بیوگرافی و زندگی نامه استاد شهریار


بیوگرافی و زندگی نامه استاد شهریار

بیوگرافی استاد شهریار سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار که در یازدهم دی ماه سال ۱۲۸۵ متولد و نهایتاً در بیست و هفتم شهریور سال ۱۳۶۷ چشم از جهان فرو بست. از شاعران معاصر ایران دارای اهلیت تبریزی بوده و به زبانهای ترکی آذربایجانی و...

بیوگرافی استاد شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار که در یازدهم دی ماه سال ۱۲۸۵ متولد و نهایتاً در بیست و هفتم شهریور سال ۱۳۶۷ چشم از جهان فرو بست. از شاعران معاصر ایران دارای اهلیت تبریزی بوده و به زبانهای ترکی آذربایجانی و فارسی اشعاری سروده است. شهریار در خصوص شعر گفتن در انواع متفاوت شعر همچون قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی مهارت بسیار داشت. ولی بیشترین اشعاری که او بیان کرده از نوع غزل بوده که به محبوبیت رسید. در این میان می‌توان به غزلهای مشهور همچون «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» نام برد. شهریار محبت و سرسپردگی عمیقی نسبت به امیر مومنان حضرت علی علیه السلام داشته و در عین حال دلدادگی زیادی در خصوص حافظ و فردوسی داشته است.

شهریار در تبریز در میان خانواده های بستان آبادی از روستای خشکناب متولد شد و با توجه به وصیتش، او را در مقبره الشعرای تبریز دفن کردند. روز ۲۷ شهریور را به علت روز وفات به طور رسمی «روز شعر و ادب ملی» نام نهادند. از برجسته ترین آثار شهریار به زبان ترکی مجموعه شعر حیدر بابایه سلام و مجموعه اشعار سهندیه می باشد که در زمره به نام ترین پاسار ادبیات ترکی آذربایجان محسوب می شود. شاعر در این ابیات در خصوص نجابت، ریشه داری و نیک منظری روستایی که در زمان کودکی در آن می زیسته و کوه سهند سخن گفته است.

شهریار در زمره شاعرانی است که شعر را مجالی مناسب برای بیان افکار عمیق و اندرزگو قلمداد کرده و در آن از نصایح اخلاقی، پرورشی در ترکیب انواع متفاوت شعر علی الخصوص در قطعات، رباعیات و دوبیتی ها به کار گرفته است. طرف صحبت این گونه اندیشه ها و معانی اصولاً انسانها و بشریت در همه اعصار بوده و نه خطا و لغزش های کوچک، شخصی و خاص.

استاد شهریار در جوانی

خلاصه زندگی نامه

نام اصلی: محمد حسین بهجت تبریزی

متولد: ۱۱ دی ۱۲۸۵ تبریز، ایران

وفات: ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ (۸۱ سال) – تهران، ایران

آرامگاه: مقبرهالشعرا، تبریز

 

لقب: شهریار _بهجت تبریزی

تخلص: شهریار

پیشه: شاعر و ادیب

 

تحصیلات: مراحل پایانی پزشکی

دانشگاه: دارالفنون، تهران

در زمان حکومت: قاجار – پهلوی – جمهوری اسلامی

سبک نوشتاری: عمدتاً غزل/ متمایل به سبک عراقی

رویداد های مهم: اوج‌گیری و شکوفایی شعر نوی ترکی

کتاب‌ها: منظومه حیدربابایه سلام – مجموعه پنج جلدی – دیوان ترکی

دیوان اشعار: کلیات اشعار شهریار

دلیل سرشناسی: شاعری و فضاسازی بسیار بدیع در شعرها

تأثیر پذیرفته از: حافظ

همسر: عزیزه عبدخالقی (ا. ۱۳۲۶–۱۳۳۲)

فرزندان: ۳

زندگی نامه

سید محمدحسین بهجت تبریزی سراینده شعر معروف ایرانی در تاریخ یازدهم دی ماه سال ۱۲۸۵ در میان خانواده اهل ادب و هنر در روستای خشکناب بستان آباد شهر تبریز متولد شد. پدرش حاج میر آقا خوشکنابی و مادرش خانوم ننه نام داشت. پدرش در تبریز وکیل و از علاقمندان به ادبیات و مادرش خانه‌دار بوده است.

تولد شهریار مصادف با انقلاب مشروطه در ایران بود. سیدمحمدحسین پنج برادر و هفت خواهر داشت.

