمانی بود اما نتوانست چنین پیامی را میان رای دهندگانش طنینانداز کند.
قلیچداراوغلو همچنین وضعیت وخیم اقتصادی را به عنوان ستون مبارزات انتخاباتیاش قرار داد و از بحث در باب چگونگی برنامهریزیاش برای اصلاح مشکلات ساختاری غافل شد.
به بیانی دیگر، کمال قلیچداراوغلو پوپولیسم را انتخاب کرد و با ارائه وعدههایی چون افزایش دستمردها و مستمریها برای کارگران بخش دولتی، تعهد دسترسی بدون روادید به اروپا برای شهروندان ترکیه در عرض سه ماه و برق رایگان تقریبا میخواست خود را میان رایدهندگان محبوب جلوه دهد.
با این همه درباره این اجرایی کردن این شعارها، سیاستی نداشت. زمانی که از او در باب سیاست اقتصادی اش سوال شد، قلیچدار اوغلو از دادن پاسخ امتناع کرد. اعضای کمپین رهبر مخالفان ترکیه در سفرهای منطقه ای نتوانستند جبههای واحد تعریف کنند، از همین رو در حوزه اقتصاد قلیچدار اوغلو نتوانست مخالفانش را متقاعد کند.
به همین اردوغان توانست دست برتر را داشته باشد چرا که قوی ترین سلاحی که در اختیار داشت ائتلاف غیر رسمی قلیچداراغلو بود که از حزب دموکراتیک خلق حمایت می کرد؛ گروهی که دولت وقت آنها را تروریست خوانده است.بی دلیل نبود اردوغان به همین بهانه بارها قلیچداراوغلو را به همکاری با تروریستها متهم کرد و رقیب نتوانست پاسخ دندان شکنی بدهد.
کارزار اخیر ریاست جمهوری در ترکیه شاید آخرین فرصت برای تغییر معنادار در دولت ترکیه از طریق اتحاد گسترده احزاب بود که میتوانست دموکراسی را برای مردم این کشور به ارمغان آورده و به چالش های اقتصادی در دراز مدت پایان دهد، مقوله ای که شکست خورد.