از اولین مربیان شهریار مادر، پدر و پس از آن مرحوم امیرخیزی بوده اند که در وهله اول قرائت قران، ترسل و نصاب و گلستان سعدی و حافظ را به او آموزش دادند. او بعد از آنکه با ابیات و دیوان حافظ آشنایی پیدا کرد به سمت شعر و ادبیات گرایش یافت.

محمد حسین با تحصیل در مدرسه متحده، آموزشهای کلاسیک خود را پشت سر گذاشته و پس از آن در مدرسه فردوسی تبریز مدرک سیکل خود را دریافت نمود.‌ سپس در سال ۱۳۰۰ جهت ادامه تحصیلات روانه تهران شد. او تحصیلات متوسطه را در مدرسه دارالفنون تهران کسب کرده و در پی آن در سال ۱۳۰۳ شمسی به مدرسه طب وارد شد. او پس از گذراندن پنج سال در جایگاه افسر ارتش در دانشکده افسری رشته پزشکی نام‌نویسی نمود.

از آنجا که محمد حسین رغبتی به رشته پزشکی نداشت، پس از انجام هر عمل جراحی احساس ضعف و کسالت کرده و دچار حالت تهوع می شد. در این شرایط بود که به ناگاه دچار عشق سوزان ثریا گردید.

در سالهایی که او مشغول تحصیل رشته پزشکی در تهران بود، عاشق دختری به نام ثریا فرزند عبدالله امیر طهماسبی شد آنها برای چند سال به نامزدی یکدیگر در آمدند. ولی سرانجام ثریا به اصرار خانواده‌اش با چراغعلی سالار حشمت ملقب به امیر اکرم پیوند ازدواج می بندد. چراغعلی سالار از رقبای عشقی شهریار و عموزاده رضا شاه پهلوی بود، از این جهت ثریا ناچارا تن به ازدواج با او داد.

هنگامی که فقط شش ماه به پایان تحصیلات دکترا در رشته پزشکی مانده بود، محمدحسین به علت ناکام ماندن در عشق، اندوه، خیالات و چند اتفاق ناخوشایند از ادامه تحصیل منصرف شد.

پس از آنکه ثریا ازدواج کرد، شهریار پیش از فارغ التحصیلی درس را نیمه تمام گذاشته و عازم شهر نیشابور شد. او در سال ۱۳۱۰ هنگامی که ۲۵ سال داشت، با یاری و مساعدت استاد کمال الملک نقاش مشهور در شهر نیشابور سکنی گرفت و برای مدت چهار سال یعنی تا سال ۱۳۱۴ در سازمان اسناد آنجا به کار اشتغال داشت. در سال ۱۳۱۳ که هنوز شهریار در خراسان اقامت داشت، پدرش میرآقا خشگنابی دار فانی را وداع گفت. ولی در اواخر سال ۱۳۱۴ به علت کسالت و بیماری به تهران منتقل شده و مجدداً با عشق گذشته اش برخورد نمود.

ثریا برای ملاقات شهریار به بیمارستان رفته و در آنجا شهریار با دیدن عشق قدیمی، ابیات زیبا از غزل به زبان جاری کرد:

«آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا – بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا»

در این مدت شهریار با ثریا هیچگونه ارتباطی نداشت و بر اساس گفته های پسر شهریار در سال ۱۳۴۸ فقط دو پیام در قالب نامه از طرف ثریا ارسال شده و شهریار هم در پاسخ، ابیاتی از غزل های معروف خود را درج و ارسال نموده بود. ثریا پس از گذشت هفت سال از وفات شهریار حدوداً در سال ۱۳۷۴ دار فانی را وداع گفت و تاکنون هیچ نقش و عکسی از او به دست نیامده است.

بعدها شهریار از این نافرجامی و شکست در عشق به عنوان یک لطف الهی یاد کرده که باعث شد او از یک عشق مادی و دنیایی به عشق الهی و معنوی دست یابد. او پس از پایان یافتن دوره درمان در تهران ماندگار شد، ولی هیچ ارتباطی با ثریا نداشته و در سال ۱۳۱۵ به استخدام بانک کشاورزی درآمد. پس از آن او به تبریز انتقال یافت. مدیریت و مسئولان دانشگاه تبریز شهریار را در جایگاه پاسدار شعر و ادبیات میهن خطاب کرده و به او عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز را به پاس تلاش ها و زحمات ارزشمندش تقدیم کردند.

انتقال شهریار به شهر تبریز در سال ۱۳۳۲ پس از پشت سر گذاشتن مدت ۳۳ سال فاصله از از تبریز صورت گرفت و با پیشواز و خوش آمدگویی حیرت انگیز مردم مواجه شد. پس از آنکه او یک سال را در تبریز زندگی کرد در سال ۱۳۳۳ یعنی زمانی که در ۴۸ سالگی بود با دختر عمه اش به نام عزیزه عبدالخالقی که دوشیزه‌ای ۲۱ ساله و آموزگار بود، وصلت کرد. ماحصل این ازدواج سه فرزند به نام های شهرزاد زاده ۱۳۳۳ و مریم زاده ۱۳۳۶ و یک پسر بنام هادی زاده ۱۳۳۸ می باشد.

همچنین بخوانید: بیوگرافی و زندگی نامه حافظ

استاد شهریار به همراه فرزندان

شهریار نخستین کتاب از اشعارش را باحمایت ابوالقاسم شیوا متخلص به «شهیار» که از دوستان شفیق و یار صمیمی اش بود، در سال ۱۳۰۸ به چاپ رساند.

شهریار در طی دوران جوانی با اشخاص بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان حوزه هنر و ادب مجالست و همنشینی داشت که از آن میان می‌توان ابوالحسن صبا، محمدتقی بهار، ایرج میرزا و عارف قزوینی نام برد. در سال‌های پس از آن نیز با نیما یوشیج، هوشنگ ابتهاج، کریم امیری فیروزکوهی و تعداد دیگری از هنرمندان رفاقت و ارتباط عمیقی برقرار نمود.

اولین شعر در ۱۴ سالگی:

شهریار نخستین شعر خود را در سن ۱۴ سالگی، هنگامی که خادم منزل‌شان به نام «رقیه» جهت ناهار آبگوشت طبخ نموده بود به زبان ترکی سرود، از آنجا که او به پلو علاقه زیادی داشت با مخاطب قرار دادن او، چنین گفت:

شعر شهریار با زبان ترکی: رویه باجی، باشیمن تاجی / اَتی آت ایته / من وئر کته

به معنای: خواهر رویه (رقیه) تاج سرم / گوشت رو بنداز جلو سگ / بده به من کته (برنج)

تخلص محمد حسین بهجت تبریزی:

در سال ۱۳۰۰ حسین که عازم تهران شده بود، در ابتدا تخلص شیوا را برای خود برگزید. ولی برای جهت انتخاب تخلص مناسب تری وضو گرفته و نیت کرد. به علت محبت عمیق قلبی که به جناب حافظ شیراز داشت تفعلی به دیوان حافظ زده که هر دو بار کلمه شهریار از آن حاصل شد:

غم غریبــــی و محنــت چو بر نمـــی تابــم

روم به شــــهر خود و شــــهریار خود باشــــم

دوام عمراو زملک اوبخواه زلطف حق حافظ

که چرخ این سکه دولت به نام شهریار زدند

بدین ترتیب محمدحسین به حرمت و بزرگداشت حافظ تخلص شهریار را برای خود برگزید. با وجودی که او در پی تخلصی فروتنانه و خاکنهاد بود.

سید محمدحسین بهجت تبریزی - استاد شهریار

تقویم زندگی

۱۲۸۳ تا ۱۲۸۵: تولد در تبریز

اسفند ۱۲۹۹: مهاجرت به تهران جهت ادامه تحصیل

۱۳۰۸: چاپ مثنوی «روح پروانه» . اواخر ۱۳۰۸: فوت سید ابوالقاسم شهیار (صمیمی‌ترین دوستش)

۱۳۱۰: چاپ دیوان شهریار با مقدمه ملک الشعراء بهار، سعید نفیسی، پژمان بختیاری؛ اشتغال در اداره ثبت اسناد و املاک.

۱۳۱۳: (۲۳ رمضان) فوت پدر.

۱۳۲۱: چاپ مثنوی «صدای خدا» با مقدمه «حسن ارسنجانی»

۱۳۲۵: چاپ منظومه «قهرمانان استالینگراد» با مقدمه «علی شاهنده»

۱۳۲۸: چاپ جلد اول دیوان با مقدمه «علی زهری» (البته در ۱۳۳۳ منتشر شد).

۱۳۲۹-۳۰: سرودن منظومه «حیدربابا».

۱۳۳۳: چاپ «منتخب آثار شهریار» توسط نشریه مهرگان،ازدواج با عزیزه عبدالخلقی، وفا مادر، تولد اولین فرزند: شهرزاد

۱۳۳۴: آغاز کتابت قرآن و انزوای تدریجی؛ (شهریور) دیدار با «ابوالحسن صبا» و «عبدالله دوامی» در تبریز

۱۳۳۵: چاپ جلد دوم دیوان و سوم دیوان در تهران

۱۳۳۶: (آبان) سرودن مثنوی «مولانا در خانقاه شمس» به مناسبت «روز مولانا»، چاپ جلد چهارم دیوان در تهران، تولد دومین فرزندش «مریم»

۱۳۳۷: (تیر) دیدار با «نیما یوشیج» در تبریز (آخرین دیدار)؛ نامگذاری ۱۶ اسفند به نام «روز شهریار» در آذربایجان؛ تجلیل از او با حضور عده‌ای از شاعران و نویسندگان

۱۳۳۸: به دنیا آمدن فرزند سومش هادی

۱۳۴۰: ترجمه گزیده‌ای از اشعار او به زبان انگلیسی

۱۳۴۳: سفر به «خشگناب» و سرودن جلد دوم «حیدر بابایه سلام»؛ انتشار کتاب «شهریار و حیدر بابایه سلام» تألیف «پروفسور احمد آتش» در ترکیه

۱۳۴۵: دعوت به شوروی برای شرکت در جشن «دویست و پنجاهمین سالگرد تولد ملا پناه واقف» (دعوتنامه را ۴ ماه پس از جشن به او دادند)؛ سرودن شعر «سهندیه» در جواب بولود قره چورلو «سهند» شاعر آذربایجانی

۱۳۴۶: چاپ دوم «حیدربابا» با مقدمه «دکتر منوچهر مرتضوی»؛ اصرار به قبول «ریاست کتابخانه پهلوی» و «مهاجرت به تهران» از طرف حکومت پهلوی و امتناع او؛ (تیر) چاپ دیوان با عنوان «کلیات دیوان شهریار مجموعه پنج جلدی» در تبریز

۱۳۴۸: اعطای درجه «استاد افتخاری» به او از طرف دانشگاه تبریز و تجلیل از وی

۱۳۴۹: (خرداد) چاپ جلد دوم دیوان با عنوان «کلیات دیوان شهریار، جلد دوم» در تبریز

۱۳۶۳: (۲۹ تا ۳۱ فروردین) برپایی «کنگره بزرگداشت او» به مناسبت «هشتادمین سالگرد تولدش» در دانشگاه تبریز

۱۳۶۶: (۱۶ خرداد) دیدار با «ه‍.ا. سایه» و «دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی» در تبریز؛ (۲۹ تیر) دیدار با «آیت الله خامنه‌ای» (رئیس جمهور وقت) در استانداری تبریز؛ (۱۹ آذر) آغاز بیماری، بستری شدن در بیمارستان امام خمینی تبریز

۱۳۶۷: (۹ مرداد و شهریور) شدت بیماری، انتقال به بیمارستان «مهر» تهران؛ (مرداد) دیدارهای در بیمارستان: آیت الله خامنه‌ای (رئیس جمهور وقت)، مهدی اخوان ثالث، فریدون مشیری، سیمین بهبهانی، شفیعی کدکنی

۱۳۶۷: (۲۷ شهریور) فوت، ساعت ۶:۴۵ بامداد در بیمارستان مهر تهران، (۲۸ شهریور) تشییع از بیمارستان تا فرودگاه مهرآباد و انتقال پیکر به تبریز، (۲۹ شهریور) دفن در مقبره الشعرای تبریز و اعلام عزای عمومی در آذربایجان

خصوصیات شهریار

شهریار سراینده ای با ایمان و مسلمان بود.‌از جمله ویژگی های اخلاقی اش مهمان دوستی و مهمان نوازی بوده است. او دارای شخصیتی زودرنج، خاشع و فروتن بود. شهریار روحیه ای رقیق القلب و دل نازک داشت. ولی در عین حال غمخوار اندوه و پریشانی بشریت بود. چرا که از اشعارش، مسائل و مشکلات انسانها جلوه می کند. در عین حال او مبحث عشق را در میان اشعارش بسیار خالصانه تر از هر شعری ارائه کرده است.

در بحبوحه جوانی و هنگام تحصیل، شهریار به عشقی سوزان و پرحرارتی گرفتار می شود که شکست عاقبت آن بود. عشق و علاقه شهریار به قدری است که در هنگامه پایان تحصیلات از دانشکده پزشکی، او سرانجام سالها تحصیل و وقت و انرژی در آن را رها کرده و در حسرت عشق ناکام باقی می ماند:

«دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت

شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت

در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست

اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت»

استاد شهریار در دوره‌های مختلف زندگی علاقه بسیاری به هنر های مختلف به ویژه شعر، موسیقی و خوشنویسی داشته است. چرا که او خط نستعلیق، نسخ و خصوصاً خط تحریری را در حد عالی می نوشت. در عنفوان جوانی به ساز سه تار گرایش داشته و مینواخت. به شکلی که حتی زمانی که شهریار می نواخت، تمام چهره استاد ابوالحسن صبا را اشک می پوشاند و سروده هایی برای ساز خود می گفت.

تقریبا سال ۱۳۴۶، شهریار کتابت قرآن را به خط نسخ آغاز کرده که موفق شد یک سوم آن را خاتمه دهد.‌ همچنین دیوان اشعار فارسی برای چندمین بار به چاپ رسیده و در فاصله اندکی همه نسخ در بازار خریداری شد. هنگامی که او در تبریز ساکن شد اشعار سهندیه را سرود. پس از آن در سال ۱۳۵۰ دوباره عازم شهر تهران شد که در این سفر مراسم های زیادی جهت بزرگداشت شهریار انجام گرفت. ولی در سال ۱۳۵۴ غم دیگری از هجران که مربوط به فوت همسرش بود، وجودش را فرا گرفت.

در سال ۱۳۵۷ شهریار با جریانات انقلاب اسلامی همسو گردید. پس از پیروزی انقلاب او اشعاری در ستایش نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۳ مراسم بزرگداشت باعظمتی از استاد شهریار در تبریز صورت گرفت. شهریار در بیان ادبیات نادر و بی مثالی در ستایش امیر مومنان حضرت علی علیه اسلام و سایر ائمه به عنوان سراینده اهل بیت محبوبیت و شهرت دارد.

شهریار در آخرین روزهای حیاتش به علت بیماری در تهران بود. او بسیار تمایل داشت به شهر شیراز رفته و در آرامگاه حافظ حضور یابد. ولی پس از مدتی از این اندیشه صرف نظر کرده و عازم تبریز شد. هنگامی که بیماری شهریار شدت گرفت، ابتدا در بیمارستان امام خمینی تبریز بستری شد. پس از سپری شدن هشت ماه به فرمان «آیت الله خامنه ای» رئیس جمهور آن زمان، با هواپیما به تهران منتقل و در بیمارستان مهر بستری و تحت معالجه قرار گرفت. ولی درمان در او افاقه نکرده و سرانجام در تاریخ ۲۷ شهریور ماه سال ۱۳۶۷ هنگامی که در سن ۸۱ سالگی بود، پس از سپری کردن یک دوره بیماری در بیمارستان مهر تهران دار فانی را وداع گفت. دو روز پس از آن به علت وصیت خودش به تبریز منتقل شده و در مقبره الشعرا تبریز مدفون گشت. شهریار آخرین شاعری بود که در آرامگاه مقبره الشهدا دفن گردید.

بیت زیر از آخرین ابیاتی بود که شهریار سروده و بر روی سنگ قبرش درج گردید:

«نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار – با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان»

آثار شهریار

سروده های شهریار بسیار تنوع داشته و شامل گونه های متفاوتی از شعر در قالب‌های مختلفی است که تا به اکنون در شکل‌های متفاوتی انتشار یافته است. اولین دفتر شعر شهریار طی سال های ۱۳۰۸ الی ۱۳۱۰ شمسی با پیش گفتاری از استاد بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری با حمایت کتابخانه خیام به چاپ رسید و آخرین مجموعه اشعارش بعد از وفات ایشان در تابستان سال ۱۳۶۹ با عنوان «جلد سوم دیوان شهریار شامل اشعار منتشر نشده» در انتشارات رسالت تبریز در پانصد صفحه منتشر شد.

پس از آن کلیات اشعار شهریار در یک مجموعه چهار جلدی از انتشارات زرین منتشر شد. با توجه به محاسباتی که در خصوص همه اشعار او صورت گرفت، دیوان های متعدد او در بر دارنده بیست هزار و شصت بیت شعر سنتی و در حدود پانزده منظومه و شعر آزاد در قالب های تازه می باشد.

بعضی از اشعار معروف شهریار به نام های:

  • حیدربابا (به زبان ترکی آذربایجانی)
  • سهندیه (به زبان ترکی آذربایجانی)
  • علی ای همای رحمت
  • علی و شب
  • دو مرغ بهشتی
  • افسانه شب در ۱۶۲۴ بیت سروده شده که مبسوط ترین مثنوی شهریار می باشد.

شهریار در شعر سرایی از انواع متفاوت شعر فارسی همچون قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی نیز تبحر خاصی داشت. ولی در میان انواع مختلف اشعار در غزل به شهرت رسید که از غزل های محبوب و شناخته شده او شامل «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» می باشد.

شهریار در سرودن گونه های دگرسان شعر فارسی – مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی – نیز چیره دست بوده است. اما بیشتر از دیگر گونه ها در غزل شهره بود و از جمله غزل های معروف او می توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد.

نخستین منظومه شهریار با عنوان «روح پروانه» در سال ۱۳۱۰ شمسی در تهران به چاپ رسید.

همچنین برخی از سروده‌های او برای دوبار با پیشگفتار اساتیدی همچون ملک الشعرای بهار و سعید نفیسی در سال ۱۳۱۰ منتشر شد.

اولین سروده ای که شهریار به زبان ترکی آذربایجانی که همان زبان مادری اش بود گفت، «حیدر بابا سلام» نام دارد. این دیوان شامل ۷۶ قطعه بوده که هر قطعه از پنج مصرع هیجانی تشکیل شده است. سه مصرع نخست با دو مصرع آخر به طور مجزا، یک شکل قافیه دارند.

شهریار چنین گفته:

«هنگامی که اشعار فارسی ام را برای مادرم می خواندم، او با کنایه می گفت: پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود!»

پیشنهاد مادر و دوستان و آشنایان موجب گشت تا شهریار قریحه خود را در زبان مادری اش نیز به سنجش گذارد و به عنوان اشعاری بی سابقه و بکر در میان منظومه های عامه پسند دنیا قرار گیرد.

در فاصله اندکی از روستای خشگناب آذربایجان کوهی وجود دارد که حیدربابا نامیده می شود. شهریار دوران کودکی اش را در آن سرزمین پشت سر گذاشت. او در این دیوان کوه حیدر بابا را به عنوان طرف صحبت انتخاب نموده و از تجربیات و خاطرات کودکی خود نقل می کند. دیوان اشعار مذکور در سال ۱۳۳۲ در شهر تبریز منتشر شد و به زبان فارسی نیز ترجمه گردید. قابل ذکر است مجموعه حیدر بابا سلام در جمله اشعار نوین قرار گرفته که به ۸۰ زبان رایج دنیا ترجمه شده است. در این مجال ابیاتی از حیدر بابا سلام را بیان می کنیم.

حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا/ سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا

‫قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا/ ‫سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه!

‫منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه

‫حیدربابا، کهلیک لروْن اوچاندا/ ‫کوْل دیبینن دوْشان قالخوب قاچاندا

‫باخچالارون چیچکلنوْب آچاندا/ ‫بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله

‫آچیلمیان اوْرکلری شاد ائله

ابیات مذکور توسط «بهروز ثروتیان» به فارسی منتشر شد:

‫حیدربابا چو ابر شَخَد، غُرّد آسمان/ ‫سیلاب‌های تند و خروشان شود روان

‫صف بسته دختران به تماشایش آن زمان/ ‫بر شوکت و تبار تو بادا سلام من

‫گاهی رَوَد مگر به زبان تو نام من

حیدربابا چو کبکِ تو پَرّد ز روی خاک/ خرگوشِ زیر بوته گریزد هراسناک

‫باغت به گُل نشسته و گُل کرده جامه چاک/ ‫ممکن اگر شود ز من خسته یاد کن

‫دل‌های غم گرفته، بدان یاد شاد کن

از سایر آثار استاد شهریار، موارد ذیل می باشند:

مکتب شهریار (چاپ اول دیوان)، جلد ۱ ، تهران، ۱۳۳۲، جلد ۲ ، تهران، ۱۳۲۸، جلد ۳ ، تهران، ۱۳۳۵ جلد ۴، تهران، ۱۳۳۶٫

کلیات دیوان شهریار (مجموعه ۵ جلدی)، جلد ۱، تبریز، تیر ۱۳۴۶ ، جلد ۲، تبریز، خرداد سال ۱۳۴۶٫

کلیات اشعار شهریار بیش از ۱۵ هزار بیت، از غزل، قصیده، مثنوی و قطعه است.

غزل علی ای همای رحمت

از مهمترین و محبوب ترین غزلیات شهریار شعر «علی ای همای رحمت» بوده که در ستایش امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) سروده شد.

پس از آنکه شهریار این شعر را به پایان رساند، آن را در حضور هیچ شخصی نخوانده و هیچ احدی نسبت به آن آگاهی نداشت.

مصادف با آن هنگام آیت الله العظمی مرعشی نجفی از شهریار دعوت به عمل آورد که به شهر قم سفر کند در این دیدار گفته بود:

«چه زمانی ابیات شعر علی ای همای رحمت را سروده ای؟»

شهریار در نهایت حیرت از ایشان پرسید؟

«شما چطور از این موضوع اطلاع دارید؟ من در خصوص این شعر نه با کسی صحبت کرده و نه آن را به کسی داده ام!»

آیت الله مرعشی نجفی در پاسخ به شهریار می گوید:

«مدتی پیش در عالم خواب شاعری برجسته و معروف به نام شهریار را مشاهده کردم که در حضور امیرالمومنین (علیه السلام) و در ستایش ایشان شعر میگفت. پس از این رویا در پی شما بودم و از آن جهت شما را به قم دعوت کردم تا این خواب را با شما در میان بگذارم.»

پس از بیانات آیت الله مرعشی در خصوص رویای خودشان، هر دو هیجان زده شده و متحول می‌شوند. پس از مدتی گفتگو و صحبت محرز میشود که تاریخ و ساعت سرودن این ابیات مصادف با هنگامی بوده که آیت‌الله خواب مذکور را مشاهده کرده است.

همچنین بخوانید: بیوگرافی و زندگی نامه حافظ

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایی بنوازد آشنا را

ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

ناگفته نماند که قبل از شهریار شاعران متعدد، اشعاری در خصوص حضرت علی (ع) با شباهت هایی در زمینه وزن، قافیه، ردیف، مضمون و فضای شعری و مشابه سروده شهریار بیان کرده است. در این موضوع می‌توان به اشعاری مشابه آن از حسن میرخانی که در سال ۱۳۶۹ وفات یافته متخلص به «بنده» با نام «سحاب رحمت» اشاره کرد که آغاز کلام «علی ای سحاب رحمت همه مظهر خدایی/ همه خلق ماسوی را به خدای رهنمایی» اشاره کرد. همچنین سروده ای از مفتون همدانی همزمان با شهریار که با مطلع «علی ای همای وحدت تو چه مظهری خدا را/ که خدا نمود زینت به تو تخت انّما را» و اشعار همانند دیگری از میرزا آقا مصطفی افتخارالعلماء متخلص به صبا که در دوره ناصری می زیسته، یعنی پنجاه سال قبل از شهریار در کتاب افتخارنامه حیدری با آغاز کلام «علی ای سحاب رحمت تو چه آیت خدایی» وجود دارد.

شهریار دلخراش ترین ابیات خود را به حضرت امام حسین (ع) و دلاوری های ایشان پیشکش داشته است.

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست

مروه پشت سرنهاد اما صفا دارد حسین

یادبود

مزار و قبر استاد شهریار

در سال ۱۳۸۴ مجموعه تلویزیونی شهریار با هدایت و کارگردانی کمال تبریزی ساخته و به نمایش درآمد. در این سریال ابعادی از زندگانی این شاعر پرآوازه در قالب فیلم در مقابل دیدگان مردم مشتاق و علاقمند به تصویر کشیده شد.‌ در نهایت در سال ۱۳۸۶ این مجموعه از قاب شیشه‌ای شبکه دو سیما ارائه شد. با وجودی که مردم و مخاطبان استقبال چشمگیری از این سریال داشتند.

ولی مریم بهجت تبریزی دختر استاد شهریار، انتقاداتی از آن جهت که

«نود درصد سریال شهریار ساختگی است»

به آن ابراز کرد. در عین حال هادی بهجت تبریزی، فرزند پسر شهریار بیان کرد:

«این سریال در کلیات هیچ مشکلی نداشت و در جزئیات هم دست هنرمند باز است که تغییراتی را به‌وجود آورد تا مجموعه برای مخاطب جذابیت داشته باشد»

حواشی زندگی شهریار

ماجرای دوستی ابتهاج و شهریار:

از دوستان نزدیک که قرابت دیرینه با شهریار داشته، امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به «سایه» بوده است. او به تفضیل از این رفاقت و رویدادهایش در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» به شرح پرداخته است.‌ از جمله این رویدادها در مورد غزلی است که سرودن آن را سایه آغاز نموده و سرانجام به شهریار منجر شد.‌

سرپرستی فرزندان برادر:

پس از آنکه برادر شهریار به علت ابتلا به بیماری تیفوس جان باخت، او عهده دار سرپرستی چهار فرزندش گردید که آخرین فرزند او تنها چند ماهگی داشت.

بدین سبب او برای چند سال از ازدواج سرباز زده تا به امورات فرزندان برادرش رسیدگی کند.

تلخ ترین خاطره زندگی شهریار:

در تاریخ ۳۱ تیر ماه سال ۱۳۳۳ مادر شهریار دار فانی را وداع گفت. لذا او از این حادثه به عنوان غم انگیزترین رویداد زندگی اش یاد کرده است. پس از آن شهریار ابیات دلنشین و حزن انگیزی با عنوان «ای وای مادرم» سرود. مادرش نیز همانند پدرش در قم مدفون گشت.

روز ملی شعر و ادب:

از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، روز بیست و هفتم شهریور ماه مصادف با سالروز درگذشت شهریار به عنوان روز ملی شعر و ادب فارسی نامگذاری شد.

انتشار تمبرهایی با تصویر استاد شهریار:

در نخستین سالگرد هجران استاد شهریار وزارت پست آن زمان، تمبر هایی با تصویر استاد شهریار و مقبره الشعرای تبریز انتشار داد که غزل دلربای «علی ای همای رحمت» با خط نستعلیق بر روی آن جلوه گری می کرد.

نظرات استاد شهریار

شهریار در برخی اشعارش به نام های «سروده تخت جمشید» و یا «ستایش فردوسی» میهن پرستی عمیق و عرق ملی وسیعی را منعکس نموده است.

از آنجا که شهریار از خطه آذربایجان بوده و به آن سرزمین محبت و تعصبی عمیق داشت، علاقه اش به آذربایجان برگرفته از مهرش به ایران بود.

لذا در ابیاتی بیان کرد:

ترکی ما بس عزیز است و زبانِ مادری

لیک اگر ایران نگوید، لال باد از وی زبان

مرد آن باشد که حق گوید، چو باطل رخنه کرد

هم بایستد بر سرِ پیمانِ حق تا پایِ جان

همچنین شهریار در ابیاتی دیگر قبل از سرودن غزل «پر می‌زند مرغ دلم با یاد آذربایجان» گفته است:

«کانون زبان پهلوی آذربایجان بوده، مرکز ایران آذربایجان بوده، دروازهٔ شرق، دروازهٔ غرب، همه، آذربایجان بوده است»

در عین حال او بیانات مذکور را در اشعار دیگری بدینگونه تکرار کرده است:

تو همایون مهدِ زردشتی و فرزندانِ تو

پورِ ایران‌اند و پاک‌آیین نژادِ آریان

اختلافِ لهجه ملیت نزاید بهرِ کس

ملتی با یک زبان، کمتر به یاد آرد زمان

گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نه‌ای

صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان

مادرِ ایران ندارد چون تو فرزندی دلیر

روزِ سختی چشمِ امید از تو دارد همچنان

بی‌کس است ایران، به حرفِ ناکسان از ره مرو

جان به قربانِ تو ای جانانه آذربایجان

همچنین در اشعار دیگری در متن فردوسی شاعر بزرگ چنین آورده است:

فلک یک‌چند ایران را اسیرِ ترک و تازی کرد

در ایران خوانِ یغما دید تازی، ترک‌تازی کرد

وطن‌خواهی در ایران خانمان بردوش شد چندی

به جزدر سینه‌ها آتشکده خاموش شد چندی

چو از شهنامه،فردوسی چو رعدی درخروش آمد

به تن ایرانیان را خونِ ملیت به جوش آمد

زبانِ پارسی گویا شد و تازی خموش آمد

زِ کنجِ خلوتِ دل، اهرمن رفت و سروش

نقد استاد شهریار

سیروس شمیسا، اشعار شهریار را پیرو سبک عراقی قلمداد کرده که حاوی ادبیاتی سخیف و پیش پا افتاده و دارای کلمات عوامانه می باشد. او معتقد است در سروده های شهریار، علائمی از شرایط و وضعیت اجتماعی به چشم می‌خورد که رنگ جدیدی به اشعارش داده و با توجه به انکه او زندگی عاشقانه و احساسی داشته، سروده هایش بر اساس باور و اعتقاداتش در میان مردم به شهرت و محبوبیت رسیده است. به اعتقاد شمیسا، برخی از اشعار شهریار رویکرد عارفانه ای داشته که بدون هیچ خلاقیت و نوآوری می باشد!

 
 

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

کپشن غمگین | 100 کپشن غمگین خاص کوتاه و بلند برای استوری و پست